در اولین قسمت از مجموعه نوشتههای «بیشتر از یک ذرهبین» قصد داریم من (ساتیا بالنده) به همراه پیام بهرامپور سراغ پرونده یکی از متداولترین آموزشهای موفقیت یعنی ان ال پی برویم. در «بیشتر از یک ذره بین» ما موضوعات عمومی را از دید علمی بررسی میکنیم و کمک میکنیم که با زبان ساده از موضوعات خرافی، شبه علمی و کلاهبرداری جلوگیری کنیم.
اجازه دهید اول من (پیام) تجربه خودم رو از ان ال پی برای شما بگویم. همه چیز از حدود 10 سال پیش با سخنرانی اون مدرس موفقیت شروع شد! وقتی صدها نفر سر کلاسش نشسته بودند و تشویقش میکردند و با اعتماد به نفس کامل گفت:
روشهای من مخصوصه! از روشی علمی و مدرن به اسم ان ال پی استفاده میکنم و با اون میتونید به موفقیت برسید و زندگیتون رو عوض کنید.
اون لحظه بود که عاشق ان ال پی شدم! دیگه انگار چیزی بهتر از اون وجود نداشت. یه عالمه چیز که به مغز ربط داشت! خیلی علمی بود و بسیاری از افراد موفق و بزرگ دنیا هم تاییدش کرده بودند. رفتم سراغ ان ال پی، کلی کتاب خوندم، اینترنت رو – که البته اون موقع خیلی محتوا راجع بهش وجود نداشت – زیر و رو کردم و حتی معلم خصوصی ان ال پی گرفتم.
خیلی جالب به نظر میاومد، ان ال پی برای همه چیز یه راهکار عالی داشت! یه سری تکنیک ساده که میگفت برای هر مشکلی راه حلی ساده وجود داره. فقط باید مدلش رو پیدا کنی. باید بیانت رو عوض کنی، نوع و چارچوب فکر کردنت رو تغییر بدی و نتیجه جوری میشه که میتونی از درمان افسردگی پیش بری تا کاهش وزن یا رفع اهمال کاری و … (پایان تجربه پیام)
کافیست گاهی تصمیم بگیرید که برای رشد و ارتقای شخصی، کسب موفقیت مالی و بهبود سلامت جسمی و روانی آموزش ببینید. بدون شک یکی از این راهکارها که میشنوید، برنامهریزی عصبی – زبانی یا NLP است که در این نوشته نگاهی به آن خواهیم داشت. ابتدا nlp و نتایجی که گفته میشود با آن میتوانید به دست بیاورید را معرفی میکنیم. سپس با تاریخچۀ آن آشنا میشویم. همچنین به توضیح و بررسی شواهد حمایتکننده و انتقادات وارد شده به nlp خواهیم پرداخت تا متوجه شویم که آیا یادگیری و بکارگیری آموزههای NLP تصمیمی عاقلانه است که میتواند به ارتقای سطح زندگی و ارتباطات ما کمک کند؟
در «بیشتر از یک ذره بین» ما با روش علمی سراغ ادعاهای مختلف میرویم و آنها را بررسی میکنیم.
- مقاله مرتبط: علم چیست؟ آیا هرآنچه علمی نباشد باطل است؟
برنامهریزی عصبی کلامی (NLP) چیست؟
برنامهریزی عصبی – زبانی (Neuro-linguistic programming) یک رویکرد برای بهبود ارتباطات، رشد شخصی و رواندرمانی است که در دهۀ 1970 توسط تیمی به سرپرستی ریچارد بندلر و جان گریندر در کالیفرنیا توسعه یافت. NLP از محبوبیت زیادی برخوردار بوده و به طور گسترده توسط سازمانهای تجاری، درمانگران و مربیان استفاده شده است.
ادعا میشود که ان ال پی میتواند مهارتهای افراد موفق و استثنایی را الگوسازی (مدل سازی) کند تا به این وسیله هر کسی بتواند آن مهارتها را کسب کند. مهارتهایی که با آنها میتوان علاوه بر کسب موفقیت و رشد شخصی، مشکلاتی مانند فوبیا، افسردگی، اختلالات تیک، اختلالات و بیماریهای روانتنی، نزدیکبینی، آلرژی، سرماخوردگی و اختلالات یادگیری را نیز درمان کرد.
سازندگان این رویکرد میگویند بین فرآیندهای عصبی (neuro-)، زبانی (linguistic) و الگوهای رفتاری که از طریق تجربه آموخته شدهاند (programming)، ارتباطی وجود دارد. مطابق ادعای آنها، میتوان این ارتباطات را شناخت و آنها را برای دستیابی به اهداف خاصی در زندگی تغییر داد.
نقش ان ال پی در سخنرانیهای انگیزشی
در اوایل، جمعی از روان درمانگران و دانشجویان پیرامون کارهای اولیه بندلر و گریندر، شکل گرفت که منجر به رشد و گسترش ان ال پی در حیطههای نظری و عملی شد. در کنار دانشمندان و دانشگاهیان، توجه مربیها و سخنرانان مشهوری نیز به این عرصه جلب شد. برای مثال تونی رابینز (Tony Robbins) نزد آقای جان گریندر آموزش دید و از چند ایدۀ مرتبط با NLP به عنوان بخشی از برنامههای خودیاری و سخنرانیهای انگیزشی خود استفاده کرد.
بازار داغ کسب و کار با NLP
در ابتدا، بنیانگذاران ان ال پی به دنبال فعالیت دانشگاهی و ایجاد پارادایم علمی جدیدی در فضای دانشگاهی بودند. اما در اواخر دهۀ 1970، با گسترش جنبشی به نام جنبش استعداد بشری (Human Potential Movement) آموزش NLP به یک کسب و کار تبدیل شد و بازاری برای برخی از ایدههای آن شکل گرفت. در این زمان، بندلر و گریندر ادعا کردند که ان ال پی علاوه بر اینکه یک روش درمانی است، در زمینۀ ارتقای ارتباطات نیز کاربردی است. پس از این، آنها بازاریابی NLP را به عنوان یک ابزار تجاری آغاز کردند و این ادعای جذاب که «اگر انسانی بتواند کاری را انجام دهد، شما نیز میتوانید.» بازار آنها را رونق داد.
پس از اینکه 150 دانش آموز هر کدام 1000 دلار برای یک کارگاه ده روزه در کالیفرنیا پرداختند، بندلر و گریندر انگیزۀ فعالیت و نگارش برای فضای دانشگاهی را کنار گذاشتند و کتابهای عامهپسندی را از رونوشتهای سمینارشان تهیه کردند. یکی از این کتابها، کتاب Frogs into Princes بود که بیش از 270 هزار نسخه به فروش رسید. بندلر در این کتاب مینویسد که همۀ چیزهای این کتاب صریح است؛ به سرعت قابل بررسی است و آزمودن آن خیلی طول نمیکشد. او ادعا میکند که بیشتر عبارات و الگوهای موجود در این کتاب را میتوان در چند دقیقه یا چند ساعت آزمایش کرد.
نتایج استفاده از آموزههای ان ال پی بر اساس ادعای بندلر (1)
- درمان فوبیا و سایر پاسخهای احساس ناخوشایند در کمتر از یک ساعت.
- کمک به کودکان و بزرگسالان برای غلبه به ناتوانیهای یادگیری در کمتر از یک ساعت.
- حذف اکثر عادات ناخواسته مانند سیگار کشیدن، پرخوری، بیخوابی و … در چند جلسه.
- ایجاد تغییرات در روابط متقابل زوجها، خانوادهها و سازمانها برای افزایش رضایتمندی و کارآمدی.
- درمان بسیاری از مشکلات جسمی و روانتنی در چند جلسه.
ماهیت عمومی NLP حامیانش را قادر میسازد تا پای آن را در زمینههای دیگری نیز به میدان بیاورند. به این طریق، ان ال پی در عرصههایی مانند متقاعد سازی، فروش، مذاکره، آموزش مدیریت، ورزش، تدریس، مربیگری، تیم سازی، و سخنرانی عمومی و …. نیز وارد شده است. تقریبا تیم بازاریابی شبکهای را نمیبینید که از NLP استفاده نکند! احتمالا وقتی یکی از دوستان قدیمی شما با شما تماس بگیرد که دمنوش یا محصولات آرایشی بهداشتی را به شما بفروشد، در حال تجربه چند تکنیک ارتباطی ان ال پی هستید.
برنامهریزی عصبی-زبانی در ابتدا یک شوخی بود
بر اساس کتاب Essenties van NLP، بنیانگذاران ان ال پی در ابتدا نام برنامهریزی عصبی-زبانی را به عنوان یک شوخی در نظر گرفتند. ریچارد بندلر در کنفرانسهای خود بر این پیام تأکید میکرد که NLP و شخص خودش را خیلی جدی نگیرید. او میگفت که ان ال پی نوعی شوخی است… و شوخیهای جذاب شفابخش هستند.
در اوایل دهۀ 1980، ان ال پی به عنوان یک پیشرفت مهم در رواندرمانی و مشاوره تبلیغ شد و علاقۀ پژوهشگران به تحقیقات دربارۀ آن در حوزۀ مشاوره و روانشناسی بالینی را جلب کرد. با اینکه روزهای خوش و افقی روشن در پیش روی NLP تصور میشد، تحقیقات و کارآزماییهای کنترلشده هیچ تأییدی برای کارکردهای بالینی آن نشان ندادند. مشخص شد که طرفداران و توسعه دهندگان آن ادعاهای مشکوک فراوانی داشتند. به مرور علاقۀ جامعه علمی به NLP کاهش یافت و از بین رفت.
چه شواهدی برای NLP وجود دارد؟
سالهاست که ان ال پی در میان جامعۀ علمی به عنوان یک شبهعلم شناخته شده و بی اعتبار به شمار میرود. اما چرا علاقۀ جامعۀ علمی از بین رفت؟ برای فهمیدن اینکه آیا رویگردانی دانشمندان به دلیل مدارک و شواهد بوده یا لجاجت و دشمنی، میبایست به این سوال بپردازیم که آیا برای این ادعاهای بزرگ و گستردۀ NLP شواهدی وجود دارد؟ پاسخ منفی است. هیچ شواهد علمی برای تأیید اکثر ادعاهای مطرح شده توسط طرفداران این رویکرد وجود ندارد. در ادامه برخی از بررسیهای علمی را باهم مرور خواهیم کرد.
منظور از شواهد علمی چیست؟
اول باید گفت که منظور از شواهد علمی چه نیست. شواهد علمی، نظرات، عقاید و ادعاهای دانشمندان نیستند. علم به باور شخصی دانشمندان تکیه نمیکند. شواهد علمی آوردن به این معنا نیست که برویم و یک دانشمندی پیدا کنیم که میگوید به موضوع مد نظر ما اعتقاد دارد؛ حتی اگر آن موضوع تخصص وی باشد یا بر آن کارهای پژوهشی انجام داده باشد.
تجربهی شخصی چند فرد نیز شواهد علمی نیست. اینکه افرادی میگویند که فلان چیز را تست کردهاند و جواب گرفتهاند، نمیتواند گواهی بر این باشد که برای همه (از جمله شما) نیز این چیز مؤثر خواهد بود.
دانشمندان برای بررسی یک موضوع، دست به آزمایش میزنند. این آزمایشات که باید به نحوی طراحی شوند که تأثیر تمایلات و انتظارات پژوهشگر تا حد امکان و اقتضا، خنثی شود. در این آزمایشها نمونههای تصادفی و با جمعیت کافی انتخاب شده و با روشهای آماری، سنجیده میشود که آیا واقعاً یک روش درمانی یا یک عامل، تأثیر قابل توجهی بر روی نمونهها دارد یا خیر. گزارش و نتایج این پژوهشها در نشریات تخصصی توسط دیگر متخصصین بررسی شده و در نهایت در همین نشریات منتشر میشود.
آیا مداخلات NLP پیامدهای مرتبط با سلامت را بهبود میبخشد؟
ان ال پی با این ادعا که میتواند برای درمان انواع بیماریها از جمله بیماری پارکینسون، ایدز و سرطان استفاده شود، به حوزۀ پزشکی نیز مرتبط شده است. اما برای تأیید چنین ادعاهای درمانی، شواهد و مدارک پزشکی معتبری وجود ندارد. بررسیهای مقالات متعدد و متا آنالیزها نتوانستهاند شواهدی برای صحبتها یا اثربخشی NLP به عنوان یک روش درمانی نشان دهند. اجماع علمی بر این است که این ادعاهای ان ال پی شبه علم است.
پژوهشگران در مقالهای با بررسی گسترده مطالعات تجربی، تأثیر مداخلات ان ال پی را بر روی پیامدهای سلامت بررسی کردند.(2) این پژوهش نشان داد که شواهد اندکی برای مفید بودنNLP در حوزه سلامت وجود دارد. محققان در این مطالعه، دهها مقالۀ منتشر شده در ژورنالهای ISI را بررسی کردند. تنها 18.2% نتایج، اصول ان ال پی را تأیید میکردند.
تجزیه و تحلیل کیفی نشان میدهد آن دسته مطالعاتی که نتایج آنها تأیید کنندۀ NLP نبوده، نسبت به مطالعات حمایت کننده، از روش تحقیق اصولیتر و قدرتمندتری استفاده کرده بودند. یعنی روش انجام این آزمایشها، بیشتر قابل اعتماد است. این نتایج نشان میدهد که ان ال پی دارای شواهد تجربی نیست. آثار تحلیل شدۀ متعددی نشان میدهد که در روش تحقیق پژوهشهای حامیNLP، خطاها و کاستیهای جدی وجود دارد؛ مانند فقدان گروههای کنترل، وجود تنها یک فرضیۀ تحقیق، یا اندازهگیری تنها یک عامل از میان عوامل فراوان.
گروه کنترل چیست و چرا در آزمایشهای علمی اهمیت دارد؟
در هنگام آزمایش، ما در معرض این اشتباه هستیم که اثرات یک عامل متفرقه را به پای عاملی که بر روی آن پژوهش میکنیم بگذاریم. تصور کنید که افراد مبتلا به سردرد را به طور تصادفی انتخاب کنیم و به محیط بیمارستان ببریم. سپس به آنها ماده خوراکی مشخصی را بدهیم و مشاهده کنیم که پس از خوردن آن، سردرد آنها عموماً خوب میشود. آیا میتوانیم این نتیجهگیری را کنیم که آن مادهی خوراکی باعث خوب شدن سردرد میشود؟ متاسفأنه خیر. ممکن است قرار گرفتن این افراد در محیط بیمارستان، به آنها تلقین کرده باشد که باید خوب بشوند. ممکن است تصور اینکه داروی مؤثری به آنها داده شده حال آنها را بهتر کرده باشد. ممکن است سردرد آنها به صورت خود به خود پس از گذشت چند ساعت خوب میشده و عامل اصلی خوب شدن صرفاً زمانی باشد که سپری شده، نه هیچ کدام از موارد دیگر.
یکی از راههای رفع این خطای احتمالی، استفاده از گروه کنترل است. گروه کنترل مجموعهای از نمونههاست که تا جای ممکن در محیط و شرایط یکسان با نمونههای تحت آزمایش قرار میگیرند، اما درمان یا عامل آزمایشی مورد پژوهش بر روی آنها اعمال نمیشود. در مثال قبل، اگر گروه کنترلی داشته باشیم که همه شرایطش مشابه دیگر نمونهها باشد اما به جای دریافت آن ماده خوراکی، یک ماده بیاثر را دریافت کند، با مشاهده نتایج خواهیم فهمید که آیا آن ماده خوراکی واقعاً اثربخش است یا خیر. استفاده از گروه کنترل توانایی محققان را برای نتیجهگیری از یک مطالعه بسیار تقویت میکند. در واقع، در حضور یک گروه کنترل، محقق میتواند تعیین کند که آیا درمان تحت بررسی واقعاً تأثیر قابل توجهی بر روی یک گروه آزمایشی دارد یا خیر و احتمال نتیجهگیری اشتباه کاهش مییابد. در غیاب گروه کنترل، توانایی محقق برای نتیجهگیری در مورد داروی جدید، به دلیل اثر دارونما و سایر تهدیدات اعتباری، بسیار ضعیف میشود. |
مهم است که هر جنبهای از محیط آزمایش تا حد امکان برای همه افراد در آزمایش یکسان باشد. اگر شرایط برای گروههای آزمایش و کنترل متفاوت باشد، نمیتوان فهمید که تفاوت بین گروهها واقعاً به دلیل تفاوت در درمانها است یا تفاوت در محیط. به عنوان مثال، در مطالعه جدید داروی میگرن، اگر از گروه آزمایش بخواهیم پرسشنامه را در یک بیمارستان پر کنند ولی از گروه کنترل بخواهیم آن را در خانه تکمیل کنند، روش تحقیق ضعیف و سستی را بکار بردهایم. چنین مطالعهای میتواند به نتیجهگیری گمراهکنندهای منجر شود، زیرا تفاوتها در پاسخها بین گروههای آزمایش و کنترل میتواند به دلیل اثر دارو باشد یا به دلیل شرایطی باشد که دادهها تحت آن جمعآوری شدهاند. به عنوان مثال، شاید گروه آزمایشی دستورالعملهای بهتری دریافت کرده یا با حضور در محیط بیمارستان برای دادن پاسخهای دقیقتر از گروه کنترل انگیزه بیشتری داشته است.
پژوهشهایی با نتایج مخالف ان ال پی
در مقایسه، پژوهشهایی با نتایج مخالف ان ال پی، روش تحقیق بسیار با کیفیتتری داشتهاند. در این پژوهشها از گروه کنترل استفاده شده است، تعدادی از متغیرها اندازهگیری شدهاند و شاخصهای بیشتری به کار گرفته شده است. این موارد از ویژگیهای یک پژوهش با کیفیت است که در بیشتر مقالات این دسته از تحقیقات تکرار شده است.
علاوه بر این موارد، این میزان از تحقیقات حامی NLP اصلاً کافی نیست. ❌ برای بررسی این پژوهشها باید سوگیری انتشار (Publication bias) یا اثر کشوی فایل (file-drawer effect) را نیز در نظر گرفت. این اصطلاح به این معناست که نتایجی که از فرضیههای محققین پشتیبانی نمیکنند، اغلب منتشر نمیشوند. این نتایج در بسیاری اوقات، فراتر از کشوی فایلهای محققین نمیروند. این فرآیند منجر به سوگیری در تحقیقات منتشر شده میشود.
سوگیری انتشار بیشتر از آن چیزی است که بتوانیم آن را نادیده بگیریم. بنابراین مطالعات حامی NLP باید شانس بسیار بیشتری برای انتشار داشته باشند. میتوانیم در نظر بگیریم که بخشی از مطالعات که هیچ حمایتی برای فرضیههای ان ال پی پیدا نکردند، بایگانی شده و منتشر نشدهاند. همچنین، آزمایشهای علمی میبایست تکرارپذیر باشند و در آزمایشهای مستقل، به نتیجهای تقریباً مشابه برسیم. اگر شخصی آزمایشی کند و دیگر دانشمندان با تکرار آزمایش، به نتیجۀ او نرسند، آن پژوهش با چالش مهمی روبرو شده است.
این مقاله نتیجه میگیرد که NLP بیشتر یادآور خانهای ناپایدار است که بر روی شنها ساخته شده باشد؛ تا یک ساختمان مستحکم بر مبنای تجربه. یک مطالعۀ گسترده با بررسی سیستماتیک مطالعات تجربی، به این نتیجه میرسد که شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد مداخلات ان ال پی نتایج مرتبط با سلامت را بهبود میبخشد. این مقاله کمیت و کیفیت محدود تحقیقات حامی NLP را بازتاب میدهد، در مقایسه با شواهد قوی مبنی بر عدم تأثیر.
باید توجه داشت که استفاده از این روش در حوزۀ پزشکی بی خطر نیست. برای افرادی که از NLP بهعنوان روشی درمانی استفاده میکنند، خطر عواقب جدی برای سلامتی وجود دارد. توجه کردن به چنین روشهایی میتواند پیگیری و دریافت مراقبتهای پزشکی مؤثر را کاهش دهد و یا به تأخیر بیندازد. وقت و انرژی ما محدود است. صرف زمان و هزینه برای درمانهای جایگزین، میزان و شدت پیگیری ما برای درمانهای علمی و مؤثر را کاهش میدهد.
فرض کنید فردی مبتلا به سرطان است و باید به سرعت روشهای درمانی پزشکی مدرن را دریافت کند. اما این فرد به سراغ ان ال پی رفته، زمان و پول خود را هدر میدهد. پس از آن دیگر انگیزه، توانایی و حتی گاهی شرایط لازم برای پیگیری روشهای علمی و پزشکی را ندارد. سرطان او بسیار پیشرفت کرده و دیگر درمان ممکن نیست.
ادعاهای NLP در حوزۀ سلامت روان
آیا شواهدی برای اثربخشی ان ال پی بر بیماریها و اختلالات روانی وجود دارد؟ در سال 2014، یک گزارش مورد اعتماد آژانس کانادایی داروها و فناوری در سلامت،(3) هیچ شواهد بالینی مبنی بر اثربخشی ان ال پی در درمان اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD)، اختلال اضطراب فراگیر (GAD) و افسردگی پیدا نکرد.
فواید NLP در کوچینگ
شواهدی برای مفید بودن ان ال پی حتی در زمینۀ کوچینگ نیز وجود ندارد. مطالعهای با بررسی 40 مقالۀ چاپ شده در زمینۀ مربیگری، نتیجه میگیرد که عاقلانه است که علاقهمندان به کوچینگ مبتنی بر شواهد، NLP را نادیده بگیرند. (4) گروهی از کارشناسان در مقالۀ دیگری که در سال ۲۰۱۹ که در International Coaching Psychology Review منتشر شد، نوشتند که منتقدان زیادی وجود دارند که ان ال پی را بهعنوان یک شبه علم، روانشناسی عامهپسند یا حتی یک فرقه میدانند که هیچ مدرکی برای اثربخشیاش وجود ندارد. این محققان بر اساس تحقیقات خود از 90 مقالهای که در مورد موضوع NLP یافتند، به این نتیجه رسیدند که هیچ مطالعۀ تجربی وجود ندارد که شواهدی برای اثربخشی کوچینگ تنها بر اساس ابزارها و تکنیکهای ان ال پی ارائه دهد.
به عنوان یک مثال، مجموعهای از تحقیقات به رهبری ریچارد وایزمن، استاد روانشناسی در دانشگاه هرتفوردشایر را در نظر بگیرید.(5) ان ال پی ادعا میکند که حرکات چشم افراد میتواند نشاندهندۀ وضعیت ذهنیشان باشد؛ حتی زمانی که آنها دروغ میگویند. با این حال، دادههای جمعآوری شده توسط وایزمن و همکارانش آنها را به این نتیجه رساند که نتایج از ادعاهای NLP حمایت نمیکنند.
