انسانهای پیشاتاریخی با تجربه خودشان از زندگی، فهمیدند که با مشاهده ستارهها و اجرام آسمانی میتوانند به اطلاعاتی درباره آینده نزدیک دست پیدا کنند. این اطلاعات به آنها قدرت پیشبینی درباره مسائلی مثل رسیدن فصلها و زمان مناسب برای کوچ یا کشاورزی را میداد. احتمالاً همین ماجرا به آنها این ذهنیت را داد که سرنوشت جمعی یا فردی انسانها نیز تحت تأثیر رفتار اجرام آسمانی است.
امروزه در قرن 21 نیز بسیاری از مردم در سراسر جهان به آسترولوژی (اختربینی) و طالعبینی اعتقاد دارند. تبلیغات مربوط به طالعبینی و فال ماه تولد در همه جا به چشم میخورد. از روزنامهها و مجلات گرفته تا صفحات و سایتهای مختلف در سطح اینترنت همه جا صحبت از طالع بینی است. اعتقاد آنها به قدری شدید است که برای شناخت یکدیگر، از ماه تولدشان میپرسند تا بر اساس آن، خصوصیات اخلاقیشان را بفهمند.
بسیاری از شخصیتهای هنری هالیوود، مانند آنجلینا جولی و رونالد ریگان رئیس جمهور پیشین آمریکا، از باورمندان پیگیر اختربینی هستند. مثلاً علاقه ریگان به طالع بینی و اختربینی به قدری بوده که برای بسیاری از امور مهم مانند ملاقات با شخصیتهای سیاسی، و یا سخنرانیهایش با یک اختربین به نام جون کویگلی مشورت میکرده است. همچنین پرنس چارلز، ولیعهد انگلستان نیز علامت برج فلکی تولدش (عقرب) را در تاج خود حک کرده است. در سال 2012، نظرسنجی عمومی اجتماعی نشان داد که 34 درصد از آمریکاییهای مورد بررسی، اختربینی را “بسیار” یا “به نوعی” علمی میدانند.
آسترولوژی (اختربینی) چه میگوید؟
اختربینی ادعا میکند موقعیت و حرکت ستارگان و سیارات، علت وقوع رویدادهای مختلف در زندگی بشر است. بر اساس ادعای اختربینی، با مطالعه حرکات و موقعیت نسبی اجرام آسمانی، میتوان اطلاعات مربوط به امور انسانی و رویدادهای زمینی را تشخیص داد و پیشبینی کرد.
اختربینان ادعا میکنند که خصوصیات جسمانی و روانی انسان از موقعیت خاص ستارگان و سیارات به هنگام تولد افراد نشأت میگیرد. بنا به تصور آنها، انسانهای به دنیا آمده تحت تأثیر یک سیاره یا یک صورت فلکی، دارای خصلتهای انسانی، الههای یا جانوری مرتبط با آن میشوند.
تاریخچه اختربینی؛ از کجا شروع شد؟
اختربینی حداقل به هزاره دوم قبل از میلاد برمیگردد و ریشه در سیستمهای تقویمی دارد. این سیستمهای تقویمی برای پیشبینی تغییرات فصلی و تفسیر چرخههای آسمانی به عنوان نشانههایی از ارتباطات الهی استفاده میشدند.
بطلمیوس اختربینی منسجم را بر اساس رابطه بین اجرام آسمانی با رفتار و سرنوشت انسان بنا کرد. بر اساس عقیده او، وضعیت اجرام آسمانی در زمان و محل تولد یک نفر، بر ویژگیهای فردی (برای مثال خصوصیات روانی و جسمی، سلامتی) و سرنوشت (برای مثال شغل آینده) او تأثیر میگذارد. بر این اساس، از روی موقعیت این اجرام آسمانی، میتوان آینده شخص را پیشگویی کرد. بطلمیوس بر این عقیده بود که زمین مرکز عالم است و بقیه چیزها به دور آن میچرخند.
اختربینی در زمان یونان باستان رواج بیشتری یافت و به طور متقابل، اسطورههای یونانی نیز به این حوزه وارد شد. یونانیان اجرام آسمانی را به خدایان خود نسبت میدادند. به نظر آنها این اجرام آسمانی دارای خصوصیات سحرآمیز و قدرت الهی بودند.
پایههای ساختار نظری مورد استفاده در اختربینی از بابلیها سرچشمه میگیرد، اگرچه استفاده گسترده از آن تا پیش از دوران اسکندر مقدونی رخ نداد. بابلیها نمیدانستند که صورتهای فلکی روی کره آسمانی نیستند و از هم بسیار دور هستند. ظاهر نزدیک بودن ظاهری آنها توهم است. مرزبندی دقیق صورت فلکی، فرهنگی است و بین تمدنها متفاوت است.
اختربینی در طول بیشتر تاریخ خود به عنوان یک سنت دانشی در نظر گرفته میشد و در محافل دانشگاهی رایج بود. اختربینی اغلب در ارتباط نزدیک با کیمیاگری، هواشناسی و پزشکی بود. در محافل سیاسی حضور فعال داشت و در آثار مختلف ادبی، از دانته آلیگیری و جفری چاسر گرفته تا ویلیام شکسپیر، لوپه د وگا، و پدرو کالدرون از آن نام برده شده است. پس از پایان قرن نوزدهم و پذیرش گسترده روش علمی، محققان با موفقیت اختربینی و طالعبینی را در هر دو جنبه نظری به چالش کشیدند. مبانی تجربی علمی نشان دادند که اختربینی هیچ اعتبار علمی یا قدرت توضیحی ندارد.
بنابراین طالعبینی جایگاه آکادمیک و نظری خود را از دست داد و باور عمومی به آن تا حد زیادی کاهش یافته است، تا اینکه محبوبیت آن در میان مردم، در دهه 1960 احیا شد. امروزه اختربینی به تجارت عمدهای تبدیل شده است.
انتقادات اندیشمندان کهن به اختربینی
اگرچه اعتقاد به اختربینی و طالعبینی به دیرباز برمیگردد. اما این اعتقاد همواره مورد انتقاد متفکرین و اندیشمندان بوده است. سنت آگوستین فیلسوف قرون وسطی این انتقاد را مطرح کرد که اگر واقعاً ستارگان، سرنوشت انسان را رقم میزنند، پس دوقلوهایی که در یک زمان و مکان به دنیا آمدهاند باید از یک سرنوشت مشترک برخوردار باشند. اما با مراجعه به مثالهای متعدد از سرنوشتهای کاملا گوناگون دوقلوها، متوجه میشویم که چنین نیست.
کارنیادس (Carneades) استدلال کرد که اعتقاد به سرنوشت، اراده آزاد و اخلاق را انکار میکند. اینکه افرادی که در زمانهای مختلف متولد شدهاند، همگی میتوانند در یک حادثه یا جنگ بمیرند. و برخلاف تأثیرات یکنواخت ستارگان، قبایل و فرهنگها همه متفاوت هستند.
سیسرو استدلالی با دوقلوها را بیان کرد. در این استدلال گفته میشود که دوقلوها با زمان تولد نزدیک، میتوانند سرنوشت بسیار متفاوت داشته باشد. همچنین او استدلال کرد که از آنجایی که سیارات دیگر بسیار بیشتر از ماه از زمین فاصله دارند، آنها میتوانند تأثیر بسیار کمی در مقایسه با ماه داشته باشند. او همچنین استدلال کرد که اگر طالعبینی همه چیز را در مورد سرنوشت یک شخص توضیح دهد، به اشتباه تأثیر قابل مشاهده تواناییهای موروثی و فرزندپروری، تغییرات در سلامتی که توسط پزشکی انجام میشود یا تأثیرات آب و هوا بر مردم نادیده میگیرد.
ابوریحان بیرونی نیز اعتقادی به اختربینی نداشت و درکتابش حساب آن را از حساب ستارهشناسی جدا میدانست.
تفاوت اختربینی و نجوم در چیست؟
نجوم یا ستارهشناسی با استفاده از روش علمی به پیش میرود و بر فرضیههایی استوار است که توانایی پیشبینی دارند و میتوان آنها را از طریق مشاهده و به طور تجربی تأیید و یا رد کرد. اما بنیان نظری و فرضیههای اختربینی، طی چند هزار سال گذشته تغییر خاصی نکرده است.
چرا اختربینی در طی تاریخ راکد و ثابت مانده است؟
اختربینی با این انتقاد مواجه است که اگر یک علم است، پس چرا وقتی همه علمها پویا هستند و در طول زمان تغییرات فراوان و عمدهای داشتند، اختربینی یکنواخت و راکد باقی مانده است؟
پاسخ خانم لیندا گودمن این است در طی این سالیان دراز اختربینی به این جهت تغییر نیافته است که حقیقت دارد و حقیقت ابدی است.
اما به خوبی میدانیم که اختربینی حقیقت ابدی نیست. برای مثال بر اساس متون قدیمی و معتبر اختربینی، در منظومه شمسی فقط هشت کره وجود دارد: زمین، خورشید، ماه، عطارد، زهره، مریخ، مشتری، و زحل. آیا این “حقیقت ابدی” همچنان معتبر است؟ خیر. در طی قرون اخیر، سه کره دیگر (اورانوس، نپتون، پلوتو) در منظومه شمسی کشف شدند. همچنین مشخص شد که فقط زمین نیست که ماه دارد و سیارات دیگری نیز در منظومه شمسی قمرهای خودشان را دارند.
عقیدهای که ادعا کند کامل است، دیگر «پویا» نیست.
عقیدهای که ادعا کند پویاست، دیگر «کامل» نیست.
و عقیدهای که ادعا کند کامل و پویاست، دیگر «راستگو» نیست!
استیون هاوکینگ
ستاره شناسان با استفاده از روش علمی توانستند ستاره شناسی را از اختربینی جدا کرده و آن را به یک علم مستقل و دقیق تبدیل کنند. به همین خاطر آنها توانستند با مشاهدات روشمند و محاسبات دقیق، وجود این سه کره را کشف کنند. در حالی که اختربینی که از روش علمی استفاده نمیکند قادر به انجام چنین کاری نبود.
با اینحال اکنون اختربینان ادعا میکنند که تأثیرات این سه کره را میشناسند. در دو هزار سال گذشته، اختربینان متوجه اثرات این سه کره بر روی انسانها نشده بودند؛ اما امروز که علم این سیارات را کشف کرده ناگهان آنها تفسیر را به عهده گرفتند. اگر آنطور که اختربینان ادعا میکنند، اختربینی یک علم بود، کشف تأثیر و وجود این کرهها میبایست توسط اختربینی در مدتها پیش رخ میداد.
پاسخ اختربینان به این انتقاد چیست؟ خانم گودمن ناکامی اختربینی در این مورد را چنین توجیه میکند که سیارات تا پیش از آنکه کشف شوند هیچگونه اثری بر انسانها ندارند! مشخص نیست که چگونه اطلاع تعدادی از انسانها میتواند باعث شکلگیری چنین تأثیراتی در جهان شود. تا وقتی چنین چیزی در آزمایشی علمی تأیید نشود، واضح است که نباید آن را چیزی بیش از یک توجیه ناشیانه به حساب بیاوریم.
امروزه اختربینان برای جلوگیری از غافلگیری و تکرار رسوایی عقب ماندگی از علم در جریان کشف یک سیاره دیگر، دست پیش را گرفتهاند و ادعا میکنند که به غیر از خورشید و ماه، ۹ سیاره در منظومه شمسی وجود دارد. این سیاره اضافی، سیاره ولکان است که گفته میشود در درون مدار عطارد به دور خورشید میچرخد. وجود ولکان ابتدا توسط ستاره شناسان پیشبینی شد. اما پس از مدتی برای ستاره شناسان مشخص شد که چنین سیارهای وجود ندارد.
با این حال اختربینان به آن چسبیدند و حتی برای آن تأثیرهای مشخصی قائل شدند. ستاره شناسان وجود ستاره ولکان را به خاطر مشاهده آشفتگیها و انحرافاتی در مدار عطارد پیشبینی کرده بودند. اما پس از مدتی مشخص شد که انحرافات مدار عطارد به علت وجود یک سیاره دیگر نیست و نظریه نسبیت عام اینشتن علت آن به خوبی توضیح داد. به همین خاطر ستاره شناسان فرضیه وجود ولکان را کنار گذاشتند.
تواضع و پویایی علم در این است که وقتی ارائه مدارک و شواهدی به دست میآیند که نشان میدهند نظریه موجود نادرست است، لجوجانه بر تصور پیشین تعصب نمیورزد و آن باور را کنار میگذارد. اما اختربینان همچنان در انتظار کشف این سیاره هستند!
پیشنهادی: دوره تفکر نقاد
مکانیسم عمل اختربینی چیست؟
چگونه اجرام آسمانی بر روی سرنوشت، روحیات و رفتار آدمی تأثیر میگذارند؟ اختربینان مختلف به این پرسش پاسخهای متفاوتی دادهاند. پاسخهایی مانند نیروی جاذبه، نیروی جزر و مد، نیروی الکترومغناطیسی و ….. اما هر کدام از این موارد در این بحث به حدی ضعیف هستند که هیچگونه تأثیر قابل توجهی بر روی زندگی انسان ندارند. ابتدا جاذبه را بررسی کنیم. مشکل اینجاست که فاصله ما تا این اجرام آسمانی، بسیار زیاد است. اثر جاذبه به نسبت جذر فاصله بین دو شیء کاهش مییابد. یعنی اگر فاصله سیاره دو برابر شود، نیروی جاذبه یک چهارم میشود.
زمانی که بر اساس فاصله این اجرام آسمانی محاسبه کنیم، در مییابیم که اثر جاذبه سیارات و ستارهها بر روی نوزادان به شدت ناچیز است. اجرام نزدیکتر نیروی جاذبه بسیار بیشتری وارد میکنند.
مثلاً فردی که نوزادش را بغل کرده، با نیروی جاذبهای حدود بیست برابر نیروی جاذبه سیاره مریخ بر نوزادش اثر میگذارد. بله مریخ بسیار سنگینتر و بزرگتر از مادر و کودک است، اما فاصله آن تا ما نیز بسیار زیاد است.
اثر و نیروی جزر و مد از این هم کمتر است. این نیرو به نسبت کعب فاصله دو شیء از همدیگر کم می شود. در مثال بالا، نیروی جزر و مدی هشت برابر میشود. همچنین با محاسبه دقیق، نیروی جزر و مدی مادر بر کودک یازده تریلیون برابر بیشتر از نیروی جزر و مدی کره مریخ بر این کودک است.
احتمال تأثیر نیروهای الکترومغناطیسی نیز اندک است. همچنین بعضی از سیاراتی که در اختربینی اهمیت زیادی دارند، مثل کره ماه، ونوس و مریخ، اصلاً میدان مغناطیسی ندارند.
علاوه بر این، برفرض اگر این نیروها از این فاصلههای دور نیز قدرتمند بودند، مشخص نیست چگونه بر مسائلی مانند سرنوشت و آینده یک انسان تأثیر میگذارند؟
بالاخره کدام نوع اختربینی درست است؟
یکی از مشکلات اختربینی این است که انواع مختلفی از آن وجود دارند که با یکدیگر متضاد یا متناقض هستند. ستارگان در فرهنگهای مختلف، به شکلهای مختلفی دستهبندی میشوند و این مردمان صور فلکی مختلفی را در آسمان تشکیل میدهند.
