تست MBTI علمی است؟ چه ایراداتی دارد؟

سرفصل های مهم این مقاله

 

تست مشهور MBTI تا چه حد علمی است و چه ایراداتی دارد؟

استاد گفت زندگی شما به دو قسمت تقسیم می‌شود: قبل از یاد گرفتن MBTI و بعد از یاد گرفتن آن. آن‌قدری هیجان داشتم که حد نداشت. کلی پول خرج کرده بودم تا یک روش «علمی» شخصیت‌ شناسی یاد بگیرم. به خاطرم می‌آید که در ساعت استراحت آن کلاس، یکی از شرکت‌کننده‌ها درباره یکی دیگر از ابزارهای شخصیت شناسی سؤالی پرسید و استاد در پاسخ گفت که بر روی‌ام بی تی آی پژوهش‌ها وکارهای علمی بسیاری شده و من با شنیدن این سخنان، مطمئن شدم که این بهترین روش شخصیت شناسی دنیا است. کلی آموزش دیدم و دوره‌های تکمیلی رفتم. کلی کیف می‌کردم که می‌دانم من یک ENTJ هستم و فلان شخصیت تلویزیونی ISFP است که چنین رفتاری دارد. به خیال خودم می‌توانستم به راحتی رفتار دیگران را تحلیل کنم. در اوایل کلاس‌هایم اعلام می‌کردم که شخصیت شناسی یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که باید بلد باشیم و شخصیت شناسی برای من، MBTI بود.

زمانی که در دانشگاه کینگز روی پروژه پایان‌نامه خودم کار می‌کردم، زمانی که یک ایده دادم و به نظرم خیلی جذاب بود، آقای دکتر Kulbir Birak که استاد راهنمای من بود، گفت که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، این ایده چیزی مشابه MBTI می‌شود که پیش مردم محبوب می‌شود اما ارزش علمی ندارد. اینجا بود که یک مقدار حواسم جمع شد که این دو می‌توانند متفاوت باشند و محبوبیت دلیلی بر ارزش علمی نیست. بعد از مدتی، مقالاتی از آدام گرنت در نقد این مسئله خواندم و فهمیدم که ایرادهای جدی و اساسی به ام بی تی آی وارد است.

پیام بهرام پور

همان‌طور که از مطالعه مقدمه پیام بهرام پور متوجه شدید، در این مقاله از سری مطالب «بیشتر از یک ذره‌بین» می‌خواهیم به یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین ابزارها و تست‌های روان‌شناسی یعنی MBTI بپردازیم.

 

داستان تست MBTI از کجا شروع شد؟

گسترش‌دهندگان اولیه‌ام بی تی آی، کاترین کوک بریگز و دخترش، ایزابل بریگز مایرز بودند. آن‌ها کارهای یونگ را به صورت شخصی مطالعه کردند و ام بی تی آی را بر اساس آن طراحی کردند. این مادر و دختر، این آزمون را در طی جنگ جهانی دوم به این منظور طراحی کردند تا بتوانند مناسب‌ترین شغل را برای زنان شاغل در صنعت نظامی پیدا کنند. در آغاز کار، سؤال‌های ابتدایی گسترش یافتند تا اینکه در سال ۱۹۶۲ با عنوان آزمون شخصیت مایرز-بریگز منتشر شدند.

هم‌زمان و با ترجمه کتاب «تیپ‌های روان‌شناختی» یونگ در سال ۱۹۲۳ در آمریکا، مایرز و بریگز ایده‌ای که یونگ در آن کتاب مطرح کرده بود را با تجارب شخصی و ایده‌های خودشان بسیار منطبق و هم‌سو دیدند ازاین‌رو مصمم‌تر شدند تا فعالیت در این حوزه را ادامه دهند. انگیزه اصلی آنان از این کار کمک به افراد برای درک بهتر از خود و آشنا شدن با جنبه‌های مختلف و احتمالاً نادیدنی وجودشان بود. در آن زمان، مایرز و بریگز برای توسعه پرسشنامه‌شان از کمک‌های تخصصی سنجشگران و روانشناسان کارکشته و حرفه‌ای کمک گرفتند و در نهایت در سال ۱۹۴۳ اولین پرسشنامه MBTI را منتشر کردند. امروزه MBTI از شهرت بالایی برخوردار است و در آمریکا تقریباً دو میلیون نفر سالانه از آن برای “خودشناسی” استفاده می‌کنند. این آزمون ادعا می‌کند که بر اساس 93 سؤال، می‌تواند همه مردم جهان را در 16 «تیپ» مجزا گروه‌بندی کند – و در انجام این کار، به عنوان چارچوبی قدرتمند برای ایجاد روابط بهتر، ایجاد تغییرات مثبت و دستیابی به تعالی عمل می‌کند.