در مطالعهای وسیع، پژوهشگران گروهی متشکل از 101 روانشناس برجسته را مورد بررسی قرار دادند تا بیاعتبارترین فرضیهها را در عملکرد سلامت روان شناسایی کنند.(6) لیست آنها شامل NLP به عنوان درمانی برای رسیدن به شرایط سلامت روان است. ان ال پی در فهرست بیاعتبارترینها در رتبۀ هجدهم قرار گرفت، البته در مسابقۀ بیاعتباری، از مواردی مثل “فرشته درمانی” شکست خورد.
مقیاس اعتبار درمانهای فرضی
این پژوهشگران از کارشناسانی که عمدتاً اعضای انجمن روانشناسی آمریکا و همچنین سردبیران فعلی و سابق مجلات دانشگاهی در زمینۀ سلامت روان بودند، خواستند تا درمانهای فرضی مختلف را در مقیاس 1 (به هیچوجه بی اعتبار نیست) تا 5 (مطمئناً بی اعتبار) دسته بندی کنند.
این درمانها شامل طیفی از درمانهای معتبر تا موارد مضحک میشد. به عنوان مثال، چیزی به نام فرشته درمانی وجود دارد که از آن برای درمان اختلالات روانی و رفتاری استفاده میکنند. فرشته درمانی با 4.98 رتبه بندی شد که به عنوان چیزی بسیار بی اعتبار است. زندگیهای گذشته تراپی” (برای درمان اختلالات روانی یا رفتاری) نیز 4.92 رتبه بندی شد.
اما جایگاه NLP در این میان کجاست؟ این مورد 3.87 رتبه بندی شد. در واقع، حتی نسبت به روشهایی مانند “روان درمانی برای درمان حسادت آلت تناسلی” (که تقریباً نمرۀ 3.52 دریافت کرد) بیاعتبارتر ارزیابی شد. طب سوزنی نیز برای درمان اختلالات روانی و رفتاری امتیاز مطلوبتر (یعنی کمتر بی اعتبار) 3.49 دریافت کرد.
آیا NLP علمی است؟
یکی از دلایلی که ان ال پی را یک شبه علم به حساب میآورند این است که شواهد آن محدود به حکایات و شهادتهای شخصی است. اینکه ان ال پی در نظر و تجربۀ برخی افراد مفید به نظر آمده، نشان دهندۀ اثربخشی واقعی آن نیست. هر روش روان درمانی ممکن است به نظر کارآمد بیاید. پیگیری هر روشی، حتی صرف نشستن و صحبت کردن با شخص دیگری یک فایدۀ کلی دارد. آشنایی با یک روش جدید در درمان این انتظار را ایجاد میکند که اتفاقی باید بیفتد.
اعتماد یا امیدی که مراجعه کننده به آن درمان دارد، باعث میشود که او مقداری احساس بهبود کند. این اثر منحصر به علم یا موارد شبهعلمی نیست و حتی در خرافات آشکار نیز به همین طریق عمل میکند. من مادربزرگ بیسوادی داشتم که به ورد و جادو باور داشت. او برای تسکین دردهایش، نزد ریش سفیدی میرفت تا برای او ورد مخصوصی بنویسد. در دوران کودکی، یک بار مادربزرگم سردرد شدیدی داشت. به من پولی داد تا پیش آن شخص بروم و ورد تهیه کنم، آن پول را خوراکی خریدم و خوردم. تکه کاغذی سفید برداشتم و روی آن خطوطی مشابه آن چیزها نوشتم و به مادربزرگم گفتم که همان شخص آن را داده. سردرد مادربزرگم با استفاده از آن، به سرعت خوب شد.
قطعاً خط خطیهای بیمعنای من او را شفا نداده بود. بلکه تلقین و اعتماد خود او به این کاغذ بود که سردردش را خوب کرده بود. در ماجرای ان ال پی، خود درمانگر نیز چنین اشتیاقی دارد و این بر نتیجه تأثیرگذار است. هم مشاور و هم مشتری میخواهند جلسات موفق باشد، بنابراین انگیزهای برای ایجاد احساس کارآمدی وجود دارد. بنابراین در هر روش مشاورهای به میزانی فواید ظاهری خواهد داشت حتی اگر خود این تکنیک بیارزش و اصول زیربنایی آن پوچ باشد.
نقش سوگیریهای شناختی
معمولاً هواداران ان ال پی به شکاکان و منتقدان خود میگویند که ان ال پی پاسخ میدهد، فقط کافیست خودت آن را تجربه کنی تا بفهمی. یا از نمونههای موفقی نام میبرند که از NLP استفاده کردهاند. تجربۀ شخصی نمیتواند به عنوان شاهدی قابل اتکا در نظر گرفته شود. تجربۀ شخصی در بسیاری اوقات به انواع سوگیریهای شناختی و تعمیم شتای زده آلوده میشود. یک نمونه از این سوگیریها، سوگیری تأییدی (Confirmation bias) است.
سوگیری تأیید، تمایل به جستجو، تفسیر، حمایت و یادآوری اطلاعات به گونهای است که صرفاً باورها یا ارزشهای قبلی فرد را تأیید یا پشتیبانی کند. فردی که دچار این سوگیری است، چند نمونه از افراد موفق که از ان ال پی استفاده کردند را اثباتی برای آن به حساب میآورد اما به هزاران نفری که از ان ال پی استفاده کردند و موفق نشدند توجهی نمیکنند. به همین دلیل در پژوهشهای علمی، از روشهایی استفاده میشود که نقش مداخلات ناخودآگاهانه و خودآگاهانه نمونههای مورد آزمایش و خود پژوهشگر، به حداقل برسد. بدون استفاده از این سازوکارها، نتایج ما قابل اتکا نخواهند بود.
گسترده و پراکنده بودن ان ال پی
یک ایراد دیگر این است که NLP بسیار گسترده و پراکنده است و ادعاهای آن محدودیت معقولی ندارند. در رویکرد علمی، هیچ تکنیک یا نظریهای نمیتواند بدون ارائه شواهد مشخص و دقیق برای هر مورد، برای حل این حجم از مشکلات و معضلها پیشنهاد شود. برای مثال در پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence-based medicine) هیچ تکنیک، ماده یا رویکردی برای درمان تمام بیماریها وجود ندارد. ادعاهای بالینی محدود بوده و از آن مقدار که شواهد پژوهشی نشان داده است نباید بزرگتر باشد. اما روشها و رویکردهای شبه علمی، محدودیت مشخصی ندارند و سازندگان آنها ادعای بزرگی پیرامون درمان تمامی بیماریها مطرح میکنند.
توسعهدهندگان NLP بدون داشتن شواهد بالینی، با وعدههایشان برای درمان بیماریها و اختلالات وسیعی مانند نزدیکبینی، آلرژی، سرماخوردگی، اسکیزوفرنی، افسردگی و …. مانند دیگر ترویج دهندگان شبه علم رفتار میکنند. در مهارتهای ارتباطی نیز هیچ شاهکلیدی برای حل تمام مسائل وجود ندارد. شاهکلیدی که برای باز کردن همۀ قفلها به شما معرفی میشود، تنها قفل جیب شما را باز و آن را خالی میکند.
صحبت ما این نیست که مطلقاً هر آن چیزی که در ان ال پی انجام میشود غلط است. مانند دیگر موارد شبه علمی، برخی از توصیهها و تمرینات NLP کاربرد و تأثیراتی واقعی دارند. برای مثال میتوانیم به Core Transformation اشاره کنیم. حتی طالعبینی و کیمیاگری نیز در دوران خودشان سراسر یاوه سرایی نبودند و از دل آنها، تجهیزات و اطلاعات درستی نیز به بشریت رسید. اما هدف و روش آنها، مشکلات فراوانی داشت.
استفاده NLP از اصطلاحات مبهم
یک مسئله دیگر، استفاده نابجای NLP از اصطلاحات مبهم و به ظاهر تخصصی است. نام و محتوای برنامهریزی عصبی-زبانی از کلمات و اصطلاحات پیچیده و فنی استفاده میکند که مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. این واژهها ایدههای ان ال پی را مبهم کرده است. اکثر مردم، چنین سخنانی را عمیقتر تصور میکنند.
همۀ اینها در حالی است که NLP خود هیچ پدیدهای را به ساختارهای عصبی مرتبط نمیکند و هیچ شباهتی با زبان شناسی یا برنامه نویسی ندارد. در آموزش فلسفۀ علم،ان ال پی به عنوان یک نمونۀ کلیدی از شبه علم استفاده میشود. مشکل دیگر، عدم انتقاد به خود است. این رویکرد به فضای بستهای تبدیل شده که با حوزههای دیگر تعاملی ندارد و صرفاً به خودش تکیه میکند. فعالان این عرصه، نیازی به انتقاد از خود نمیبینند و این مانع پیشرفت است. عقیدهای که خود را کامل و بینیاز به تغییر ببیند، درجا زده و میپوسد.
همچنین، بنیانگذاران ان ال پی منابعی برای الهام داشتند که با دنیای علم بیگانه هستند. برای مثال، بندلر و گریندر تحت تأثیر شمنیسم توصیف شده در کتابهای کارلوس کاستاندا بودند. آنها چندین ایده و تکنیک از کاستاندا الهام گرفتند و در NLP گنجاندند. از جملۀ این موارد میتوان به اصطلاح double induction و مفهوم stopping the world که در مدلسازی ان ال پی نقش مهمی دارند.
با این حال، شبه علمی بودن به این معنا نیست که NLP را نمیتوان از نظر علمی آزمایش کرد، به خصوص در مواقعی که ادعاهای درمانی دارد. از این نظر آن را میتوان به عنوان یک جعبۀ سیاه در نظر گرفت. در حالی که عملکرد داخلی این جعبۀ سیاه ممکن است مرموز باشد، کیفیت خروجی (اثربخشی و نتایج) میتواند به صورت آماری ارزیابی شود.
جنجالهای اقتصادی بازار ان ال پی
در ابتدای این مقاله توضیح دادیم که چگونه NLPاز یک ایدۀ آکادمیک، تبدیل به محصولی بازاری شد. اجازه بدهید به جزئیات بیشتری از دکان ان ال پی نگاه کنیم. طبق اسناد دادگاه مربوط به اختلاف مالکیت معنوی بین بنیانگذاران (ریچارد بندلر و جان گریندر)، بندلر در سال 1980 بیش از 800 هزار دلار از فروش کارگاه و کتاب به دست آورد. این مبلغ در آن زمان، معادل 2.5 میلیون دلار در سال 2022 بوده است.
در پایان سال 1980، همکاری بین بندلر و گریندر پایان یافت. در 25 سپتامبر 1981، بندلر یک دعوای حقوقی علیه گریندر و شرکتش به راه انداخت و به دنبال جبران خسارات ناشی از فعالیت تجاری گریندر در رابطه با NLP بود. در 29 اکتبر 1981، حکم به نفع بندلر صادر شد. به عنوان بخشی از یک توافق تسویه حساب، بندلر به گریندلر مجوز محدود ده ساله برای برگزاری سمینارهایان ال پی، ارائه گواهینامه و استفاده از نام NLP به شرط پرداخت حق امتیاز از درآمد سمینارها اعطا کرد.
در ژوئیه 1996 و ژانویه 1997، بندلر دو دعوای حقوقی دیگر را علیه گریندر و شرکتش، چندین شخصیت برجستۀ دیگر در NLP و 200 نفر دیگر به راه انداخت. بندلر مدعی شد که گریندر شرایط توافق حل و فصل منعقد شده در پروندۀ اولیه را نقض کرده و در نتیجه فعالیتهای تجاری غیرقانونی متهمان متحمل خسارت تجاری شده است. بندلر برای از هر یک از متهمان، به خسارتی کمتر از ده میلیون دلار آمریکا راضی نمیشد.
بندلر چندین تلاش ناموفق را برای حذف سایر طرفها از استفاده از ان ال پی رهبری کرد. اما در نهایت، امروزه نامهای NLP و برنامهریزی عصبی-زبانی متعلق به هیچ شخص یا سازمانی نیستند. آنها دارای علامت تجاری معنوی نبوده و همچنین هیچ مرجع تنظیمکنندۀ مرکزی برای آموزش و صدور گواهینامه NLP وجود ندارد. در ضمن محدودیتی نیز در مورد اینکه چه کسی میتواند خود را به عنوان یک متخصص یا مربی و استاد ان ال پی معرفی کند وجود ندارد. امروزه هر کسی یک برگه کاغذ به دست گرفته و میگوید که مستر ان ال پی است و مدرکش را دارد. با توجه به اینکه تعداد زیادی از انجمنهای تأیید کننده وجود دارند، اگر کسی به شما گفت که مدرک رسمی NLP دارد، بدانید که این صرفاً یک کاغذ از جانب یک انجمن خصوصی است و ارزش علمی ندارد.
مشکل عدم تعریف که NLP واقعا چیست
یکی از مشکلات ان ال پی این است که تعاریف دقیقی در آن ارائه نشده است. حتی مشخص نیست که خود NLP چه تعریفی دارد.
- تعریف گریندر و بندلر از سال 1980 به طور گسترده ارائه شد: «مطالعۀ ذهنی تجربه». این تعریف میتواند تقریباً شامل هر چیزی شود. نمیتواند ما را به این موضوع نزدیک کند که چه چیزی میتواند در NLP گنجانده شود و چه چیزی باید مستثنی شوند.
- مثال دوم، تعریفی است که توسط Ready & Burton (2015) ارائه شده است: «مطالعۀ ساختار تجربۀ ذهنی شما… هنر و علم ارتباطات… راهنمای مغز شما…»
- مثال سوم توجه را به سمت تمرکز بر تعالی تغییر میدهد: «NLP هنر و علم تعالی شخصی است. هنر است زیرا هر کس شخصیت و سبک منحصر به فرد خود را در کاری که انجام میدهد به ارمغان میآورد و این هرگز در کلمات یا تکنیکها قابل درک نیست. علم است به این دلیل که روش و فرآیندی برای کشف الگوهای مورد استفادۀ افراد برجسته در هر زمینه، برای دستیابی به نتایج برجسته وجود دارد.»
از جمله شروط تعریف درست، جامع و مانع بودن تعریف است. جامع بودن یعنی تعریف باید تمامی مصادیق آن مفهوم را در بر بگیرد. به عنوان مثال: تعریف «انسان حیوان شهرنشین است» جامع نیست؛ چون همۀ افراد انسان را پوشش نداده و افراد کوچنشین و روستانشین را شامل نمیشود. همچنین، مانع بودن یعنی باید تنها بر مصادیق آن مفهوم صدق کند و بر مصادیق مفاهیم دیگر صدق نکند. به عنوان مثال تعریف «انسان حیوانی مو دار است» مانع حیوانات دیگر نمیشود و این توصیف میتواند شامل آنها نیز باشد. برای اینکه بدانیم چه صفتی جامع است میتوانیم از پرسش “آیا هر….” استفاده کنیم و برای پی بردن به صفت مانع، میتوانیم سؤال “آیا فقط…” را پیش بکشیم.