برای مثال اختربینی چینی، اختربینی غربی و اختربینی هندی با همدیگر کاملاً متفاوت هستند. در درون اختربینی یک فرهنگ خاص نیز مسائل کاملاً مطابق یکدیگر نیستند. بنابراین اگر یکی از درست باشد، بقیه در اشتباهاند. اگر نخواهیم اختربینی را آزمایش کنیم، از کجا بفهمیم که کدامشان درست است؟
آیا اختربینی واقعیت دارد؟
یعنی آیا اختربینی میتواند در شخصیت و زندگی و سرنوشت انسانها پیشبینیهای صحیح کند؟ آیا این پیشبینیها را میتوان به محک آزمون گذاشت؟
اختربینی بر این بنیان استوار است که وضعیت ستارگان و سیارات بر رفتار و سرنوشت موجودات زمینی اثر میگذارد. اگر اختربینی براساس روش علمی به این مطالب رسیده بود، ما هیچ مخالفتی با آن نمیکردیم. اما متأسفانه اختربینی چنین نیست. با این حال میتوانیم با استفاده از آزمایشهای علمی، کارآیی اختربینی را بسنجیم. اگر آزمایشهای معتبر نشان دهند که پیشبینیهای آسترولوژی صحیح از آب در میآیند، ما نیز آن را خواهیم پذیرفت. حتی اگر ندانیم که مکانیسم عمل این تأثیرات چه هستند. پس در ادامه به سراغ بررسی برخی از ادعاهای اختربینی در حوزههای مختلف میرویم.
جامعه علمی چه نگاهی به اختربینی دارد؟
با وجود اینکه بسیاری از مردم عمیقاً به اختربینی و طالعبینی باور دارند، اما امروزه جامعه علمی اختربینی را از اساس مردود میداند. هر ادعایی برای پذیرفته شدن و به رسمیت شناخته شدن توسط جامعه علمی باید شواهد قوی ارائه کند و در مطالعات متعدد به صورت مستقل تأیید شود.
آیا پژوهشهای علمی، اختربینی را تأیید میکنند؟
آزمایش اعتبار اختربینی میتواند دشوار باشد، زیرا در مورد اینکه اختربینی چیست یا چه چیزی را میتواند پیشبینی کند، اتفاق نظری بین اختربینان وجود ندارد. بیشتر طالعبینیها فقط جملات مبهم غیرقابل آزمایشی را بیان میکنند که میتواند تقریباً برای هر کسی صدق کند.
با این حال، تلاشهای بسیاری برای تأیید تأثیر احتمالی موقعیت ستارگان و ماه تولّد بر سرنوشت و زندگی انسانها صورت گرفته است. ولی پژوهشها تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان را تأیید نمیکنند. اختربینی اثربخشی خود را در مطالعات کنترل شده نشان نداده و اعتبار علمی ندارد. به طور کلی طالعبینی بارها و بارها مورد آزمایش قرار گرفته و در تمام آزمونهای معتبر شکست خورده است.
آیا با اختربینی میتوانیم ویژگیهای شخصیتی افراد را تشخیص دهیم؟
در پژوهشی در سال 1978[1]، باستِدو (RW Bastedo) این مسئله را که آیا انسانهایی با ویژگیهایی مانند قابلیت رهبری، آزادیخواهی، محافظهکاری، هوشمندی (و 30 خصوصیت دیگر) ربطی به تاریخهای تولد خاصی دارند یا خیر، مورد بررسی آماری قرار داد. نتیجه کاملاً منفی بود. این در حالی است اکثر این ویژگیها در نظر معتقدان به اختربینی، به تأثیر اجرام آسمانی و صور فلکی نسبت داده میشوند.
شان کارلسن (Shawn Carlson) فیزیکدان، در مطالعه دوسوکوری که در ژورنال معتبر Nature منتشر شد[2]، اطلاعات به دنیا آمدن ۱۱۶ شخص را به ۳۰ طالعبین معروف تحویل داد. برای هر فرد به این طالعبینان سه توضیح شخصیتی ارائه شد. دوتا از این توضیحات کاملاً تصادفی بودند و فقط یکی مربوط به آن شخص بود. از آنجایی که این آزمایش به صورت دوسوکور (double-blind) انجام شد، آزمون استانداردی است که میتواند واقعیت را بدون دخالت و تقلب آشکار کند.
این آزمایش شامل 28 اختربین معروف بود. آنها در این مطالعه میبایست جدول تاریخ تولد سوژهها را با شرح شخصیتی آنها مطابقت میدادند. طرح آزمایشی دوسوکور مورد استفاده در این مطالعه، مورد موافقت گروهی از فیزیکدانان و گروهی از اختربینان قرار گرفت. به آزمایشکنندگان توصیه کردند که از عادلانه بودن آزمون اطمینان حاصل کنند. این مطالعه نشان داد که پیشبینیهای مبتنی بر اختربینی زایمان بهتر از شانس نیستند. شانس انتخاب تصادفی میان سه گزینه، حدود 34 درصد است. این طالعبینان نیز تنها در ۳۴% موارد پاسخ صحیح دادند. به همان اندازه که هر کودکی با انتخاب تصادفی میتوانست پاسخ درست بدهد! یعنی اگر کسی شیر یا خط هم میانداخت به همین نتیجه میرسید. این آزمایش به وضوح فرضیه اختربینی را رد میکند.
دین، دانشمند و اختربین سابق، و ایوان کلی روانشناس یک آزمون علمی در مقیاس بزرگ را انجام دادند که شامل بیش از صد متغیر شناختی، رفتاری، فیزیکی و سایر متغیرها بود – اما هیچ حمایتی برای طالع بینی پیدا نکرد.[3]
علاوه بر این، یک متاآنالیز، 40 مطالعه را که شامل 700 ستاره شناس و بیش از 1000 نمودار تولد بود، گردآوری کرد[4]. ده تا از آزمونها – که شامل 300 شرکتکننده بودند – از اختربینان خواستند که تفسیر صحیح نمودار را از بین معمولاً سه تا پنج نمودار غلط دیگر، انتخاب کنند. نتایج به دست آمده کاملاً بیمعنا و مخالف ادعاهای اختربینان بودند.
در 10 مطالعه، شرکتکنندگان طالعبینیهایی را انتخاب کردند که احساس میکردند توصیف دقیقی بود، که یکی از آنها پاسخ «درست» بود. باز هم نتایج بهتر از شانس نبودند.[5]
آیا برج تولد شما شغلتان را تعیین میکند؟
خوشبختانه ادعاهای اختربینی به طور وسیعی آزمایش شده است. اختربینان پیشبینی میکنند افرادی که تولدشان در برجهای معینی است، ویژگیها و سرنوشت مشابهی دارند، به عنوان مثال سیاستمداران در یک برج و دانشمندان در یک برج دیگر قرار میگیرند.
در سال 1977، مک گِروی (John D. McGervey) فهرستی از از تاریخ تولد تعداد زیادی از دانشمندان و سیاستمداران تهیه کرد[6] (در مجموع ۱۶۶۳۴ دانشمند و ۶۴۷۵ سیاستمدار) که در هر روز سال متولد شده بودند. او این دادهها را دستهبندی و تحلیل کرد اما هیچ تأیید آماری برای تأثیر اجرام آسمانی بر شخصیت و سرنوشت انسانها پیدا نشد.
آیا اختربینی، در روابط، کمکمان میکند؟
اختربینی در حوزه ارتباطات و روابط نیز استفاده میشود. بر اساس ادعای اختربینان، بعضی برجها با بعضی از برجهای دیگر سازگار نیستند. بر این اساس، افرادی که متولد برجهای ناسازگار هستند نمیتوانند کنار هم زندگی کنند. این ادعا نیز توسط دانشمندان به محک آزمون گذاشته شده است. در سال ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ پژوهشی بر روی ۲۹۷۸ ازدواج و ۴۷۸ طلاق در میشیگان انجام شد[7]. نتایج این پژوهش نشان داد که هیچ ارتباطی بین پیشبینیهای اختربینی و علائم یا برجهای تولد وجود ندارد.
چرا به نظرمان میرسد پیشبینیهای اختربینی درست است؟
در یک مطالعه، پژوهشگران فهرستی از خصوصیات روانی و ویژگیهایی را که بیشتر افراد فکر میکنند آنگونه هستند تهیه کردند. آنها فهرست این ویژگیها را به سه گروه از افراد نشان دادند و از آنها درخواست کردند که بر اساس اینکه تا چه حد با شخصیت آنها مطابق هستند، از ۱ تا ۵ نمره بدهند. پس از آن، به گروه اول گفته شد که این ویژگیهای کلی انسانهاست. میانگین امتیاز آنها 3.2 بود. از گروه دوم ماه تولدشان پرسیده شد و سپس به آنها گفتند که این ویژگیها برای متولدین برج تولد آنهاست. میانگین امتیاز این گروه 3.76 بود.
در ادامه، از متولدین گروه سوم روز تولدشان پرسیده شد و سپس به آنها گفتند که این فهرست مربوط به طالع شخصی آنها است. میانگین امتیاز این گروه 4.38 بود، گویا افراد این گروه واقعاً میخواستند باور کنند که طالعبینی شخصی آنها درست است[8]. میبینیم که هیچکس بهتر از خودمان نمیتواند ما را فریب دهد.
طالع بینی چقدر جواب میدهد؟
وقتی مهمترین پیشبینیهای اختربینی غلط از آب در میآیند، مشخص است که نباید وقت خود را برای پیشبینیهای فراوان دیگر هدر دهیم. با این حال پژوهشگران بسیاری از دیگر موارد را نیز آزمودهاند. در پژوهشی که روی ۳۰۱۱ پیشگویی مشخص که اختربینان معروف انجام دادهاند، معلوم شده که فقط ۱۰ درصد این پیشبینیها درست از آب درآمده است[9]. هر زمانی که پیشگوییهای اختربینان اشتباه بوده، هزاران توجیه برای آن تراشیده میشود. بخاطر رخ دادن سوگیری تأییدی، این عدم موفقیت بجز اختربینی، به هر عامل دیگری نسبت داده میشود.
جالب است که همین ده درصد پیشبینی که واقعاً فاجعه است، در نظر طالع بینان پیروزیای شگفتانگیز است. هر کس دیگری اگر تعدادی پیشبینی شانسکی کند، حدوداً همین نتیجه حاصل میشود. طالعبینی تا چه میزان جواب میدهد؟ به همان میزان که حرفهای الکی و تصادفی جواب میدهد! این چه افتخاری دارد؟
چرا اختربینی (آسترولوژی)، با علم نحوم سازگار نیست؟
اختربینان معمولاً دانش اندکی از نجوم دارند و اغلب اصول اولیه را در نظر نمیگیرند. برای مثال این واقعیت که موقعیت خورشید با گذشت زمان تغییر میکند. آنها ادعا میکنند که خورشید هر سال در همان مکان در آسمان در همان تاریخ قرار میگیرد. این باور مبنای آنهاست برای این ادعا که دو نفر با تولد یکسان در سالهای متفاوت، باید تحت تأثیر نیروهای مشابه باشند. اما این باور غلط است.
حدود بیست و دو هزار مایل بین مکان زمین در هر تاریخ مشخصی در دو سال متوالی تفاوت وجود دارد. بنابراین طبق اختربینی آنها نباید تحت تأثیر نیروهای یکسانی باشند. در طول یک دوره 40 ساله، اختلاف بیش از 780000 مایل وجود خواهد داشت.[10]
آیا ماه، سرنوشت ما را رقم میزند؟
بر اساس ادعای اختربینان، ماه بر روی رفتار انسان تأثیرگذار است. اثر ماه را معمولاً به جاذبه ماه نسبت میدهند. طرفداران این فرضیه میگویند همانطور که جاذبه ماه بر دریاها و اقیانوسها اثر میگذارد، بر روی بدن انسان هم که بیشترین مقدار آن را آب تشکیل میدهد نیز مؤثر است. با وجود پژوهشهای فراوان، هیچ پژوهش معتبری تأیید نمیکند که چنین تأثیری از ماه بر سرنوشت و زندگی انسانها وجود دارد.
اثر جاذبه ماه روی انسان چقدر است؟
معمولاً اختربینان برای توجیه صحبتهایشان برای اثبات اینکه ماه بر سرنوشت ما زمینیها اثرگذار است، به جزر و مد استناد میکنند. اگر ماه میتواند چنین اثری بر آبها داشته باشد، پس چرا نتواند بر بدن و زندگی شما تأثیرگذار باشد؟ مشکل اینجاست که ماه بر دریاها و اقیانوسها که وسعت زیادی دارند این اثر را میتواند بگذارد و نه بر بدن ما که کوچک است. اثر جزر و مد ماه روی مایعات بدن چیزی برابر ۱۰×۳ (و یا ۳۰ تریلیونیم) وزن آن مایع است. یک جسم سبک (مانند یک کتاب نازک یا یک مجله) در دست یک انسان نیرویی دهها هزار برابر قویتر از نیروی ماه بر بدنش به او وارد میکند. با این حساب مشخص است که تأثیر نیروی ماه بر انسان آنچنان ناچیز است که میتوانیم آن را نادیده بگیریم.
آیا نخبهها به اختربینی باور دارند؟
برخی از باورمندان به اختربینی، در جایگاه دفاع از آن، میگویند که افراد برجسته و نخبه به اختربینی باور داشته و دارند. اما آیا واقعاً چنین است؟ آیا افرادی که به اختربینی باور دارند، از دیگران باهوشترند؟ متأسفانه خیر. پژوهشی[11] نشان میدهد که افراد معتقد به اختربینی، هوش کمتری دارند. این افراد همچنین میزان خودشیفتگی بیشتری نیز دارند. در این پژوهش، محققان پرسشنامههایی را در اختیار شرکتکنندگان قرار دادند.
همچنین از آنها آزمون هوش و تواناییهای شناختی نیز گرفته شد. نتایج حاکی از آن بود که هرچه میزان هوش افراد بیشتر باشد، کمتر به اختربینی باور دارند. مشخص شد که اشخاصی که اعتقاد بیشتری به اختربینی داشتند، در آزمونهای هوش و تواناییهای شناختی نمره کمتری به دست آوردند. همچنین میزان خودشیفتگی در این افراد نیز بیشتر بود. چنین پژوهشهایی نشان میدهند که اینطور نیست که افراد باهوش و نخبه جذب این مسائل شبه علمی شوند. بلکه ماجرا برعکس است.
سوگیری تأییدی راجع به اختربینی چیست؟
باورمندان به اختربینی تمایل دارند بهطور انتخابی، پیشگوییهایی را که درست از آب در میآید به خاطر بسپارند و پیشبینیهایی را که غلط هستند را به خاطر نمیآورند. به همین خاطر آنها میزان صحیح بودن پیشبینیها را بسیار بیشتر از آن چیز که واقعاً هست برآورد میکنند.
اثر بارنوم (Barnum effect) در طالع بینی چیست؟
اثر بارنوم ترفندی است که در فالگیریها و طالع بینیها مورد استفاده قرار میگیرد. این اثر یک پدیده روانشناختی رایج است که به خاطر آن افراد به توصیفهایی از شخصیتشان که ظاهراً بهطور خاص برای آنها طراحی شده، اما در واقع مبهم هستند، نمره دقت بالایی میدهند.
