OKR و KPI دو اصطلاح پرکاربردی هستند که در کسب و کارها مورد استفاده قرار میگیرند. با وجود تفاوتهای بسیار، هنوز هم برخی از افراد نمیتوانند به درستی میان این دو اصطلاح تمایز قائل شوند. با توجه به اهمیت بالای OKR و KPI در تعیین اهداف و اندازهگیری نتایج، آشنایی با تفاوت این دو میتواند در موفقیت کسب و کار شما نقشی اساسی داشته باشد. در این مطلب به طور کامل عوامل تفاوت kpi و okr بررسی خواهد شد.
OKR چیست؟
OKR یا «اهداف و نتایج کلیدی» یک چارچوب هدفگذاری است که اهداف کسبوکار را با مجموعهای از نتایج قابل اندازهگیری ترکیب میکند. این چارچوب به شما کمک میکند اهداف بلندپروازانهای تعیین کنید و روشهایی برای دستیابی به آنها طراحی کنید.
فرمول تنظیم OKR ساده است:
من میخواهم [هدف] را بهدست آورم، به شرطی که [نتیجه کلیدی] محقق شود.
اهداف نشاندهنده چشمانداز شما هستند و میتوانند مواردی مانند افزایش نرخ رضایت مشتری یا بهبود عملکرد تیمی را شامل شوند. مثالهایی از اهداف عبارتند از:
- افزایش ۲۰ درصدی نرخ تبدیل وبسایت
- تقویت وفاداری مشتریان
- گسترش دامنه مشتریان بالقوه
نتایج کلیدی معیارهای اندازهگیری هستند که نشان میدهند آیا هدف محقق شده است یا خیر. این نتایج میتوانند کمی یا کیفی باشند. مثالهایی از نتایج کلیدی شامل موارد زیر است:
- اجرای یک برنامه پاداش وفاداری
- تولید محتوای باکیفیت در وبسایت
- ارتقاء نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
انعطافپذیری OKR یکی از مزایای اصلی آن است. برای مثال، میتوانید OKRها را به اهداف شخصی، تیمی یا سازمانی متصل کنید تا همراستایی بین بخشهای مختلف سازمان را تقویت کنید. توضیحات کاملتر را میتوانید در مقاله OKR چیست مطالعه کنید.
KPI چیست؟
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد معیارهای کمّی موفقیت هستند که پیشرفت پروژهها یا اهداف سازمانی را نشان میدهند. KPIها بهطور معمول برای اندازهگیری نتایج پروژهها، برنامهها یا ابتکارات خاص استفاده میشوند.
برای تعیین یک KPI مناسب، باید معیارهایی را انتخاب کنید که:
- با اهداف استراتژیک سازمان همراستا باشند.
- قابل اندازهگیری و مقایسه با معیارهای مشابه باشند.
- به برنامهریزی منابع کمک کنند.
- به عملکردهای قابلکنترل و تأثیرگذار مرتبط باشند.
پس از تنظیم KPI، باید آن را در طول پروژه بهصورت مستمر مانیتور کنید تا از وضعیت پیشرفت یا نیاز به بهبود آگاه شوید. ابزارهای مدیریت پروژه میتوانند در این زمینه بسیار مؤثر باشند و به تیمها اجازه دهند تا اطلاعات را بهصورت لحظهای پیگیری کنند.
تفاوت بین OKR و KPI
OKR (اهداف و نتایج کلیدی) و KPI (شاخص کلیدی عملکرد) هر دو ابزارهایی برای اندازهگیری عملکرد و هدفگذاری هستند. اما این دو ابزار نقشها و کاربردهای متفاوتی دارند و درک این تفاوتها میتواند به بهبود فرآیندهای مدیریتی و دستیابی به اهداف استراتژیک کمک کند.
تفاوت اصلی OKR و KPI
OKR بهعنوان یک چارچوب هدفگذاری استراتژیک عمل میکند که اهداف سازمان را به نتایج قابل اندازهگیری پیوند میدهد. از سوی دیگر، KPI بیشتر بهعنوان یک ابزار نظارتی برای اندازهگیری وضعیت فعلی سازمان به کار میرود. به بیان ساده:
- KPI به ما نشان میدهد که اکنون کجا هستیم.
- OKR توضیح میدهد چرا و چگونه باید به یک هدف مشخص دست یابیم.