در غیاب تعریف جامع و مانع، واضح نیست که چه چیزی ان ال پی محسوب میشود و چه چیزی نباید محسوب شود. در چنین شرایطی افراد میتوانند بنا به مصلحت و منافع خودشان، گاهی همه چیز را NLP به شمار بیاورند و گاهی هیچ چیز را NLP حساب نکنند. این تعاریف قابل پذیرش نیستند و نمیتوانند ان ال پی را به اندازۀ کافی از سایر رویکردها مشخص کنند.
علاوه بر این، NLP از اصطلاحات پیچیدهای استفاده بی مورد و نابجا میکند. با این کار، کل رویکرد مبهم میشود. اصطلاحاتی که تعریفی از آنها ارائه نمیشود. این در حالی است که مربیان گاهی اوقات ادعا میکنند که همۀ اینها بسیار علمی است. بسیاری اصطلاحات بهظاهر علمی مانند نشانههای دسترسی به چشم، جراحی غیرانتخابی، متامدلینگ، میکرومدلینگ، فرابرنامهنویسی، سطوح عصبی، پیشفرضها، سیستمهای بازنمایی، و زیرمدلها استفاده میشود. هیچ یک از این اصطلاحات اصلاً معنای علمی ندارند. از جهت دیگر، مربیان ادعا میکنند که:
|
امروزه مربیان NLP علاقهای به یافتن اینکه آیا آن واقعاً کار میکند یا خیر، ندارند. درست همانطور که هست عالی است، نیازی به تغییر نیست. تفاوت علم با ان ال پی در این است. هیچ روشی در داخل NLP وجود ندارد که به شما اجازه دهد روشهایش را نقد کنید و در نتیجه آن را ارتقا دهید یا حتی یک روش ان ال پی را در مقابل روش دیگری اندازهگیری کنید. همۀ اینها یک حباب بزرگ از پیشفرضهای ذهنی است. چگونه میتوانید بگویید که آیا کتابی که روی جلد آن عنوان NLP نوشته شده است، واقعاً یک روش ان ال پی را توصیف میکند یا خیر؟ واقعیت این است که شما نمیتوانید. همه چیز را هم میتوان ان ال پی دانست و هم ندانست. همه چیز NLP هست و هیچ چیز NLP نیست.
تکنیکهای NLP چه هستند؟
ان ال پی بر این ایده استوار است که مردم با نقشههای درونی جهان که از طریق تجربیات حسی یاد میگیرند، عمل میکنند. NLP سعی میکند سوگیریها یا محدودیتهای ناخودآگاه نقشه جهان را شناسایی و اصلاح کند.
نقشه، سرزمین نیست….
این اصطلاح از زبانشناسی به نام کورزیبسکی (1950) به عاریت گرفته شده است. این کلمه این ایده را خلاصه میکند که هر فردی یک بازنمایی درونی منحصر به فرد از جهان دارد (نقشه) و نه خود جهان (سرزمین). نقشههایی که درون هر فرد به وجود میآید از طریق تجربیات گذشته و زمینۀ فرهنگی محدود و تحریف شده است. این نقشهها برای تغییر رفتار کاربرد دارند. نقشههایی که مردم از دنیای خود میسازند با پنج حس نشان داده میشوند. هر تجربۀ ما در جهان، در ساخت و توسعۀ مستمر این نقشه تأثیرگذار است. NLP یک حوزۀ عمل گسترده است.
به این ترتیب، مربیانش از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند که شامل موارد زیر است:
- VKD: تلاش برای حذف افکار و احساسات منفی مرتبط با یک رویداد گذشته.
- لنگر انداختن: تبدیل تجربیات حسی به محرکهایی برای حالتهای عاطفی خاص.
- ارتباط: مربی با تطبیق رفتارهای فیزیکی فرد برای بهبود ارتباط و واکنش از طریق همدلی، با او هماهنگ میشود.
- Swish pattern : تغییر الگوهای رفتار یا فکر برای رسیدن به یک نتیجۀ مطلوب به جای یک نتیجۀ نامطلوب.
آیا پیشفرضها و مفاهیم درونی NLP معتبرند؟
بندلر و گریندر پیشنهاد کردند که هر یک از ما اکثریت اطلاعات را با استفاده از یک سیستم بازنمایی اولیه پردازش میکنیم. علاوه بر این، آنها ادعا کردند که مؤثرترین درمانگران با سیستم بازنمایی اولیه بیمار مطابقت دارند. دومین مفهوم اصلی، ایدۀ دستیابی به نشانهها است که از مشاهدۀ حرکات چشم جمعآوری میشود. بندلر و گریندر پیشنهاد کردند که مشاهدۀ دقیق این حرکات، درمانگر NLP را قادر میسازد تا سیستم بازنمایی اولیه مشتری را به صراحت شناسایی کند و تطابق را فعال کند. این صرفاً یک فرضیه بود. پس از شناسایی این فرضیهها، اکثر محققان علمی به مرحله تدوین یک فرضیه میروند و به دنبال آزمودن آن فرضیه از طریق مطالعات تجربی هستند.
به دلایل نامشخص، بندلر و گریندر این مرحله از فرآیند علمی را از دست دادند و به سمت انتشار ایدههای خود پیش رفتند. انگار که صحبتهایشان واقعیت مسلم علمی بودند. گفته شده که بندلر روشهای علمی سنتی را تحقیر میکرد. این امر باعث شد که او روشهای سنتی فرضیه و آزمون را رد کند. این ادعاها در چهارچوب علم بودند، اما آزمایش علمی زیربنایی نداشتند. ان ال پی ادعا میکند که هر یک از ما یک سیستم بازنمایی اولیه (PRS) داریم، تمایل به تفکر در حالتهای خاص: بینایی، شنوایی، حرکتی، بویایی یا چشایی یک فرد را میتوان با کلماتی که فرد تمایل به استفاده از آنها دارد یا با جهت حرکات چشم تعیین کرد. فرض بر این است که یک درمانگر در صورت داشتن یک PRS منطبق با مشتری، ارتباط بهتری با او خواهد داشت.
هیچ یک از اینها توسط متون علمی پشتیبانی نشده است. دکتر مایکل هیپ حدود 70 مقاله در مورد ان ال پی را ارزیابی کرد (7) و نتیجه گرفت که ادعاهای نویسندگان NLP در مورد سیستمهای بازنمایی به طور عینی و منصفانه بررسی شدند و مشخص شد که دارای ایراد و نقص هستند. حامیان ان ال پی ادعا میکنند که برخی از حرکات چشم، شاخصهای قابل اعتمادی از الگوهای تفکر، از جمله راستگویی یا دروغگویی هستند. بر اساس این تصور، شخصی که به سمت راست خود نگاه میکند دروغی را نشان میدهد در حالی که نگاه کردن به سمت چپ نشان دهندۀ حقیقت گفتن است.
با وجود اعتقاد گسترده به این ادعا، هیچ تحقیقی اعتبار آن را تضمین یا حتی پیشنهاد نکرده است. مجموعهای از مطالعات توسط وایزمن و همکاران (2012) این ادعا را بررسی کردند.(8) در مطالعۀ اول، حرکات چشم شرکتکنندگانی که دروغ میگفتند یا حقیقت را میگفتند کدگذاری شد، اما با الگوی ان ال پی مطابقت نداشت. در مطالعۀ دوم به یک گروه از شرکتکنندگان در مورد فرضیۀ حرکت چشم NLP گفته شد در حالی که به گروه دوم، کنترل، این فرضیه گفته نشد.
سپس هر دو گروه آزمایش تشخیص دروغ را انجام دادند. تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. در مطالعۀ سوم که شامل کدگذاری حرکات چشم شرکتکنندگان در کنفرانسهای مطبوعاتی با سابقه بود. یک بار دیگر، هیچ تفاوت قابل توجهی کشف نشد. در بررسی نتایج حاصل از سه مطالعه، محققان ادعا میکنند که نتایج این سه مطالعه از ادعای NLP پشتیبانی نمیکند. اینطور نتیجهگیری شد که «ادعای شبه علمی حرکت چشم را میتوان بهطور قابل اعتمادی رد کرد».