در سال ۱۹۴۸ یک روان شناس بهنام پروفسور برترام فورر یک آزمون شخصیت شناسی به شاگردانش داد. او از دانشجوهایش خواست تا به سوالات داخل آزمون پاسخ دهند. ایشان به شاگردانش گفت که با خواندن پاسخشان، شخصیت آنها را آنالیز کرده و به هر کدامشان خواهد گفت که چه ویژگیهای شخصیتی دارند.
چند روز بعد، پروفسور به هر یک از شاگردانش برگهای داد که در آن توضیحاتی در مورد ویژگیهای شخصیشان نوشته شده بود. او از آنها درخواست کرد که بر اساس اینکه توضیحاتش تا چه میزان به واقعیت نزدیک است، از صفر تا پنج به او نمره بدهند. نمره صفر یعنی توضیحات هیچ ربطی به آنها ندارد و نمره پنج یعنی توضیحات کاملاً مطابق شخصیت آنهاست. نمرهای که ایشان از شاگردانش کسب کرد چیزی نزدیک به عالی بود. نمرهای حدود ۴.۲۶!
بعداز اعلام نتایج، ایشان افشا کرد که به تک تک این افراد، یک پاسخ یکسان داده بوده است! او توضیحات این پاسخ را روی از یک کتاب فالگیری از دکه روزنامهفروشی کپی کرده بود. این توضیحات شامل یک مشت مهملات کلی و مبهم بود که هر شخصی میتواند آن را برای شخص خودش تفسیر کند.
اثر فورر (Forer effect) میگوید:
وقتی شما با یک متن مبهم و کلی درمورد خودتان مواجه میشوید، بهدنبال ارتباط آن با خودتان میگردید و اگر متن بهاندازه کافی مبهم و کلی باشد، شما ارتباطاتی خواهید یافت و آن را توصیف شخصیت و سرنوشت خودتان تصور خواهید کرد. راز این اثر در استفاده از کلماتی مانند “گاهی اوقات” است. مثلاً جمله “گاهی اوقات امید دارید، اما گاهی اوقات نه” میتواند برای همه افراد درست باشد.
سخن پایانی مقاله آسترولوژی یا اختربینی
در این مقاله به طور مختصری به بررسی اختربینی و پژوهشهای مربوط به آن پرداختیم. دریافتیم که اختربینی مبحثی شبه علمی است و هیچ شواهد یا پشتیبانی علمی از آن حمایت نمیکند. اختربینان با کلیگویی و مبهم سخن گفتن، این حس را به مخاطبانشان میدهند که درباره شخص آنها چیزی میگویند، در عین حال اگر این پیشبینیها را به صورت آماری و دقیق بررسی کنیم، میبینیم که میزان موفقیت آنها بسیار کم است و با تصادف قابل توضیح است.
در نهایت میتوان گفت که اختربینی را نباید به هیچ عنوان جدی گرفت. در بخش پایانی به معرفی منابعی خواهیم پرداخت که برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید آنها را نیز مطالعه کنید.
چطور موضوعات شبهعلمی مثل اختربینی را به درستی تشخیص دهیم؟
در دوره فوقالعاده علم و شبه علم (که به رایگان در اختیرتان قرار دادهایم) میتوانید نکات مهمی یاد بگیرید که کمتر جایی پیدایشان میکنید. روی تصویر زیر کلیک کنید:
منابع مقاله آسترولوژی (اختربینی)
1-
کتاب جهان فراطبیعی، به قلم دکتر محمدرضا توکلی صابری
2-
Charpak, Georges; Broch, Henri (2004) [2002]. Debunked!: ESP, Telekinesis, and Other Pseudoscience. Translated by Bart K. Holland. Baltimore: The Johns Hopkins University Press. “Astrology in a Vacuum”, pp. 6–7.
3-
Dean, Geoffrey, and Ivan W. Kelly. “Is astrology relevant to consciousness and psi?.” Journal of Consciousness Studies 10.6-7 (2003): 175-198.
4-
McGervey, J. D. (1977). A statistical test of sun-sign astrology. The Zetetic, 1(2), 49-54.
5-
Carlson, S. A double-blind test of astrology. Nature 318, 419–425 (1985)
6-
Kelly, I. W., Dean, G. A., & Saklofske, D. H. (1990). Astrology: A critical review. Philosophy of Science and the Occult, 2, 51-81.
7-
Dean, G. and Kelly, I. W., In Skeptical Odysseys (ed. Kurtz, P.), Prometheus Books Amherst, New York, pp. 191–207.
8-
Bastedo, R. W. (1978). An empirical test of popular astrology. Skeptical Inquirer, 3(1), 17-38.
9-
Andersson, I., Persson, J., & Kajonius, P. (2022). Even the stars think that I am superior: Personality, intelligence and belief in astrology. Personality and Individual Differences, 187, 111389.
10-
Narlikar, J. V., Kunte, S., Dabholkar, N., & Ghatpande, P. (2009). A statistical test of astrology. Current Science, 641-643.