مقایسه OKR و KPI
در جدول زیر میتوانید برخی از دلایل تفاوت kpi و okr را مشاهده کنید:
ویژگیها | OKR (اهداف و نتایج کلیدی) | KPI (شاخص کلیدی عملکرد) |
هدف | دستیابی به اهداف استراتژیک و مأموریت سازمان | پایش سلامت کلی سازمان یا پروژه |
ماهیت | پویا و بلندپروازانه | ثابت و قابل اندازهگیری |
نقش | ارائه مسیر و جهتگیری برای تحقق اهداف | ارائه اطلاعات درباره عملکرد فعلی |
تمرکز | تمرکز بر نتایج و تأثیر فعالیتها | تمرکز بر دادهها و شاخصهای عملکرد |
مدت زمان | معمولاً کوتاهمدت (سهماهه یا سالانه) | معمولاً بلندمدت (سالانه) |
مثال | افزایش وفاداری مشتریان با اجرای یک برنامه | درصد رضایت مشتری یا نرخ پاسخگویی به مشتریان |
فرایند | شامل یک روش ساختاریافته برای تعیین و پیگیری اهداف | یک ابزار مستقل برای گزارش عملکرد |
OKR همان KPI است؛ اما با روح
یکی از جملات معروف درباره OKR این است که «OKRها همان KPIها هستند، اما با روح». این به این معناست که OKRها نهتنها بر عملکرد تمرکز دارند، بلکه ارتباط مستقیمی با مأموریت و اهداف کلان سازمان برقرار میکنند. درحالیکه KPI فقط به ما میگوید که الان در چه وضعیتی هستیم، OKR توضیح میدهد چرا دستیابی به این هدف اهمیت دارد.
مثالهایی از OKR
برای درک بهتر، بیایید یک مثال سازمانی بررسی کنیم. فرض کنید یک شرکت ارائهدهنده خدمات آنلاین قصد دارد به برترین ارائهدهنده خدمات خود تبدیل شود.
هدف سازمانی: تبدیل شدن به برترین ارائهدهنده خدمات آنلاین در ایران
- نتیجه کلیدی ۱: طراحی نسخه جدید اپلیکیشن با امکانات پیشرفتهتر
- نتیجه کلیدی ۲: جذب ۵۰۰۰ کاربر جدید تا پایان سال
هدف تیم بازاریابی: افزایش آگاهی برند در میان کاربران
- نتیجه کلیدی ۱: راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی در آپارات و شبکههای اجتماعی داخلی
- نتیجه کلیدی ۲: تولید محتوای بومیسازی شده و مرتبط برای وبلاگ و صفحات اجتماعی
هدف تیم محصول: ارتقاء کیفیت خدمات و پشتیبانی آنلاین
- نتیجه کلیدی ۱: بهبود زمان پاسخدهی پشتیبانی به زیر ۲ دقیقه
- نتیجه کلیدی ۲: افزودن قابلیت گفتگوی زنده (چت آنلاین) به وبسایت و اپلیکیشن
برای دیدن نمونههای بیشتر پیشنهاد میکنیم این مقاله را نیز بخوانید: نمونه OKR
مثالهایی از KPI
یک KPI برای مؤثر بودن باید دارای چهار عنصر کلیدی باشد:
- هدف قابل اندازهگیری
- بازه زمانی مشخص برای دستیابی به هدف
- منبع داده برای مانیتورینگ
- فرکانس پیگیری
مثالهایی از KPI برای بخشهای مختلف
KPIهای فروش:
- جذب ۲۰ مشتری جدید تا پایان سهماهه چهارم
- کاهش زمان پاسخدهی به سرنخها بهطور میانگین ۲ روز در سهماهه چهارم
KPIهای بازاریابی:
- کاهش هزینه هر سرنخ به میزان 40000 تومان در سهماهه چهارم
- جذب ۱۰۰ مشتری جدید در سهماهه چهارم
KPIهای مدیریت پروژه:
- حفظ نرخ استفاده از ظرفیت بالای ۸۵ درصد در سهماهه چهارم
- دستیابی به حداقل ۱۰ درصد بازگشت سرمایه (ROI) برای هر پروژه در سهماهه چهارم
OKR و KPI را اشتباه نگیرید: راهنمای جلوگیری از سردرگمی
در مدیریت عملکرد، تفاوت kpi و okr ممکن است در برخی موارد بهخصوص در محیطهای واقعی مبهم شود. این ابهام بهویژه زمانی رخ میدهد که نامگذاریها با یکدیگر تداخل داشته باشند یا از OKRها برای مدیریت تیمها و دپارتمانها استفاده شود. برای روشن کردن این موضوع، به توضیح دقیقتر تفاوت kpi و okr میپردازیم:
درک تفاوت مفهومی:
- OKR: هدف مشخص (Objective) چیزی است که قصد دستیابی به آن را دارید و نتیجه کلیدی (Key Result) چگونگی اندازهگیری پیشرفت به سمت آن هدف را نشان میدهد.