 

چه انتقاداتی به تست MBTI وارد شده است؟

 

چه انتقاداتی به تست MBTI وارد شده است؟

ام بی تی آی (MBTI) بر اساس ایده‌های یونگ و توسط کاترین بریگز و دخترش تهیه شده است. اگرچه این تست به محبوبیت بالایی دست یافته، اما محبوبیت در علم ملاک نیست و نمی‌تواند به چیزی اعتبار علمی ببخشد. ام بی تی آی توسط بسیاری از نقدهای علمی به چالش کشیده شده و زیر سؤال رفته است. در این مطلب برخی از این نقدها را باهم مرور خواهیم کرد.

 

1- بنیان تست MBTI بر ایده‌های غیرعلمی استوار است

نخستین نقد وارد برام بی تی آی این است که بنیان آن بر ایده‌هایی استوار شده که مبنای علمی ندارند. گفتیم که اساس ام بی تی آی بر ایده‌‌های یونگ استوار است، اما آیا ایده‌های یونگ یک نظریه‌ی علمی مبتنی بر پژوهش‌های کنترل شده بودند؟ خیر. ایده‌های یونگ با تجارب و اطلاعات شخصی خودش به دست آمده بود.

مدافعان ام بی تی آی گاهی تلاش می‌کنند که از شهرت یونگ استفاده کنند تا به آن اعتبار ببخشند. بااین‌حال، بسیاری از متخصصان این عرصه و همچنین شاگردان یونگ همچون جوزف هندرسون معتقدند که کاترین بریگز و دخترش از فهم ایده‌های یونگ بازمانده‌اند. بااین‌حال، این موضوع اهمیت چندانی ندارد چرا که حتی اگر آن‌ها ایده‌های یونگ را کاملاً درست فهمیده باشند، باز هم ایده‌های یونگ بر مبنای غیر تجربی و بدون پژوهش‌های علمی به دست آمده‌اند و نمی‌توانند به خودی خود مبنای مستحکمی برای علمی و معتبر بودن چیزی باشند.

 

2- تست “ام بی تی آی” بر ایده تیپ‌های شخصیتی استوار است

مورد بعدی این است که‌ام بی تی آی انسان‌ها را بر اساس تیپ شخصیتی دسته‌‌بندی می‌کند.

تحقیقات جدید نشان می‌دهند که تقسیم کردن افراد به چند دسته و پیش‌بینی رفتار آن‌ها بر مبنای این دسته‌بندی‌ها، با خطای بسیاری همراه است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که رفتار ما تا حد زیادی از ویژگی‌های موقعیتی و اجتماعی و فرهنگی تأثیر می‌گیرد و نمی‌توان یک دسته‌‌بندی ثابت را به فردی نسبت داد و رفتار او را صرفاً بر اساس آن پیش‌بینی کرد.

این ایراد زمانی بیشتر به چشم می‌آید که اگر شرکت‌کننده مقدار کوچکی پاسخ‌های متفاوتی بدهد، کاملاً در دو دسته شخصیتی مختلف قرار می‌گیرد. امروزه می‌دانیم که اکثریت افراد در هر یک از این شاخص‌ها در حد میانه و وسط قرار می‌گیرند. به همین خاطر اگر جواب‌های شما مقدار کوچکی تغییر کند، ممکن است کاملاً در یک دسته دیگر قرار بگیرید.

مسئله دیگر این است که درام بی تی آی موارد حد وسط اصلاً در نظر گرفته نشده‌اند و نگاه آن بر اساس دوقطبی‌ها و دوگانه‌های کاملاً مجزا استوار شده است. امری که می‌دانیم با واقعیت انسان سازگار نیست. همچنین این دسته‌بندی‌ها ممکن است به افراد این تصور را دهد که می‌توانند مشکلات و ایرادهای خودشان را با توسل به یک دسته‌بندی توجیه کنند.

 

3- تست MBTI روایی و پایایی کمی دارد

مشکل بعدی این است که‌ام بی تی آی روایی (Validity) و پایایی (Reliability) کمی دارد.

در یک پژوهش مشاهده شد که 75% افرادی که درام بی تی آی شرکت می‌کنند، اگر پس از مدتی باز هم در آزمون ام بی تی آی شرکت کنند، تیپ شخصیتی متفاوتی به آن‌ها نشان داده خواهد شد. تحقیق دیگری نشان می‌دهد که در یک بازه زمانی 5 هفته‌ای، وقتی فرد دو بار آزمون بدهد، نصف افراد تیپ شخصیتی دیگری را کسب می‌کنند. مطابق پژوهش‌ها، تعداد زیادی از مردم (بین 39٪ و 76٪ از پاسخ‌دهندگان) اگر یک بار درام بی تی آی شرکت کنند و چند هفته بعد نیز دوباره شرکت کنند، در دسته‌بندی دیگری جای می‌گیرند! بنابراین اگر تنها پس از پنج هفته فاصله در این آزمون شرکت کنید، با احتمال 50% (در مقایسه با اولین باری که در آزمون شرکت کردید) در دسته‌بندی شخصیتی متفاوتی قرار می‌گیرید.

این نتایج به ما نشان می‌دهند که‌ام بی تی آی پایایی لازم را ندارد. از لحاظ روایی نیز در پژوهش‌های مختلف، نمره پایینی کسب کرده است.

این به این دلیل است که ویژگی‌های مورد هدف، آن‌هایی نیستند که به طور ثابت و مداوم در بین افراد متفاوت باشند. بسیاری از ما در طول زمان در این ویژگی‌ها متفاوت هستیم – برای مثال، بسته به خلق‌وخویمان هنگام شرکت در آزمون، ممکن است فکر کنیم که با مردم همدردی می‌کنیم یا نه.

 

پایایی و روایی به چه معنا هستند؟

پایایی و روایی از معیارهای ارزیابی کیفیت یک پژوهش یا سنجش هستند. پایایی (Reliability) به میزان پایداری و ثبات آن اشاره می‌کند و روایی (Validity) به میزان دقت آن.

اگر بررسی‌ها در شرایط مشابه، با استفاده از روش‌های مشابه، به نتیجه‌ای مشابه برسند، ابزار سنجش پایا است. فرض کنید دستگاهی برای اندازه‌گیری قد انسان‌ها ساخته شود. اگر یک فرد چندین بار در این دستگاه مورد سنجش قرار بگیرد و هربار دستگاه عدد متفاوتی به ما بدهد، برای مثال یک بار قد او را 172 سانتی‌متر بگوید و بار دیگر 177 و بار سوم 180، آن وقت این روش سنجش پایایی کمی دارد. همچنین اگر این دستگاه قد ما را به صورت سانتی‌متر ارائه ندهد و به ما بگوید که «حدوداً دو متر هستی» می‌فهمیم که روایی بسیار کمی دارد؛ اما اگر قد ما را به طور دقیق و میلی‌متری بدهد، آن موقع روایی آن بالاست.

هر چه میزان روایی آزمون یا پژوهش بالاتر باشد، نتیجۀ آن تطابق به واقعیت نزدیک‌تر خواهد بود.


4- تست “ام بی تی آی” بر تضادهای ساختگی استوار است

مسئله دیگر این است که‌ام بی تی آی از این تصور عامه و غلط پیروی می‌کند که احساسات و منطق متضاد یکدیگر هستند. از نظر منطقی و روانشناختی، این‌گونه نیست. نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که منطقی بودن و احساسی بودن متضاد نیستند بلکه مستقل و جدا از یکدیگرند. شخص می‌تواند بی‌منطق و بی‌احساس باشد، می‌تواند بی‌منطق و احساسی باشد، می‌تواند منطقی و بی‌احساس باشد، همچنین می‌تواند منطقی و احساسی باشد. احساسات هم می‌توانند بخشی از تفکر منطقی ما باشند. برخلاف تصور عموم، نحوه عملکرد مغز ما این‌طور نیست که زمانی که منطق فعال می‌شود، احساسات ما غیرفعال بشوند.

این آزمون از 93 سؤال برای ارزیابی ویژگی‌های زیر استفاده می‌کند که درباره آن‌ها نیز کم‌وبیش وضعیت همین است:

درون‌‌گرا (I) در مقابل برون‌گرا (E)

شهودی (N) در مقابل حسی (S)

متفکر (T) در مقابل احساسی (F)

قضاوت گر (J) در مقابل درک‌ کننده (P)

 

5- ام بی تی آی دارای ایرادات مختلف در تعاریف و مفاهیم است

علاوه بر این موارد، در تعاریف و مفاهیم نیز ام بی تی آی اشکالات متعددی دارد. برای مثال می‌دانیم که‌ام بی تی آی بر اساس ایده‌های یونگ استوار شده است. به همین خاطر مفهوم برون‌گرایی و درون‌گرایی درون آن نیز مشابه ایده‌های یونگ است. بر اساس گفته‌های یونگ، این دو مفهوم بر اساس محل تأمین انرژی از هم تفکیک می‌شوند. گفته می‌شود که درون‌گراها انرژی‌شان را از دنیای درون گرفته و برون‌گراها از دنیای بیرون می‌گیرند. بااین‌حال تحقیقات جدید نشان می‌دهند که هم برون‌گراها و هم درون‌گراها ممکن است که از دنیای بیرون یا درون انرژی بگیرند.

از دیگر ایرادات ام بی تی آی این است که تصویر دست و پا شکسته‌ای از شخصیت ارائه می‌دهد و همچنین ابعاد شخصیتی مهمی را نادیده می‌گیرد و یک آزمون کامل و همه جانبه نیست. مورد دیگر این است ام بی تی آی نمی‌تواند موفقیت افراد در شغل‌های مختلف را پیش‌بینی کند.

 

6- شواهد اندکی برای دوگانگی‌ها وجود دارد

همان‌طور که قبلاً بیان شد، درام بی تی آی، نمرات در هر مقیاس، یک توزیع دو وجهی را نشان می‌دهد، مثلاً افراد به دو دسته برون‌گرا یا درون‌گرا تقسیم می‌شوند. بااین‌حال، بیشتر مطالعات نشان داده‌اند که نمرات در مقیاس‌های فردی، مشابه توزیع نرمال توزیع شده است. توزیع دووجهی و توزیع نرمال، توصیفی از شکل یک نمودار با جمعیت بالا هستند. توزیع دو وجهی شبیه پشت یک شتر است که دارای دو کوهان است، یکی در دو طرف. یک توزیع نرمال فقط یک قوز در وسط دارد. داده‌های MBTI یک توزیع نرمال (یا نزدیک به نرمال) را گزارش می‌دهند.

این نشان می‌دهد که اکثریت مردم در واقع در وسط مقیاس بودند و بنابراین نه به وضوح درون‌گرا بودند و نه برون‌گرا. بیشتر ویژگی‌های شخصیتی توزیع نرمال نمرات را از پایین به بالا نشان می‌دهند، به‌طوری‌که حدود 15 درصد از افراد در سطح پایین، حدود 15 درصد در سطح بالا و اکثر افراد در محدوده متوسط قرار دارند؛ اما درام بی تی آی، برای امتیازدهی از یک خط برش در وسط هر مقیاس استفاده می‌شود و تمام کسانی که امتیاز زیر خط را می‌گیرند به عنوان یک دسته و کسانی که بالاتر از خط امتیاز می‌گیرند، از نوع مخالف محسوب می‌شوند. تحقیقات ارزیابی روان‌سنجی در حمایت از ام بی تی آی شکست خورده است. تجارب علمی نشان می‌دهد که بیشتر افراد نزدیک به وسط یک منحنی پیوسته قرار دارند.

 

7- فقدان عینیت در MBTI مشهود است!

دقت MBTI به گزارش صادقانه خود بستگی دارد. برخلاف برخی از پرسشنامه‌های شخصیت، مانند پرسشنامه 16PF، پرسشنامه شخصیت چند مرحله‌ای مینه‌سوتا، یا پرسشنامه ارزیابی شخصیت، ام بی تی آی از مقیاس‌های اعتبارسنجی برای ارزیابی پاسخ‌های اغراق‌آمیز یا مطلوب اجتماعی استفاده نمی‌کند. در نتیجه، افرادی که برای این کار انگیزه دارند می‌توانند پاسخ‌های خود را جعل کنند. یک مطالعه نشان می‌دهد که بُعد قضاوت/ادراک MBTI با مقیاس دروغ پرسش‌نامه شخصیت آیزنک همبستگی ضعیفی دارد. اگر پاسخ‌دهندگان ترس داشته باشند که با پاسخ‌های درست، چیزی را از دست بدهند، ممکن است همان‌طوری که به نظرشان «باید آن‌گونه جواب بدهند» پاسخگو باشند. این یعنی که پاسخ‌های واقعی دریافت نخواهد شد.

 

نظر جامعه علمی نسبت به تست MBTI چیست؟

 

نظر جامعه علمی نسبت به تست MBTI چیست؟

نه مایرز و نه بریگز به طور رسمی در رشته روانشناسی تحصیل نکردند و هر دو در زمینه تست روان‌سنجی خودآموز بودند.

اگرچه MBTI شبیه برخی نظریه‌های روان‌شناختی است، اما به عنوان شبه علم مورد انتقاد جامعه علمی قرار گرفته است و به طور گسترده توسط محققان دانشگاهی در زمینه روان‌شناسی تأیید نشده است. این شاخص کاستی‌های علمی قابل توجهی را نشان می‌دهد که کمی پیش آن‌ها را شرح دادیم. منابع مستقل این تست را “بسیار بی‌معنی”، “یکی از بدترین آزمون‌های شخصیتی موجود” و “هوسی که نمی‌میرد” نامیده‌اند.

ام بی تی آی به عنوان یکی از بسیاری از مُدهای خودشناسی توصیف شده است و به طالع‌بینی تشبیه شده است، زیرا هر دو بر آن تکیه دارند. اثر بارنوم، چاپلوسی و سوگیری تأیید، شرکت‌کنندگان را وادار می‌کند تا شخصاً با توصیف‌هایی آشنا شوند که تا حدودی مطلوب، مبهم و به طور گسترده قابل اجرا هستند.

 

اثر بارنوم (Barnum effect) چیست؟

 

اثر بارنوم (Barnum effect) چیست؟

اثر بارنوم پدیده‌ای روان‌شناختی است که در اثر آن اشخاص به توصیف‌هایی از شخصیت‌شان که ظاهراً به‌طور خاص برای آن‌ها طراحی شده (اما در واقع مبهم هستند) نمره دقت بالایی می‌دهند.

در سال ۱۹۴۸ یک روان‌شناس به‌نام پروفسور برترام ‌فورر یک آزمون شخصیت ‌شناسی به دانشجویانش داد. او از آن‌ها خواست که به پرسش‌های داخل آزمون پاسخ ‌دهند. ایشان به شاگردانش گفت که با خواندن جواب‌شان، شخصیت آن‌ها را تحلیل کرده و به هر کدام‌شان می‌گوید چه ویژگی‌های شخصیتی دارند.

چند روز بعد، پروفسور به‌ هر یک از شاگردانش برگه‌ای داد که در آن توضیحاتی در مورد ویژگی‌های شخصی آن‌ها نوشته شده بود. او از آ‌ن‌ها خواست بر اساس اینکه توضیحاتش تا چه حد به واقعیت نزدیک هستند، از صفر تا پنج به او نمره‌ بدهند. نمره صفر یعنی توضیحات هیچ ‌ربطی به شخص آن‌ها ندارد و نمره پنج یعنی توضیحات کاملاً مطابق شخصیت‌شان است. نمره‌ای که کسب شد چیزی نزدیک به عالی بود. نمره‌ای حدود ۴.۲۶!

بعد از اعلام نتایج، پرفسور افشا کرد که به تک‌تک شاگردان، یک توضیح یکسان داده است! ایشان توضیحات این پاسخ را روی از یک کتاب فال‌گیری از دکه روزنامه‌فروشی کپی کرده بود. این توضیحات شامل یک مشت مهملات کلی ‌و مبهم بود که هر شخصی می‌تواند آن را برای شخص خودش تفسیر کند.

اثر فورر تکنیکی است که مدت‌هاست توسط تأمین‌کنندگان طالع‌بینی، فال‌گویی و دیگر انواع شبه‌علم برای متقاعد کردن مردم به داشتن اطلاعات دقیق درباره‌شان استفاده می‌شود.

اثر فورر (Forer effect) می‌گوید:

وقتی شما یک سری حرف مبهم ‌و کلی در مورد خودتان می‌شنوید، به ‌دنبال ربط دادن آن به خودتان می‌گردید و اگر متن به‌اندازه کافی مبهم ‌و کلی باشد، شما ارتباطاتی پیدا می‌کنید و آن حرف‌ها ‌را توصیف شخصیت یا سرنوشت خودتان تصور خواهید کرد. راز کارکرد این اثر در استفاده از کلماتی مبهم مانند “گاهی اوقات” است.

 

دیگر ایرادات ام بی تی آی چه هستند؟

چندین تجزیه‌وتحلیل نشان داده‌اند که این آزمون در پیش‌بینی موفقیت افراد در مشاغل مختلف کاملاً بی‌تأثیر است.

انسان‌ها در اکثر صفات، در نقاط مختلف یک طیف قرار می‌گیرند؛ اما این آزمون کاملاً بر این اساس ساخته شده است که افراد همه سیاه یا سفید هستند. ام بی تی آی با طرح سؤالاتی مانند «شما تمایل دارید با دیگران همدردی کنید؟» و تنها با طیفی از پاسخ‌ها میان دو پاسخ صریح به آن‌ها می‌توانید جواب بدهید: “بله” یا “نه”

داده‌های واقعی به روان‌شناسان می‌گوید که این صفات توزیع دووجهی ندارند. برای مثال، ردیابی تعاملات گروهی از افراد با دیگران نشان می‌دهد که واقعاً برون‌گراها و درون‌گرایان خالص وجود ندارند، بلکه بیشتر افرادی هستند که در این میان قرار می‌گیرند.

 

8- درون‌گرایی-برون‌گرایی و توهم خودشناسی

بسیاری افراد در پاسخ به این سؤال که درون‌گرا هستند یا برون‌گرا، پاسخ حاضر و آماده‌ای در جیب دارند. خودشان را در یکی از این دسته‌ها قرار می‌دهند. اگر درباره دلیل آن بپرسیم، احتمالاً پاسخی مشابه تعریف یونگ خواهند داد: درون‌گرا هستند چون انرژی‌شان را از درون می‌گیرند یا برون‌گرا هستند چون انرژی‌شان را از بیرون می‌گیرند. این دسته‌بندی که حدود صد سال قدمت دارد، برای بسیاری افراد از بهترین منابع شناخت خود است.

می‌دانیم که تاریخچه‌ی طرح مسئله درون‌گرایی-برون‌گرایی به اندیشه‌های یونگ در دهه‌ی ۱۹۲۰ باز می‌گردد. البته او معتقد بود که هیچ فرد سالمی کاملاً درون‌گرا یا برون‌گرا نیست و چنین شخصیتی جایش در تیمارستان است. همچنین او معتقد بود که غیر از این دو دسته، دسته‌ی میانه‌ای نیز وجود دارد که بعدها به «میان‌گرا» معروف شد.

در طول یک قرن اخیر، بسیاری از روان‌شناسان با این دسته‌بندی‌ها از اساس مخالف بوده‌اند اما دسته‌بندی‌هایی مثل درون‌گرایی-برون‌گرایی به دلایل اجتماعی و اقتصادی، توانستند میان مردم رواج پیدا کنند. بنا به موقعیت تاریخی هر مردمی، ممکن است روزگاری درون‌گرایی مد شود و زمانی دیگر برون‌گرایی. در ابتدا معمولاً برونگرایی مورد تشویق قرار می‌گرفت و سپس نوبت درون‌گرایان شد؛ اما این موج‌ها بیش از اینکه ما را به خودشناسی برسانند، درک ما را از واقعیت وجودی‌مان محدود و منحرف می‌کنند. پژوهشگران در پژوهشی[1] با استفاده از مفهوم «self-as-story» به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی اشخاص خود را در یکی از این دسته‌ها قرار می‌دهند، ابعاد و ویژگی‌های دیگر خود را نادیده می‌گیرند؛ یعنی اگر شخصی خودش را درون‌گرا تصور کند، ویژگی‌ها و خصوصیات «برون‌گرایانه» خودش را نادیده می‌گیرد و اگر فردی خودش را در دسته برون‌گرایان قرار بدهد، صفات «درون‌گرایانه» خودش را نادیده می‌گیرد. این پژوهشگران می‌گویند انسان‌هایی که خودشان را بر این اساس «روایت» می‌کنند، کارکردهای روان‌شناختی‌شان ضعیف‌تر از قبل می‌شود. اگر در برقراری ارتباط مفید و مؤثر با افراد دیگر مشکل دارید، نیازی نیست که خودتان را درون‌گرا توصیف کنید. این نوع دسته‌بندی‌ها فقط باورهایی‌اند که شما را محدود می‌کنند.

واقعیت این است که این دسته‌بندی دقیق و واضح نیست. صحبت کردن از دسته سوم میان‌گرایان نیز راهی برای نجات این دسته‌بندی معیوب نیست. فرض کنید من بیایم و بگویم افراد یا آتشی مزاج هستند یا یخی مزاج. افراد آتشی صفات ایکس و ایگرگ و زد را دارند و افراد یخی صفات آ و ب و ث. سپس پژوهش‌ها و بررسی‌های مختلفی نشان دهند که اکثریت مطلق افراد نه آتشی مزاج هستند و نه یخی مزاج. سپس آیا پذیرفتنی است وقتی می‌بینیم که این دسته‌بندی معتبر نیست و در شناخت به ما کمکی نمی‌کند، تمام موارد نقض و ایراد دار را در دسته سومی به نام «ولرم‌ مزاج» بگنجانیم تا این دسته‌بندی ساختگی و معیوب را نجات بدهیم؟ آیا کندن این دندان لق بهتر نیست تا ماست‌مالی آن؟

 

چرا ام بی تی آی میان مردم محبوب است؟

 

چرا ام بی تی آی میان مردم محبوب است؟

اگر MBTI علمی نیست، مورد قبول دانشمندان نیست و چنین نتایج نادرستی به افراد می‌دهد، چرا بسیاری هنوز به آن دل می‌بندند؟ یکی از دلایل این است که توصیف‌های چاپلوس کننده و مبهم برای بسیاری از انواع، همپوشانی‌های زیادی دارند – بنابراین بسیاری از افراد می‌توانند در چندین مورد قرار بگیرند.

از یک جهت، ام بی تی آی خیلی جالب و ساده است و با دسته‌بندی انسان‌ها به 16 دسته خاص و پیش‌بینی رفتار هر یک، به مذاق مخاطب خوش می‌آید. از طرف دیگر سود اقتصادی که‌ام بی تی آی برای یک عده دارد، زیاد است و آن‌ها علیرغم انتقادات علمی و مخالفت متخصصان، علاقه‌ای به رها کردن آن ندارند و با تمام توان آن را ترویج می‌دهند. بااین‌حال ما باید همواره در نظر بگیریم که «شهرت» گواه یا دلیلی بر «اعتبار» نیست. ما نباید فراموش کنیم که این تست از اعتبار علمی بسیار ناچیزی برخوردار است.

در واقعیت امروزی ما، کارکرد ام بی تی آی این نیست که افراد به شناخت دقیقی درباره خودشان برسند، بلکه این است که فرد پس از انجام آن، احساس خوشحالی به دست بیاورد. منتها در کنار این حس شادی، دچار بدفهمی‌‌های اساسی درباره خودش نیز می‌شود. این یکی از دلایلی است که‌ام بی تی آی، پس از نادیده گرفته شدن توسط روانشناسان، سال‌ها در دنیای شخصی و تجاری ادامه یافته است.

البته صحبت ما این نیست که‌ام بی تی آی به طور کامل بدون فایده است. می‌توان از آن برای تفریح و سرگرمی استفاده کرد؛ اما باید مراقب بود که این تفریح به توهم خودشناسی منجر نشود.

 

سخن پایانی مقاله MBTI

در این نوشته تلاش کردیم تست مشهور MBTI را از منظر علم بررسی کنیم و ببینیم این تست، تا چه اندازه علمی است. همچنین ایرادات اساسی که باعث می‌شود این تست از رده آزمون‌های علمی خارج شود را بیان کردیم.

اگر شما هم نظری در این خصوص دارید، لطفاً در قسمت کامنت‌ها برایمان بنویسید.

 

چگونه علم را از شبه علم تشخیص دهیم؟

در دوره رایگان علم و شبه علم، مطالبی یاد می‌گیرید که کمتر در سطح آموزش‌های ایران مطرح شده، موضوعاتی از جمله خرافات، موضوعات غیرعلمی‌ای که شهرت یافته‌اند، قانون جذب، فنگ شویی و غیره…!

روی تصویر زیر کلیک کنید:

چگونه از خرافات و شبه‌علم در امان بمانیم؟ دوره رایگان علم و شبه علم | تست MBTI

 

پیام

نحوه رسیدن به درآمد با راه‌اندازی کسب و کار

Picture of ساتیا بالنده

ساتیا بالنده

امتیاز (4/5)
4/5
به اشتراک بگذاریم
دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

۱۵ دیدگاه دربارهٔ «تست MBTI علمی است؟ چه ایراداتی دارد؟»

  1. سلام
    خوشحالم که با بیشتر از یک آشنا شدم و زندگیم تغییر کرد
    مقاله بسیار عالی بود و اینکه لطف میکنید شواهد و مدارک این مقاله رو هم قرار بدید خیلی ممنونم

    1. پشتیبانی بیشتر از یک

      خوشحالیم که به رشد فردی خود توجه داشته و اهل مطالعه مقاله هستید؛ همراهیتون ارزشمنده

  2. مصطفی بهشتی پور

    سلام از مطلب فوق العاده اتون ممنونم. خیلی مفید و جامع بود. میشه لطفا بفرمایید چه تستی جایگزین MBTI پیشنهاد میشه؟

    1. پشتیبانی بیشتر از یک

      سلام همراه عزیز بیشتر ازیکی
      خوشحالیم که دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ تبریک به شما
      پیشنهاد ما تست Big5 می باشد.
      بیشتر ازیک نفر

  3. به نظرم آدمی می تواند شخصیت که خودش دوست دارد را به وجود بیاورد نتیجه هیچ تستی دقیق نیست دنیا دائما در حال تغییر است و ما نمی توانیم همه چیز ثابت را برای خود در نظر بگیریم./

  4. سلام وقتتون بخیر
    پس کدام یک از تست ها شخصیت شناسی شغلی، اعتبار بیشتری دارن و کاربردی ترن؟

    1. پشتیبانی بیشتر از یک

      سلام همراه عزیز
      خوشحالیم که همراهمون هستید.
      تست big 5 معتبر می باشد.
      بیشتر ازیک نفر

  5. زهرا کوچکی تبار

    مقاله‌ی فوق‌العاده‌ای بود. من دوره علم و شبه علم رو ماه قبل دیدم خیلی مفیده و دید جالبی میده. مثل بقیه آموزش‌های ببشتر از یک واقعا برای داشتن زندگی بهتر و آگاه‌تر نیازه که بدونیم این مطالب رو.
    خدا قوت بهتون

    1. پشتیبانی بیشتر از یک

      ممنون که همراهمون هستید و دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ همراهیتون باعث افتخارمون هست…
      موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.

  6. سلام وقتتون بخیر باشه
    خیلی ممنونم از مقاله ارزشمندتون
    تو این مقاله در مورد درونگرایی و برونگرای و میانگرا هم نقد های شد در حالی که اقایی بهرام پور یه لایو داشتن مخصوص این موضوع و فکر کنم هنوزم هم تو پیج تون باشه
    ممنون میشم در مورد اینم یه توضیح بدین یا یه مقاله بنویسین در موردش کامل متشکرم چون الان من بارها دیدم که آقایی بهرام پور از اینا استفاده کرده حتی تو دوره های جدیدشون

    1. تیکتینگ بیشتر ازیک

      سلام و درود
      ممنونم از اینکه مقالات و آموزش‌های مجموعه ما رو دنبال می‌کنید.
      اول از همه اینکه آموزش‌های ما هم مثل هر آموزش دیگه‌ای قابل نقد هستن. منتهی چیزی که در این مقاله در رابطه با درونگرایی و برونگرایی مورد نقد قرار گرفت، نگاه دوگانه به اون‌هاست. اینکه بخوایم خیلی ساده‌انگارانه افراد رو به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم کنیم. خیلی از افرادی که ما به عنوان درونگرا یا برونگرا می‌شناسیم، ویژگی‌های بسیار زیادی از دسته مقابل رو دارن. به همین خاطر باید پیچیدگی‌های انسانی رو به رسمیت بشناسیم و اونارو در دو گروه متضاد درونگرا و برونگرا قرار ندیم.
      ممنون از همراهی و محبت شما

  7. مبین کردونی پور

    اخیرا یک سیستم به نام Objective Personality ایجاد شده که نسخه بهبود یافته MBTI هست و این سیستم نیز همچنین بر پایه نظریات یونگی شکل گرفته. از شما تقاظا میکنم اگر امکانش هست، این سیستم رو هم مورد نقد و بررسی قرار بدید.

    1. بیشتر از یک نفر

      سلام دوست عزیز
      خیلی ممنونیم بابت پیشنهاد ارزشمندتون…
      حتما به تیممون منتقل خواهد شد.
      موفق و بیشتر ازیک نفر باشید…

  8. سلام وقت بخیر ممنون از مقاله کاربردیتون.
    سه تا سوال دارم:
    اول اینکه اگر MBTI جزٔ شبه علم محسوب میشه پس چطوری علمی بتونیم دیگران رو بشناسیم و باهاشون تعامل کنیم؟
    دوم اینکه به نظرتون حداقل MBTI یه ایده ای درمورد خودشناسی نمی‌ده؟ شاید علمی نباشه ولی میشه ازش استفاده مفید کرد به نظرم.
    سوم اینکه من چطور خودشناسی کنم که بر پایه علم باشه؟

    1. بیشتر از یک نفر

      سلام دوست عزیز

      در مورد سوال دوم؛ بله می‌تونه جالب و مفید باشه؛ اگر که تصورات غیرواقع‌بینانه درباره‌اش نداشته باشیم و نسبت به معایب احتمالیش آگاه باشیم.

      در مورد دو سوال دیگر هم بحث مفصله و در یک کامنت نمیشه به طور کامل بهش پرداخت. موارد دیگری مثل بیگ فایو هم هستند که نسبت به ام‌بی‌تی‌آی اعتبار بیشتری دارند.
      اما با این‌حال؛ متخصصین متفاوتی به طور کلی مخالف دسته‌بندی شخصیتی هستند. متخصصین دیگری هم مفهوم رایج شخصیت به عنوان یک بخش ثابت و قابل تشخیص رو به چالش می‌کشن (چه برسه به اینکه بتونیم دسته‌بندی‌شون کنیم). نظرات مختلفی وجود داره. ما پیشنهاد می‌کنیم دوره رایگان خودشناسی آقای پیام بهرامپور رو تماشا کنید که می‌تونه در این زمینه برای شما مفید باشه.

      https://www.bishtarazyek.com/courses/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/

      موفق و بیشتر ازیک نفر باشید…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا
برای ورود مشکل دارید؟