اگر NLP کارآیی ندارد، پس چطور محبوب دلها شده است؟
تکنیکهای مشاورهای شبه علمی جدید توسط نیروهای روانی مردم در بازار هدایت میشود که نیازمند پاسخهای آسان به سؤالات پیچیده است. همۀ افراد مایلند راه حلی سریع و جادویی برای مسائل پیچیده روانی خود داشته باشند. NLPکاملاً با این قالب سازگار است – فقط مغز را طوری برنامه ریزی کنید که از یک فرد موفق الگوبرداری کند، و به طور جادویی موفق خواهید شد.
یکی دیگر از عوامل روانی که بازار شبه علم را رونق میبخشد، خطای توهم کنترل (Illusion of Control Bias) است. خطای توهم کنترل زمانی رخ میدهد که شما زمانی که کنترل یا تأثیری بر اوضاع ندارید، تصور کنید که میتوانید نتایج را کنترل کنید یا حداقل بر آنها تأثیر بگذارید. وقتی افراد در معرض توهم سوگیری کنترل قرار میگیرند، احساس میکنند که میتوانند بیش از آنچه واقعاً میتوانند، بر محیط خود کنترل داشته باشند. این ایده که شما میتوانید در عرض چند ساعت، چنان کنترلی بر جهان داشته باشید که مشکلات ارتباطی و بیماریهای جسمی و اختلالات روانی جدی و ریشهدار خودتان را به سادگی حل کنید، چرا نباید برای بسیاری افراد جذاب باشد؟
نتیجهگیری
ما در این مقاله با NLP و ادعاهای شگفت انگیز آن آشنا شدیم. پژوهشهای متعددی را بررسی کردیم و دیدیم که شواهد معتبری برای حمایت از کارآمدی و ثمربخش بودن ان ال پی وجود ندارد. همچنین انتقادات مختلفی را وارد کردیم که هر کدام مشکلات مختلفی را درون این رویکرد، آشکار میسازتد. به نظر نمیرسد که در آینده نیز راه حل آسانی برای رفع این مشکلات وجود داشته باشد. با توجه به شرایط موجود، به سختی میتوانیم دلخوش باشیم که حامیان و گسترش دهندگان NLP در آینده تغییر عملکرد بدهند و ایدههای جدیدشان را پیش از انتشار، مورد آزمایش علمی کنترل شده قرار دهند.
همچنین تصور این اتفاق که اجماع نظری بر سر تکنیکها به وجود بیاید و یا تعاریف دقیق و یکسانی برای اصطلاحات درونی NLP رایج شود نیز سخت است، زیرا این عرصه از بسیاری مشاغل مستقل و اغلب رقیب تشکیل شده است. امیدواریم که روزی حامیان این رویکرد نیز تمام فرضیات و باورهای خود را به محک آزمون علمی دقیق بگذارند تا بتوان قدمی رو به جلو گذاشت. تنها در این صورت است که میتوان به رویکردی مبتنی بر شواهد رسید. آن روز که توسعهدهندگان ان ال پی برای تمام ادعاهایشان شواهد علمی بیاورند، حتماً نتایج آن را خواهیم پذیرفت و حتی با اشتیاق استفاده خواهیم کرد. اما با ادامۀ همین رویه، NLP نه علمی است و نه علمی خواهد شد. مهم نیست چه کشفیاتی در آینده رقم بخورد، تا زمانی که ان ال پی و حامیان آن از روش علمی استفاده نکنند، علمی نخواهند بود و نمیتوان به آنها تکیه کرد.
منابع:
- Neuro-linguistic Programming: The study of the structure of subjective experience
- https://journals.pan.pl/dlibra/publication/114591/edition/99644/content
- https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/25473689/
- https://centaur.reading.ac.uk/91275/3/Passmore%20&%20Rowson%20-%20FINAL9Nov18.pdf
- https://journals.plos.org/plosone/article?id=10.1371/journal.pone.0040259
- https://psycnet.apa.org/record/2006-12438-013
- https://www.aske-skeptics.org.uk/nlp4.html
- https://journals.plos.org/plosone/article?id=10.1371/journal.pone.0040259#s4
- https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK254043/
- https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3481516/
- https://web.archive.org/web/20190103020411/https://www.som.surrey.ac.uk/NLP/Resources/IntroducingNLP.pdf
- https://archive.org/details/americancancerso0000unse/page/120/mode/2up
- https://journals.sagepub.com/doi/10.1080/j.1440-1614.2005.01601.x
- https://www.chris-nlp-hall.com/index.php?option=com_content&view=article&id=41
- https://web.archive.org/web/20130627130505/https://www.neurosemantics.com/nlp/the-history-of-nlp/the-lawsuit-that-almost-killed-nlp
- https://www.emerald.com/insight/content/doi/10.1108/17581184200900014/full/html
- https://www.medicalnewstoday.com/articles/320368
- https://centaur.reading.ac.uk/91275/
۲۹ دیدگاه دربارهٔ «NLP چیست؟ نقد و بررسی NLP! آیا ان ال پی واقعا علمی است؟»
ای کاش میشد آماری گرفت از افرادی که در آموزش های شما و اساتید دیگر شرکت کردند تا ببینیم در این جامعه هدف چند درصد نتیجه خلق کردند؟ یا آماری بگیریم از روانشناسان که چند درصد جامعه هدفشون درمان شدند. این مقاله به هیچ عنوان بدون بغض نیست و کاملاً مشخصه هیچی از ان ال پی نمیدونید که تکنیک های ان ال پی رو در همون ۳ تکنیک خلاصه کردید. لعنتیا سه دوره اصلی ان ال پی فقط ۴۵۰ ساعت مطلب آموزشی داره.
توجه شما رو به توضیحات روانشناس بزرگ دکتر عیسی جلالی در مورد ان ال پی جلب میکنم.
https://www.aparat.com/v/laz4Q
سلام همراه عزیز بیشتر ازیکی
خوشحالیم که دغدغه مطالعه و یادگیری دارید؛ و ممنونیم که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
بهتون پیشنهاد می کنیم در دوره رایگان علم و شبه علممون از طریق لینک زیر شرکت نمایید.
دوره علم و شبه علم
جمله ی طلایی: nlp محبوب: راه حل های آسان برای پیچیده ترین مشکلات!!
عالیییی بود واقعا مرسیییی
NLP واقعا تبدیل شده به یک وسیله سود جویی و به شدت توهم دانایی به وجود میاره همچنین باعث مسولیت گریزی شده
و باعث تأسف هست که حتی روانشناسان بنامی هم از nlp استفاده میکنن
مرسییی بابت مقاله عالی تون لطفا با قدرت کارتون رو ادامه بدید
از این که اهل مطالعه و یادگیری هستید بسیار لذت میبریم؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
خیلی ممنونم بابت مطالبی که ذکر کردید
خوشحالیم که اهل آموزش و یادگیری هستید؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
سلاماستاد عزیزم اقای بهرام پور.به نظر بنده شما نفر اول در حوزه اموزش کشور هستید. ولی واقعا این مقاله در مورد ان ال پی به صورت صحیح نیست. در خیلی از دوره ها و اموزشهاتون از ان ال پی استفاده شده و یکی هستن. ان ال پی علم نیست، ولی خیلی خوب داره جواب میده. خواهش میکنم در مورد این مقاله تجدید نظر بفرمایید. سپاس از شما
سلام و خداقوت خدمت تیم بیشتر از یک نفر
ممنون بابت مقالاتتون با موضوع بیشتر از یک ذره بین
یه سوال داشتم… برای فعالیت توی زمینه ی بازاریابی شبکهای، چیکار کنیم که اقداماتمون مبتنی بر nlp نباشه و علمی بتونیم بحث کنیم؟
آخه نمیدونم چه مطالبی nlp هستن و چیا نیستن♂️
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ بهتون پیشنهاد می کنیم در این خصوص بیشتر تحقیق کنید تا اطلاع کامل از آن کسب نمایید.