- KPI: یک معیار مشخص است که برای نظارت بر سلامت عملکرد سازمان یا تیم استفاده میشود.
مثالی برای شفافسازی:
یک نتیجه کلیدی در OKR «افزایش حجم فروش تا ۱۵٪.»
همین جمله میتواند بهعنوان یک KPI نیز مطرح شود. اما تفاوت در این است که در OKR، این نتیجه به هدفی بزرگتر (مثل افزایش نفوذ بازار) مرتبط است، درحالیکه KPI بهصورت مستقل اندازهگیری میشود.
اشتباه رایج در مدیریت تیمها:
زمانی که مدیران از OKR برای مدیریت تیمها یا دپارتمانها استفاده میکنند، ممکن است OKRها بیشتر شبیه به یک کارت امتیازی شوند که KPIها را نمایش میدهد. باید به یاد داشت که:
- هدف (Objective) نمیتواند بهعنوان یک نتیجه کلیدی (Key Result) در سطوح دیگر استفاده شود.
- هدف یک معیار نیست؛ بلکه مسیری است که میخواهید طی کنید.
نکته کلیدی برای سازمانها
- اگر سازمان شما شامل افراد مستقل است: OKRها انتخاب مناسبی هستند، زیرا نیازی به هماهنگیهای پیچیده بین تیمها ندارند.
- اگر سازمان شما لایههای متصل و همکاری تیمی دارد: KPIها بهتر عمل میکنند، زیرا ساختار عملکردی سازمان را بهخوبی پایش میکنند.
اگر نتایج کلیدی و شاخصهای عملکردی شباهت زیادی در واژگان پیدا کردند، جای نگرانی نیست. کافی است به یاد داشته باشید:
- OKR: برای دستیابی به یک نتیجه استراتژیک استفاده میشود.
- KPI: برای اندازهگیری یک عملکرد خاص.
تمرکز بر کاربرد هرکدام، نه فقط تعریف، میتواند سردرگمیها را کاهش داده و استفاده بهینه از این ابزارها را تضمین کند.
کدام بهتر است: OKR یا KPI؟
انتخاب بین OKR (اهداف و نتایج کلیدی) و KPI (شاخص کلیدی عملکرد) به نیازها، ساختار و اهداف سازمان شما بستگی دارد. هر کدام از این دو ابزار مدیریتی نقاط قوت و کاربردهای خاص خود را دارند. در ادامه، مزایا و معایب هر کدام بررسی شده تا بتوانید تصمیم بگیرید کدام یک برای شما بهتر است.
مزایای OKR
تمرکز بر اهداف کلان:
- OKR به شما کمک میکند بر اهداف استراتژیک و کلان سازمان تمرکز کنید.
- امکان تعریف حداکثر ۵ نتیجه کلیدی برای هر هدف وجود دارد که شفافیت بیشتری ایجاد میکند.
ایجاد انگیزه و هدفگذاری چالشبرانگیز:
- OKRها معمولاً فراتر از عملکرد عادی طراحی میشوند و تلاش بیشتری را میطلبند.
- به تیمها انگیزه میدهد که به اهداف بلندپروازانه برسند.
ارتباط با چشمانداز سازمان: نتایج کلیدی OKR بهطور مستقیم با مأموریت و چشمانداز سازمان مرتبط هستند.
انعطافپذیری: OKRها قابلیت تنظیم و بازنگری در دورههای کوتاهمدت (فصلی یا سالانه) را دارند.
مزایای KPI
سنجش سلامت کسبوکار:
- KPIها شاخصهایی برای اندازهگیری سلامت و عملکرد فعلی سازمان هستند.
- به شما کمک میکنند بفهمید آیا کسبوکار در مسیر درستی حرکت میکند یا خیر.
تمرکز بر عملکرد: KPIها برای ارزیابی عملکرد در سطح روزانه، هفتگی، یا ماهانه مفید هستند.
سادگی و شفافیت: شاخصهای کلیدی عملکرد معمولاً ساده و مستقیم بوده و نیاز به تفسیر پیچیده ندارند.
مناسب برای نظارت روزمره: KPIها ابزاری مؤثر برای تیمها و مدیران در پایش پیشرفت پروژهها و فرایندهای جاری هستند.
کدام را انتخاب کنیم؟
اگر به دنبال دستیابی به اهداف بلندمدت و استراتژیک هستید: OKR انتخاب بهتری است. این ابزار مناسب سازمانهایی است که میخواهند بر دستاوردهای خاصی تمرکز کنند و افراد را در راستای اهداف کلان هدایت کنند.
اگر نیاز به نظارت بر عملکرد و سلامت روزمره دارید: KPI گزینه بهتری است. این ابزار برای پایش فرایندهای جاری و اطمینان از عملکرد ثابت ایدهآل است.
ارتباط OKR و KPI: چگونه این دو ابزار میتوانند مکمل یکدیگر باشند؟
با وجود تفاوت kpi و okr، این دو ابزار نه تنها در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه میتوانند بهطور همزمان برای ارتقای عملکرد سازمان مورد استفاده قرار گیرند. ترکیب این دو ابزار به سازمانها این امکان را میدهد که یک رویکرد چندبعدی به مدیریت عملکرد داشته باشند. OKR چشمانداز و جهتگیری کلی را مشخص میکند، در حالی که KPI تضمین میکند که عملکرد روزانه و جاری سازمان مطابق با این اهداف استراتژیک پیش میرود.
به عبارت دیگر، OKR نقش قطبنما را ایفا میکند و KPI مانند نشانگر سرعت عمل میکند.
نحوه تعامل و استفاده مشترک OKR و KPI
OKR و KPI میتوانند از طرق زیر با یکدیگر تعامل داشته باشند:
1_ همترازسازی اهداف استراتژیک و عملیاتی
OKR برای تعریف اهداف بلندمدت و استراتژیک طراحی شده است، اما KPI میتواند بهعنوان ابزاری برای پیگیری میزان پیشرفت و تحقق این اهداف مورد استفاده قرار گیرد. بهعنوان مثال، اگر هدف OKR افزایش رضایت مشتری باشد، یک KPI مرتبط میتواند میزان نرخ رضایت مشتری (CSAT) یا نرخ خالص ترویجکنندگان (NPS) باشد.
2_ تکمیل نقشهای مختلف
در حالی که OKR بیشتر بر نوآوری، رشد و تغییرات متمرکز است، KPI برای پایش وضعیت موجود و اطمینان از تحقق حداقل استانداردها بهکار میرود. این دو ابزار به سازمانها اجازه میدهند تا هم به بهبود مستمر دست یابند و هم از دستیابی به اهداف استراتژیک مطمئن شوند.
3_ ایجاد توازن بین نتیجه و فرآیند
OKR بیشتر روی نتیجه تمرکز دارد و سازمانها را تشویق میکند که به اهداف جاهطلبانه دست یابند. در مقابل، KPI بر فرآیندها و جزئیات اجرایی متمرکز است. ترکیب این دو رویکرد به سازمانها کمک میکند که توازن بین نتیجه و فرآیند را حفظ کنند.
4_ انعطافپذیری در مدیریت عملکرد
یکی از مزایای بزرگ ترکیب OKR و KPI این است که سازمان میتواند هم عملکرد جاری را بهطور دقیق اندازهگیری کند و هم فضایی برای انعطافپذیری و خلاقیت در جهت دستیابی به اهداف بلندمدت فراهم کند.
5_ هماهنگی در سطح تیم و سازمان
OKR به تسهیل همسویی و هماهنگی بین تیمهای مختلف کمک میکند، در حالی که KPI به افراد و تیمها امکان میدهد تا عملکرد خود را در برابر معیارهای مشخص ارزیابی کنند. این ترکیب میتواند یکپارچگی در اهداف و عملکرد سازمانی ایجاد کند.
کلام آخر
OKRها و KPIها ابزارهای قدرتمندی برای مدیریت عملکرد و انگیزهبخشی به تیمها هستند. این روشها با تعریف اهداف و معیارهای مناسب، امکان دستیابی به موفقیتهای بزرگتر را فراهم میکنند.
با استفاده از ابزارها و آموزشهای مناسب، میتوانید این چارچوبها را به شیوهای مؤثر در سازمان خود پیادهسازی کنید و مطمئن شوید که تمامی اعضای تیم به خوبی تفاوت kpi و okr را درک کرده و میتوانند از این دو ابزار در فرایندهای خود استفاده کنند.
۳ دیدگاه دربارهٔ «تفاوت kpi و okr : دو ابزار کلیدی اما متفاوت برای سنجش عملکرد»
سپاس از شما
عالی بود
سپاس بابت همراهی ارزشمندتون