۱۲ دیدگاه دربارهٔ «اختربینی یا آسترولوژی چیست و چگونه با علم، به چالش کشیده میشود؟»
خخخخخخخخخخ واقعا که
این جا که نوشته دوقولوهایی که تو یک روز به دنیا میان چرا سرنوشت متفاوتی داره یه توضیح بدم برای بدست اوردن چارت تولد فرد که اثر انگشت کیهانی فرد محسوب میشه حتی دقیقه هم مهمه و باعث میشه چارتشون متفاوت بشه به طور مثال من چارت تولدم با داداش دوقلوم که ۱۰ دقیقه فرق داریم بررسی که میکنم کاملا متفاوته
من خودم دوره آسترولوژی ودیک و تروپیکال رو با هم دارم میگذرونم چون همیشه برام سوال که چطوره که همه اینها با هم داره علائم درستی رو تو زندگی من یا سایرین نشون میده و تفاوتهایی هم با هم داره. اگر چیزی رو نشناسیم دلیل بر رد اون نیست و البته قطعیت اش هم معلوم نیست. اما جدای خرافه یا واقعیت مباحث جالبی هستند که بدون غرض دارم یاد میگیرم که بتونم بفهمم چرا این رشته شبه علم یا خرافه ریشه تاریخی چندهزار ساله داره و هنوز هم طرفداران خودش رو داره و تا حالا به هر دلیل از بین نرفته و هر روز داره قوی تر میشه. امیدوارم بتونم به پاسخ سوالات خودم برسم.
به هر حال مقاله تون قابل تامل بود و شاید انگیزه ای باشه برای رسیدن به جواب.
خوشحالیم که دنبال آموزش و راه حل های آموزشی هستید؛ تبریک به شما
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
نا سپاسیت که همونایی که اون چنتا سیاره رو به ما شناسوندن رو زیر سوال ببریم شما با این متن همه چیو زیر سوال بردی اساطیر و تمدن یونان و روم کذب است ؟؟ نماد ماه های سال الکی اند ؟؟ خدایانی که هر کدام به درستی به سیاره هایی که علم بعدها کشف کرد نسبت داده شده چطور ؟؟ دوست عزیز تاریخ خود مستند ترین گواه بر حقیقت است و علم امروزی چکیده ای از ان است و بس
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که اهل مطالعه و یادگیری هستید؛ ممنونیم که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
بهتون پیشنهاد می کنیم دوره رایگان های تفکر نقاد و علم و شبه علم رو مشاهده کرده و این فرصت رایگان رو از دست ندهید؛ جهت مشاهده دوره ها روی دکمه های زیر کلیک نمایید.
بیشتر ازیک نفر
دوره رایگان تفکر نقاد
دوره رایگان علم و شبه علم
آره همه اشتباه میگن شما درست میگی
این علم هوایی که اینجا میفرمایی
هیچ کدوم منابع درستی ندارن
واسه خودت چیدی کنار هم
سلام من ادم خرافه ای نیستم ولی خودم به عینه مشاهده کردم وقتی ماه گرفتگی میشه اگر نوزادی در شکم مادر باشه شوهر دستشو رو شکم مادر بزاره حتی به اندازه یک سر سوزن روی بدن نوزاد وقتی به دنیا میاد یک قسمتیش حتما یک لکه بزرگ میافته چرا؟ پس این ستاره و سیارات خیلی عمیق رو انسانها اثر دارند اونایی که میگن درست نیست خوب اینو توضیبح بدن خود من بچم به دنیا اومد کوچکترین دستم که خورد ی لکه واقعا افتاد رو بدنش پس تاثیر متافیزیکی داره حتما که انسان نباید همه چیو ببینه
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که اهل مطالعه هستید و ممنونیم که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
برای علمی یا غیر علمی بودن یک موضوع باید به شواهد و ازمایش های علمی توجه کرده و آنها را بررسی کنیم؛ برای درک بهتر این موضوع بهتون پیشنهاد می کنیم دوره رایگان علم و شبه علممون رو مشاهده کنید.
روزگارتون نیک؛ بیشتر ازیک نفر
سلام علیکم وقت بخیر
به کرات ثابت گشته که علم اختربینی یا هیئت وجود دارد . کامل نیست مثل هر علم دیگر . لکن عمل میکند . هرچند شاید نه انطور که در فکر عوام است . لیکن حرکت کواکب بر روی امور طبیعی و فراطبیعی تاثیر دارند باذن الله
این همه نوشته که به طرق مختلف زیر بررسی رفته و تهش هیچ ربطی نداشته به واقعیت باز شما اومدی نوشتی ارتباط دارد و ال و بل؟ یکم فکرتونو به کار بندازید یه سیاره اون سر کهکشان چه کاری میتونه با تو داشته باشه مثلا میگه ایول این ۲ تیر به دنیا اومده بزار روش اثر بزارم!؟؟ اینطوری باشه همه کسایی که هم اسمن و تو یه روز یه ساعت به دنیا اومدن عینا باید مثل هم باشه سرونشتشون !!واقعا جمع کنید تروخدا قرن بیست یکیم
دوست عزیز ببینید توی آسترولوژی اسم اهمیتی نداره این یک . دوما که فقط روز مهم نیست . ساعت و دقیقه و شهر تولد مهمه که چارت تولد بر اساس اون شکل میگیره . ممکنه شما با یکی توی یک روز ب دنیا اومده باشی ولی ساعت و دقیقه و شهر تولدتون وقتی متفاوته تاثیرات هم متفاوت خواهد بود . چون تجمع سیارات توی چارت تولدتون در لحظه تولدتون متفاوته .