بیشتر ازیک نفر باشید.
عالی بود خداقوت
با اینکه هیچ وقت سمت ان ال پی نرفته بودم ولی برام جذاب بود تحلیل و بررسی ش.
ممنونم ازتون
سلام دوست عزیز
تبریک به شما که اهل اموزش و یادگیری هستید.
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید…
تا حالا چند دفعه تجربه استفاده از مهارتهای nlp رو داشتید؟
واقعا متاسفم بهت که با اینکه رفتی و از چندتا مقاله یکسری چرندیاتی آوردی و تحویل مخاطبت میدی که کاش ایکاش سواد ترجمه رو هم داشتید که واقعا به جامعه آموزش متاسفم که حرفای افراد بیسوادی مثل تو رو باید تحمل کنند.
سلام و درود مجدد. متاسفانه باز هم باید بر این نکته تاکید کنیم که اگر مقاله رو خونده باشید، پاسخ این سوالتون هم براتون واضح خواهد بود. توی مقاله توضیح داده شده که یکی از شگردهای مروجین این شبهعلم استناد به تجربهها و شهادتهای شخصی بهجای استناد به معیارها و منابع علمیه. اشتباهی که شما هم مرتکبش شدید. تو مقاله توضیح دادیم که یکی از حقههای مروجین این شبهعلم برای رونق بازارشون شعار «اگر انسانی بتواند کاری را انجام دهد، شما نیز میتوانید.» هستش. متاسفانه این افراد با این شعار بقیه رو گول میزنن. نظرتون چیه که به نظر بیشمار افرادی دقت کنیم که انالپی رو امتحان کردن و هیچ نتیجهای نگرفتن؟ آیا اونموقع هم بازار مروجین این شبهعلم رونق خواهد داشت؟! ما که اینطور فکر نمیکنیم
پیشنهاد ما به شما هم اینهکه بهجای توجه به شهادتهای محدود و سوگیرانه شخصی، دنبال مدرک و سند و استدلال معتبر بگردید.
بیشتر ازیک نفر…
این تحلیل رو از چه کسی دریافت کردید مستر ان ال پی؟ یا کسی که از دور به ان ال پی نگاه کرده و یا چندخط نوشته تحویل تون داده؟
سلام و درود
این تحلیل رو از کسی دریافت نکردیم. اگر مقاله رو خونده باشید، اسامی نویسندگان در ابتدای مقاله ذکر شده. از همه اینها گذشته هم اینکه این مقاله رو چه کسی نوشته اهمیت نداره. بهتره که بهجای حمله به شخص، به استدلالها و منابع علمی دقت کنید و هر نقدی نسبت بهشون دارید رو بگید. در هر حال برای اینکه به سوالتون پاسخی داده باشیم هم باید خدمتتون بگیم که آقای بهرامپور که یکی از نویسندگان مقاله بودن، در ابتدای مقاله در رابطه با تجربه نزدیک خودشون با انالپی توضیح دادن و اگر مقاله رو خونده باشید به راحتی متوجه این موضوع میشید.
بیشتر ازیک نفر…
با سلام و عرض ادب آقای دکتر من مدتهاست پیج اینستاگرام شما را دارم و پستها و استوری های شما را می بینم و امروز وارد سایت شما شدم و مطالب شما را در مورد NLP مطالعه کردم. سوال من این هست که شما دقیقا و مشخصا در حرفه و رفتارتان از تکنیکهای NLP استفاده میکنید ولی در این متن آن را بطور کامل رد می کنید؟ من شک ندارم که بسیاری از موفقیتها و دستاوردهای شما به واسطه استفاده از همین تکنیکهاست.
سلام دوست عزیز
همانطور که در مقاله هم گفته شد همه چیز یک موضوع درست یا غلط نیست.
بسیار از تکنیک های nlp در علم هم تایید شده؛ اما برخی از اون مطالب هم رد شده.
و روش علم به این طور نیست که اگر بخشی از یک مطالب صحیح و درسته همهی اون مطالب رو بپذیره…
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید…
موضوع اینجاست که شما مطلب رو جوری جمع بندی کردید که در قسمت نتیجه گیری فرد از یادگیری و پیگیری و استفاده از NLP منصرف می شود. در حالیکه من شک ندارم شما بسیاری از موفقیتها و دستاوردهای زندگیتون رو بواسطه استفاده از تکنیکهای NLP بدست آورده اید. پس به چه دلیل دیگران را منصرف می کنید؟
دوست عزیز
منابع در انتهای مقاله ذکر شدند و ای کاش منابع رو نگاهی میکردید.
برای کسب اطلاعات در این زمینه، به این موارد مراجعه کنید:
https://www.nlplifetraining.com/general-articles/richard-bandler-on-healing.htm
Trance-formations: Neuro-Linguistic Programming and the Structure of Hypnosis
Grinder, John; Bandler, Richard (1981).
https://ghostarchive.org/varchive/8vlcsFJyEXQ
Whispering in the Wind
Grinder, John; Bostic St. Clair, Carmen (2001)
American Cancer Society Complete Guide to Complementary and Alternative Cancer Therapies (2nd ed.)
Russell J; Rovere A, eds. (2009).
در حال حاضر این دانش بصورت یک رشته دانشگاهی در دانشگاه سانتاکروز آمریکا توسط اساتید بزرگی مثل رابرت دیلتز تدریس می شود و روزانه تولید دانش می کند و هم اکنون نسل چهارم از آن با تکنیکهای کاملا تخصصی برگزار می گردد. و از همه مهمتر اینکه علیرغم چیزی که شما موکدا بیان کردید این دانش کمترین ادعا را در مورد درمان بیماریها دارد و همواره تاکید می کند که جایگزین درمان پزشکی نیست ولی درکنار درمان پزشکی بدلیل کنترل ذهن می تواند در درمان بیماریهای سایکو سوماتیک کمک کننده باشد.
دانش NLP همواره ادعا میکند که در ۳ حوزه: ۱- هدفگذاری ۲- ارتباطات ۳- رفع موانع ذهنی به افراد کمک می کند. و هرگز ادعایی درمورد درمان بیماریها اون هم سرطان!!!!!!!! ندارد. ای کاش منبع این ادعا رو بیان می کردید تا مطلبتون واقعا علمی میشد نه صرفا یک نظر شخصی.
دقیقا منم همین مشکل و سوال رو دارم
عرض سلام و ادب
بسیار عالی
تشکر فراوان از مقاله خوب و جامع تون
بنده رو از سردرگمی نجات دادید
سلام دوست عزیز
تبریک به شما که اهل اموزش و یادیگیری هستید.
بیشتر ازیک نفر باشید…
سلام ، عرض ادب و احترام
تشکر از تمامی عوامل مجموعه وزین بیشتر از یک.
این نوشته و مطلب بسیار عالی و راهگشا هست.
اجازه میخواهم که با ذکر منبع در بعضی از جاها از این مطلب استفاده بکنم.
سلام دوست عزیز
تبریک به شما که اهل اموزش و یادیگیری هستید.
چقدر هم عالی باعث افتخارمون هست…
بیشتر ازیک نفر باشید…
سلام.خیلی ممنون از این مطلب مفید
خیلی وقت بود دنبال چنین مقاله ای بودم ولی چیز به درد بخوری پیدا نمی کردم.
سلام دوست عزیز
تبریک به شما که اهل اموزش و یادیگیری هستید.
خوشحالیم بابت رضایتتون
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید…