فرض کنید مدیر یک شرکت هستید و یک آگاهی استخدامی برای جذب 10 نفر در یک روزنامه منتشر میکنید.
چه کسانی را میخواهید استخدام کنید؟
احتمالاً در پاسخ به این سؤال میگویید کسانی که در زمینههای مورد نظرتان تخصص داشته باشند؛
اما امروزه روشهای استخدامی در دنیا متفاوت شدهاند. تنها تخصص کافی نیست.
مهارت های نرم به چه مهارتهایی گفته میشود؟
برای اینکه بفهمیم مهارت های نرم چیست ابتدا بیایید ببینیم مهارتهای سخت به چه مهارتهایی گفته میشود؟
مهارتهای سخت چیست؟
همین که شما برای استخدام افراد موردنظرتان نیازمند تخصص آنها هستید، میشود مهارتهای سخت.
مثلاً شما نیاز به برنامهنویس دارید.
مهارتهای برنامهنویسی و کار با نرمافزارهای مختلف برای فرد موردنظر میشود مهارتهای سخت.
مهارت های نرم چیست؟
اما مهارت های نرم همان مهارتهای توسعه فردی هستند.
شما علاوه بر اینکه به تخصص فرد توجه میکنید، برای ارتقای بهرهوری باید ببینید او از چه مهارتهای ارتباطی بهرهمنداست؟
ویژگیهای شخصی و ذاتی او چگونه است؟
شخصیت او به طور کلی چگونه است؟
او در مقابله با بحرانهای شغلی چه عکس العملی از خود نشان میدهد.
برخلاف مهارتهای سخت که آموختنی هستند، مهارت های نرم مانند احساسات و ادراک درونی افراد هستند.
یادگیری این مهارتها اگرچه به نظر میرسد آسان است، اما به مراتب از مهارتهای سخت، دشوارتر است.
مهارت های نرم شامل چه مهارتهایی است؟
نوع نگرش، توانایی برقراری ارتباطات، تفکر خلاق، اخلاق و وجدان کاری، کار گروهی و تیمی، شبکهسازی و نتورکینگ، تصمیمگیری، مثبت نگری، مدیریت زمان، انگیزه، انعطافپذیری، حل مسئله، تفکر نقادانه و حل منازعه در زمره مهارت های نرم قرار میگیرد.
یادگیری مهارت های نرم تا چه حد ضروری است؟
دلیل اینکه به مهارتهای سخت اهمیت داده میشود که کاملاً واضح است.
مثلاً شما اگر آشپز باشید، قاعدتاً مهمترین مهارتی که باید بلد باشید، آشپزی است.
شاید در گذشته مهارت های نرم اصلاً مورد توجه قرار نمیگرفت، اما الآن با رقابتی شدن کسب و کارها و اهمیت یافتن نوع ارتباطات در یک سازمان این مهارتها بهشدت مهم شدهاند.
درواقع برای موفق شدن ضروری هستند.
در یک نظرسنجی از شرکتهای مشهور اروپایی، 77 درصد از آنها گفتهاند که به این مهارتها اهمیت زیادی میدهند. حتی بیش از تخصص فرد!
در یککلام، مهارت های نرم را میتوان هوش عاطفی یا هیجانی نامید.
همچنین یاد دادن مهارت های نرم از کودکی به بچهها، اکنون به شدت اهمیت یافته است.
در کشورهای جهان اول و توسعه یافته، این مهارتها از سالهای ابتدایی به کودکان آموخته میشوند.
چرا باید مهارت های نرم را یاد بگیریم؟
بلد بودن مهارت های نرم، باعث میشود شما بهصورت بسیار مؤثرتری از دانش و تخصص خود استفاده کنید.
همچنین داشتن این مهارتها، توانایی تعامل شمارا با رئیستان، همکارانتان و همچنین مشتریان بهصورت قابل ملاحظهای افزایش میدهد
و کمک میکنند از فعالیتهای تخصصی و شغلی خود لذت بیشتری ببرید، زمان را بهتر مدیریت کنید.
و نظر دیگران را نسبت به خود بهدرستی بسنجید.
یک نکته مهم در مورد مهارت های نرماین است که شما در هر شغلی که باشید و بخواهید شغلتان را تغییر بدهید،
نیازی نیست مهارت های نرم جدیدی یاد بگیرید.
مثلاً شما نجار هستید. میخواهید آشپز شوید.
ناچارید چند ماهی را به یادگیری آشپزی اختصاص دهید و زحمت بکشید؛ اما با همان مهارت های نرم قبلی، میتوانید در آشپزی هم موفق شوید.
آموزشهایی مثل فن بیان، روابط عمومی، مدیریت زمان، ریسکپذیری، تیم سازی و غیره برای هر شغلی کارساز است.
مقاله تکنیک درخواست افزایش حقوق را حتماً مشاهده کنید
استراتژیهای مهارت های نرم چیست؟
مهارت های نرم تعداد بسیار زیادی دارند؛ اما میتوانیم آنها را در سه دسته کلی قرار دهیم.
تواناییهای ارتباطی
خود مهارتهای ارتباطی به چندین بخش میتواند تقسیم شود و تازه بخش کمی از مهارتها را پوشش میدهد، اما در این زمینه بر مهارتهای ارتباطی شفاهی تمرکز میکنیم.
چه بخواهید گفت و گوهای صمیمیتری در زندگی داشته باشید، یا بخواهید ایدههایتان را بهتر در محل کار مطرح کنید، به خواستگاری بروید، دوست پیدا کنید و در هر مکان و هر موقع از زندگی به مهارتهای ارتباطی نیاز دارید.
فن بیان، مذاکره و سخنرانی از مهارتهای ارتباطی محسوب میشوند.
انعطاف پذیری
انعطاف پذیری در برخورد با مسائل مختلف زندگی یکی دیگر از مهارت های نرم است که استراتژیهای مختلف در شرایط متفاوتی دارد.
این مهارت به خصوص برای یک مدیر و همینطور برای یک رهبر مهم است.
مدیر مدام با تغییرات مختلف در محیط کار خود روبرو است و گاهی ناچار است در رویهها و استانداردهای معمول تغییر ایجاد کند.
مدیران انعطافپذیر بسیار با تجربه هستند. آنها عقاید جدید را بررسی میکنند و ساده از کنارشان نمیگذرند.
برای شنیدن و بررسی نظرات و اندیشههای نو تمایل زیادی دارند.
آنها خیلی سفت به عقاید قدیمی خود نمیچسبند. این تمایلات به این معنی نیست که آنها پایبند به اصول و عقاید خود نیستند.
ممکن است نظری را با کمال میل بپذیرند و یا همچون یک سنتگرا عمل کرده و با دلایل قانعکننده آنها رد کنند.
حل مسئله
رسیدیم به مهمترین مهارتی که برای موفقیت باید داشته باشید. مهارت حل مسئله!
وقتی عبارت «حل مسئله» را میشنوید، یاد مسائل ریاضی میافتید و وحشت میکنید! اما منظور ما این نیست. ادیسون میگوید: موفقیت و نبوغ یک درصد انگیزه است و 99 درصد عرق ریختن. حل مسئله یعنی عرق ریختن برای یافتن راههای حل یک مسئله!
حل یک مسئله 4 مرحله دارد:
- تعریف دقیق مسئله
- بارش فکری
- ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین راه حل
- اجرای راه حل و بازبینی آن
کلام آخر:
در کلام آخر میتوان گفت مهارت های نرم، دارد جای خود را در بین آزمونهای استخدامی و نوع گزینشها باز میکند. پس تا دیر نشده به فکر یادگیری سیستماتیک و اصولی آن باشید.