سلام به همه ی دوستان گلم امیدوارم که هرجا هستین خنده مهمون لحظاتتون باشه
داشتم به این فکر می کردم که واقعا فلسفه این اتفاق چیه که بعضی ها که نمونه هاش توی دنیا فراوونه با وجود محدودیت های جسمی که خیلی از ماها حتی تصور داشتنشون رو هم نمیتونیم بکنیم توی بیشتر زمینه ها، دانش هایی رو برای خدمت به بشریت ارائه میدن که واقعا من خودم به شخصه احساس خجالت میکنم.
این باور و نحوه ی واکنش ما به مشکلات هس که این تفاوت ها رو به وجود آورده.خیلی از ماها وقتی با مشکلی رو به رو می شویم به جای اینکه این باور مثبت تو ذهنمون باشه که “چه بسا شر که در آن خیر تو باشد” شروع میکنیم به غر زدن و این شروع تفاوت هاست…
اما دوستان باید بپذیریم که باور غلط مثل یه زندانه و ما زندانی باورهایی هستیم که ناخواسته توسط گذشتگان در ذهن ما نهادینه شده و این همت مارو می طلبه با پتک دانش و پشتکار این زندان روخراب کنیم.
من واقعا همینجا دست سامان دوست خوبمون رو در دوره استادی می بوسم که با وجود این همه مشکلات مثل خیلیا شکست رو نپدیرفته و اومده که از محدودیت برا خودش محبوبیت بسازه و الگویی باشه برای خیلی از ما ایرانی ها که همه چی دارم جز باور به خودمون…
پس اگر طالب موفقیت هستیم باید مشکلات رو به عنوان عضوی از زندگیمون بپذیریم.
و وقتی زندگی برایمان سخت شد یادمان باشد که:
دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد
زندگی به کام و شاد باشید
نویسنده در سایت قدیمی: محمدرضا قرایی
۱ دیدگاه دربارهٔ «دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد…!»
رنج بخشی از موفقیت است