چطور با تغییرات سازگار شویم؟
استیون هاوکینگ، دانشمند بزرگ بریتانیایی روزگاری گفته بود:
هوشمندی، توانایی سازگاری با تغییرات است.
اگر بپذیریم که دنیای کنونی دنیای تغییرات است، میتوانیم برای یادگیری مهارت «تطبیقپذیری با شرایط» تلاش کنیم.
این فیلم از پیام بهرام پور را ببینید. از یک نمودار جالب در این فیلم صحبت کرده است:
دنیای ووکا چگونه دنیایی است؟
روری سیمپسون (Rory Simpson) از مدیران ارشد تلفونیکا (شرکت عظیم مخابراتی اسپانیایی) است. او تعریف جالبی از دنیای کنونی دارد و اعتقادش بر این است که «ما در دنیای ووکا زندگی میکنیم.»
اما VUCA چه دنیایی است و منظور آقای سمپسون چیست؟
ووکا از ابتدای چهار واژه تشکیل شده است:
واژه اول Volatility است و به معنای «تغییرات خیلی زیاد».
واژه دوم uncertainty است به معنای «عدم قطعیت»
واژه سوم یا complexity را میتوانیم «پیچیدگی» معنا کنیم.
و چهارمین واژه ambiguity را میتوانیم با عنوان «ابهام» در نظر بگیریم.
اگرچه آقای سیمپسون این تعاریف را بیشتر با هدف توصیه به کسب و کارها برای چابکی بیشتر گفته، اما همین تعاریف را میتوانیم به راحتی به تک تک افراد جامعه، بسط بدهیم. حال این ما هستیم که تصمیم میگیریم قربانی تغییرات باشیم یا از آن بهترین استفاده ممکن را ببریم.
چقدر از تغییرات زندگی اجتناب ناپذیر است؟
اگر فقط کمی به عمق زندگی برویم و بیشتر در آن کنکاش کنیم، میبینیم که «اغلب» تغییراتی که در حال اتفاق افتادن است، واقعاً غیرقابل پیشگیری (مثل بلایای طبیعی) و حتی در بسیاری از مواقع غیرقابل پیش بینی (مثل همین ویروس مرموز کرونا!) هستند.
بنابراین عجیب است که بسیاری از افراد هنوز هم به دنبال توجیه کردن اهمال کاری و عدم تطابق پذیری خودشان با شرایط هستند. آنها برای هرچیزی بهانهای دارند. آیا واقعاً اتفاقاتی که در زندگی می افتند، قابل پیشگیری و پیش بینی هستند؟
بیایید با هم ببینیم چه چیزهایی در کنترل ما هست و چه چیزهایی در کنترل ما نیست. موافق هستید؟
دنیا لزوماً آنطور که ما دلمان میخواهد نیست. خیلی مواقع این ما هستیم که باید تعیین کنیم بهترین تصمیم چیست و در هر شرایطی چهکاری بهترین کار است. این ما هستیم که باید همیشه «بهترین خودمان» باشیم.
آیا در شرایط عدم اطمینان، باید دست روی دست بگذاریم؟
ما انسانها در خیلی از مواقع توقع داریم «دنیا همیشه به کاممان باشد.»
یعنی اگر شرایط به گونهای باشد که دلخواهمان باشد، همه چیز خوب است؛ اما کافی است روزگار کمی بنای ناسازگاری بگذارد، آن موقع است که «مسئولیتهایمان یادمان میرود و خود را یا دچار درماندگی میبینیم و یا دست روی دست میگذاریم و اقدامی در راستای تغییر دادن خودمان نمیکنیم.»
❌ اما این یکی از بزرگترین اشتباهات در بحث موفقیت است. چرا؟
فرض کنید هدفی متعالی و خوب دارید. بسیاری از ما عادت داریم فکر کنیم همه چیز خوب پیش میرود و مانعی بر سر راهمان نیست. واقعیت اما چیز دیگری است. خودمان هم میدانیم که قرار نیست همیشه همه چیز خوب پیش برود.
حتی اگر به فرض محال هم اینطور باشد، در ادامه کار، فرد شایستهای نخواهیم بود چون فقط بلدیم در شرایط عالی بهترین کار را انجام دهیم.
ملامت بیشترِ دیگران، کنترل کمتر…
بد نیست هراز گاهی نگاهی به خودمان بیندازیم. ببینیم اگر رضایت از زندگی خیلی بالایی نداریم، دلیلش چیست. ببینیم در شکستها یا ناکامیها یا ناملایمات زندگی، چقدر خودمان و چقدر دیگران را مقصر میدانیم.
جالب است بدانید، هرچه بیشتر دیگران را مقصر بدانید، کنترل کمتری روی زندگی خودتان خواهید داشت.
به زندگی افراد ناکام دقت کنید. آنها در مسیر بادهای زندگی، از این سو به آن سو پرتاب میشوند. چون کنترلشان را به دست ندارند. چون دائماً شرایط، جامعه، خانواده، بدشانسی و یا همکاران را مقصر میدانند و برای خود سهمی از ناکامیها در نظر نمیگیرند.
آیا باید مثبت اندیش و ایدئالگرا باشیم؟
صحبت از اینکه سهم خودمان را در ناکامیها بپذیریم، این نیست که فقط گوشهای بنشینیم، مثبت اندیشی کنیم و دائماً منتظر آمدن اتفاقات خوب باشیم. اتفاقاً برعکس، همیشه باید منتظر اتفاقات، بحرانها یا دگرگونیها باشیم. چون زندگی همین تغییراتی است که هیچکس نمیتواند جلویان را بگیرد و بسیاری از آنها در کنترل ما نیست.
میتوانیم در مواجهه با بحرانها دو واکنش متفاوت از خود نشان دهیم:
1- «این شرایط هم که دیگه گندش رو درآورده! تا خواستم کاری کنم، یه بحران تازه درست شد. بدشانسی دست از سر من برنمیداره! اینم از وضعیت خانوادهم و غیره»
2- «بحرانها همیشه هستند. اتفاقات همیشه می افتند! زندگی همیشه بر وفق مراد نیست؛ اما همیشه میشود کاری کرد. هر مسئلهای یک راه حل دارد. حتی بدترین مسائل ممکن و سختترین شرایط…!»
آیا هنوز باید بچگی کنیم؟
اگر این مقاله را تا اینجا خواندهاید و همین یک نکته ساده که «به جای غر زدن ببینیم در بحرانها چه کاری میتوانیم بکنیم» را فهمیده باشید، باید به شما تبریک بگویم. حقیقتاً طرز فکر رشد دارید. حالا فقط و فقط به دنبال این میگردید که راه حلها چیست و چطور میتوانم خودم را از این شرایط نجات دهم و یا با آن سازگار شوم و وفق پیدا کنم.
جورج برنارد شاو میگوید: پیشرفت بدون تغییر غیرممکن است و کسانی که ذهنشان را نمیتوانند تغییر دهند، هیچ چیزی را نمیتوانند تغییر دهند…
یادتان نرود، زندگی یعنی همیشه تغییر…!
چطور با تغییرات سازگار شویم؟
چطور خود را با تغییرات وفق دهیم؟
انطباق پذیری با تغییرات
چگونه تغییر را در مغزمان به صورت یک سیستم قدرتمند دربیاوریم؟
در دوره فوق العاده کاربردی و کاملاً علمی دگرگونی به شما یاد میدهیم چطور یک سیستم قوی ایجاد کنید که با تغییرات زمانه همراه شده و فرصتها را زودتر از دیگران به چنگ آورید!
روی تصویر زیر کلیک کنید: