شش فاکتور برای موفقیت فردی ؛ چطور آرزوهایمان آرزو نماند؟
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده که چرا خیلی از ما، آرزوهایمان فقط در حد آرزو میمانند و راه به جایی نمیبریم.
جالب اینجاست که هر سال عید نوروز که میشود این آرزوها را نو میکنیم و تصمیم میگیریم که امسال دیگر به همه آرزوهایی که نزدیکیهای سال تحویل در دفتر خوشگل و زیبایمان نوشتیم برسیم. اما چرا این سالها میآیند و میروند و هنوز اندر خم یک کوچهایم؟!!!
قبل از اینکه ادامه این مقاله را بخوانید از شما خواهش میکنم فکر کنید و روی کاغذی بنویسید، بعد به خواندن ادامه دهید.
جواب سوال را پیدا کردید؟
هرچه که بود، اکنون میخواهیم جواب این سوال را ریشه یابی کنیم و سپس راهکارهایی برای حل این مسئله بیان کنیم.
من می خواهم یک پاسخ بدهم به این سوال که چرا آرزوهای ما در حد آرزو میمانند؟
به نظر شما افراد موفق چه کارهایی میکنند که ما نمیکنیم؟ آنها چه ویژگیهایی دارند که ما نداریم؟
آیا ژن خوبی دارند؟
آیا خدا یک استعداد ذاتی به آنها داده است؟
من به شما می گویم هیچ یک از اینها نیست؛ بلکه چیزی که من و شما را از افراد موفق مجزا میکند این است که «افراد موفق هر روز یک سری کارهای ساده و معمولی انجام می دهند همین. یک سری عادتهای خوب!» به عبارت دیگر، آن ها در انجام کارهای خوب، تداوم و پشتکار دارند.
الان که ویژگی بارز خودتان را با افراد موفق متوجه شدید میخواهم شش راهکار و روش برای موفقیت فردی به شما بگویم گویم تا با انجام دادن آنها دیگر آرزوهایتان را آرزو نگه ندارید…
یکم؛ تغییر باورهای منفی به مثبت
اولین کاری که افراد موفق میکنند این است که باورهایشان را نسبت به خود، دیگران و دنیا تغییر میدهند. دیگر خودشان را «بدبخت روزگار» نمیدانند و نقش قربانی را بازی نمیکنند. به خودشان نمیگویند من بدبختم، بیچارهام، خاک برسرم…
بلکه خودشان را انسان ارزشمندی میدانند و به توانایی های خود ایمان دارند.
آنها دیگران را آدمهای دزد و دورو نمیدانند بلکه به این باور دارند که همه انسانها آدمهای خوبی هستند و اگر کسی یک رفتار بدی انجام میدهد حتما ادراکش به همان اندازه و به همان شکل بوده که چنین رفتاری را مرتکب شده است.
از همه مهم تر، افراد موفق دنیا را جای بدی برای زندگی نمیدانند بلکه باورشان این است که دنیا جای فوقالعادهای برای زندگی کردن، پیشرفت و موفقیت فردی و شغلی و لذت بردن از نعمتهایی که خدا در اختیارمان گذاشته است.
پس در نتیجه اولین کاری که باید انجام بدهیم این است که «باورهای منفی خود را به باورهای مثبت تبدیل کنیم.»
در ابن رابطه، مقاله زیر را بخوانید:
چگونه افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم؟
دوم؛ برنامه ریزی داشته باش..
دومین کاری که باید برای رسیدن به آرزوهایتان انجام دهید «برنامه ریزی دقیق داشتن» است. برای بیست و چهار ساعت آیندهتان کارهایی را که دوست دارید انجام دهید را لیست کنید و طبق اولویت بندی شروع کنید به انجام دادنشان.
وقتی یک کاری را انجام میدهید احساس فوق العاده ای به شما دست می دهد و همین احساس باعث حس غرور و موفقیت میشود و خود این هم باعث انجام دادن و برنامه ریزی کردن کارهای بیشتر و بزرگتر می شود و همین چرخه همینطور ادامه پیدا می کند تا به آن هدفی که مد نظرتان بود برسید.
سوم؛ سحرخیز باش…
شاید این بخش برایتان خیلی سخت باشد و مغز قدیم یا همان مغز خزندهمان بگوید که: «نه ولش کن چه کسی حوصله دارد صبح ساعت شش از خواب شیرین و تشک نرم دست بکشد و به کارهای یومیه اش برسد.»
اما جالب است بدانید که یکی از رموز موفقیت افراد بزرگ همین سحرخیز بودنشان است.
زمانی که من و شما ساعت ده صبح وحتی گاهی لنگهی ظهر از خواب بیدار می شویم، افراد موفق صبح ساعت پنج یا شش از خواب بیدار شدند و کارهای مهمشان را یا به قول برایان ترسی “قورباغه بزرگشان را قورت دادند”.
البته این را اضافه کنم که سحرخیزی علیرغم مزایایی که دارد، ممکن است برای هر کسی فرق داشته باشد چون که کسی که شیفت شب است منطقی نیست صبح که از سرکار برگشته استراحت نکند، به بهانهی اینکه میخواهد سحرخیز باشد بلکه برنامه هر فرد کاملا بسته به شرایط و موقعیت متفاوت است.
چهارم؛ همنشینهای خوب انتخاب کن…
حتما شنیدید که از قدیم گفتند: “پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد”
افرادی که برای همنشینی انتخاب میکنیم باید از نظر فکری و باوری افراد سالمی باشند. اگر من با افرادی نشست و برخاست داشته باشم که فکر و ذکرشان فقط تفریح و لذت بردنهای بیهوده از زمانشان باشد (آن هم لذتهای بیهودهای مثل وب گردی، اذیت و آزار و غیره) یا اهل غرغر کردن و منفی بافی باشند، معلوم است که چه بلایی به سر باورهای آدم میآید. اما اگر اطرافیانت خیلی مثبت نیستند وتنها هستید اصلا هیچ اشکالی ندارد. من پیشنهاد میکنم با «نویسندهها همنشین باشید».
لزومی ندارد حتما این همنشینی به صورت فیزیکی اتفاق بیفتد نه، همین که کتاب “اثرمرکب” دارن هاردی را باز می کنید و میخوانید انگار با او همنشین شدهاید.
چه چیزی بهتر از اینکه همنشین ما، افراد بزرگی مثل دارن هاردی باشند؟
پنجم؛ مراقبه داشته باش…
خودم به شخصه خیلی این بخش را دوست دارم و از وقتی که با آن آشنا شدم کلی تغییرات مثبت در زندگیام افتاده است.
مراقبه یعنی به «درون خود رفتن، به خودآگاهی رسیدن».
همهی ما یک دختر بچه ناز و یک آقا پسرگل در وجودمان داریم که بهش میگوییم «کودک درون».
بنا به دلایلی حال دل این کودک درونمان خوب نیست چون که از او غافل شدیم و حالش را خیلی وقت است که نپرسیدیم و پای حرفهایش و درد و دلهایش ننشستیم.
هفتهای یکی دوبار با خودتان مراقبه کنید و با کودک درونتان حرف بزنید و به خودتان احساس ارزشمندی دهید.
خودتان را دوست داشته باشید با همه نداشته هایتان و تجارب تلخی که داشتید.
اگر نتوانید با خودتان مهربان باشید و خودتان را دوست داشته باشید قطعا حالتان هم خوب نخواهد شد و اگر حال شما خوب نباشد نمی توانید به آرزوهایتان برسید چون فکر و تمرکز شما فقط روی مسائل منفی است.
جالب است بدانید که دلیل خیلی از حال بدی های ما به خاطر همین «عدم خویشتن دوستی» است.
پس افراد موفق خودشان را مثل یک دوست صمیمی و معشوقهی خودشان دوست دارند و خودشان را تحویل میگیرند و برای خودشان وقت میگذارند و اگر خطایی مرتکب شدند سرزنش نمیکنند بلکه مثل یک دوست صمیمی با خود برخورد میکنند و پشت خودشان را خالی نمیکنند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
چگونه خود را ببخشیم و از زندگی لذت ببریم؟
ششم؛ غر زدن را کنار بگذار…
آخرین مرحله ای که می خواهم به شما بگویم بحث غر نزدن است. «غُر زدن یک رفتار غیرانسانی» است. به این معنی که من وقتی غُر می زنم یعنی دارم پیش یک فرد نادرست شکایت میکنم.
مثلا من با همسرم دعوایم شده و به جای اینکه بروم با خود همسرم بشینم حرف بزم تا مشکلم را حل کنم، می روم پیش دوستم وشروع می کنم از همسرم بد گفتن. اینجا من رفتارم غیرانسانی است چون که دارم پیش شخص نامربوط شکایت می کنم.
این غُر زدن در همه مسائل جامعه است. از زمین و زمان شاکی هستیم وبه همه چیز و همه کس اعتراض داریم.
غُر زدن باعث از بین رفتن باورهای مثبت و جایگیری باورهای منفی میشود و در نتیجه باعث می شود ما هیچ اقدامی برای انجام دادن کارهایمان نکنیم وآرزوهایمان در حد همان آروز بمانند.
پس با تغییر باورهای منفیمان به باورهای مثبت و برنامه ریزی دقیق داشتن و سحرخیز بودن و همنشینی با افراد مثبت وخوب و مراقبه داشتن و حال کودک درون خود را پرسیدن و افزایش خویشتن دوستی و در نهایت با کنار گذشتن زهری به اسم «غُر زدن» می توانیم آرزوهایمان را عملی کنیم و لذت زندگی را بچشیم و انسان مفید و بیشتر از یک نفری باشیم….
این محصول هم میتواند به شما کمک کند تا عزت نفس خود را دوباره بازیابی کنید و از زندگیتان، نهایت لذت را ببرید…
۲ دیدگاه دربارهٔ «شش فاکتور برای موفقیت فردی؛ چطور آرزوهایمان آرزو نماند؟»
خیلی ام عالی
تبریک به شما که اهل آموزش هستید؛ همراهیتون باعث افتخار ماست.
بیشتر ازیک نفر