نوشتن کتاب آرزوی بسیاری است؛ اما تعداد بسیار کمی موفق میشوند به این آرزو برسند. زیرا کتاب نویسی هم مانند هر کار دیگری یک مهارت است و باید با فوت و فنهای آن آشنا بود. پس اگر شما هم علاقهمند به نوشتن کتاب غیرداستانی هستید، راهنمای زیر میتواند شروع خوبی برای ورود به دنیای نویسندهها و مولفان کتاب باشد.
البته من در این مقاله قصد دارم درباره مراحل نوشتن یک کتاب غیرداستانی شامل کتابهای آموزشی، علمی، اطلاعات عمومی و غیره با شما صحبت کنم. روش نوشتن کتابهای ادبی و داستانی کاملا متفاوت است و اصول خاص خودش را دارد.
پس اگر شما مدرس، سخنران، پژوهشگر، متخصص و خلاصه فردی هستید که حرفهایی برای گفتن دارید، تا پایان این مقاله با من همراه شوید تا بیاموزید که چگونه براساس دانش و تجربیاتتان کتاب بنویسید و آن را منتشر کنید.
هفتخوان نوشتن کتاب
کتاب هم یک کالاست؛ مانند پفک نمکی، لپتاپ، خودرو، لباس و هر چیز دیگری. پس اگر میخواهیم کتاب ما خواننده داشته باشد، باید بسیاری از اصول تولید محصول را از لحظه ایدهپردازی تا چاپ رعایت کنیم. در غیر اینصورت کتاب ما حتی اگر به زعم خودمان، بهترین کتاب جهان باشد، دلنوشتهای بیش نیست!
پس باید یک نقشه راه عملیاتی برای نوشتن کتاب ترسیم کنیم و براساس آن پیش برویم. در ادامه به شما توضیح میدهم چگونه در هفت خوان یا مرحله این نقشه را ترسیم کرده و نوشتن کتابتان را شروع کنید. البته پیشفرض من در این راهنما این است که شما درباره موضوع کتابتان به اندازه کافی مطالعه داشته و به محتوای آن تاحدود زیادی مسلط هستید.
خوان اول: انتخاب موضوع کتاب
موضوع یا سوژه کتاب یعنی دقیقا قرار است درباره «چه چیزی» بنویسید و دقیقتر آن میشود: «مخاطب بعد از خواندن کتاب قرار است به پاسخ چه پرسشی برسد؟»
مثلا اگر بگویم میخواهم درباره «بورس» کتاب بنویسم، موضوع آن را دقیق و شفاف بیان نکردهام. زیرا بورس یک موضوع بسیار کلی و گسترده است. اما اگر بگویم «آموزش تحلیل تکنیکال برای معاملهگری در بورس»، بیان شفافتری از موضوع داشتهام. یعنی مخاطب قرار است با مطالعه کتاب من روشهای تحلیل سهام در بازار بورس را بیاموزد و در معاملاتش آنها را بکار بگیرد.
اشتباه رایجی که اغلب درباره انتخاب موضوع مرتکب میشوند این است انتخاب موضوع را با عنوان و اسم کتاب یکسان تصور میکنند. اگرچه ممکن است اسم کتاب بهطور مستقیم موضوع کتاب را توصیف کند؛ اما این دو کاملا با هم متفاوت هستند.
مثلا میتوانیم کتابی با موضوع «روشهای غلبه بر اهمالکاری» بنویسیم؛ اما اسم کتاب را «از شنبه» بگذاریم. شاید هم دقیقا عنوان کتاب را «آشنایی با روشهای غلبه بر اهمالکاری» انتخاب کنیم. درباره انتخاب اسم در خوان پنجم بیشتر توضیح دادهام.
خوان دوم: تعیین مخاطب کتاب
همزمان با انتخاب موضوع، باید تعیین کنید درباره این موضوع برای «چه کسانی» مینویسید. زیرا باید بین مخاطب و موضوع کتاب تناسب ایجاد کنید. درباره مخاطبشناسی یک پرسش کلی وجود دارد: «مخاطب کتاب شما کیست؟» و ناشیانهترین پاسخ این است: «همه!»
البته برخی پاسخهای بهتری میدهند؛ اما کامل نیست: «دانشآموزان، سالمندان، کشاورزان، کارمندان، مدیران و غیره» چون توصیف شفافی از مخاطب نیستند. واقعا نمیتوان مخاطب را تنها با چند کلمه یا یک جمله معرفی کرد و شناخت.
برای این کار باید گستره وسیعی از نیازها، ارزشها، دغدغهها، روحیات، ویژگیهای سنی، جنسیتی، جغرافیایی و غیره مخاطب را بررسی کرده و سپس در یک یا چند پاراگراف توصیف کنید. زیرا شناخت درست مخاطب نهتنها روی لحن و روایت شما در کتاب تاثیر میگذارد، بلکه بعدها در تدوین برنامه بازاریابی و فروش هم به کارتان میآید.
مثلا چند سال پیش کتابی با عنوان «آموزش نویسندگی علمی» نوشتم. در این کتاب به اساتید دانشگاه، دانشجویان و کارشناسان میآموزم که چگونه میتوانند متون علمی ترویجی بنویسند. محتوای این کتاب برای کسی که سالها نویسندگی کرده، توضیح برخی بدیهیات است. اما برای کسی که تازه میخواهد نویسندگی را شروع کند، محتوای کاربردی است.
من در این کتاب از آموزش اصول پایه نویسندگی شروع کردم و سعی کردم به بسیاری از دغدغههای مخاطب مانند ترس از انتشار، سختبودن نوشتن و غیره اشاره کنم و برایشان پاسخهایی داشته باشم.
با توجه به این موارد از شما میخواهم ابتدا فهرستی از ویژگیها و مشخصات مخاطبتان تهیه کرده و سپس چند نفرشان را پیدا کرده و حتی دقایقی با آنها دیدار و گفتگو کنید. این کار میتواند ذهن شما را برای نوشتن کتابی جذاب و مخاطبپسند بهخوبی آماده کند.
خوان سوم: ساختاربندی کتاب و نگارش کتاب
کتاب را باید به چند فصل یا بخش کوچکتر تقسیم کنید. بهتر است تعداد فصول کتاب بین 3 تا 7 فصل باشد. فصلبندی کتاب، مطالعهاش را برای مخاطب راحتتر کرده و از همه مهمتر نوشتن آن برای شما بسیار سادهتر میکند.
دانشجویان من این روش را در کلاسهایم به «قاعده پیتزا» میشناسند. یک پیتزا را نمیتوانیم یکباره بخوریم؛ بلکه آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کرده و سپس هر بخش را در چند گاز نوش جان میکنیم!
برای ساختاربندی کتاب، یک کاغذ A4 بردارید و موضوع اصلی را بالا آن بنویسید. سپس فهرستی از تمام سرفصلهایی که به ذهنتان میرسد، تهیه کنید. شاید دستکم به 50 سرفصل برسید. آنگاه این سرفصلها را با لحاظکردن معیارهایی مانند تناسب حجم، ارتباط موضوعات و غیره در 3 تا 7 بخش دستهبندی کنید.
هر کدام از این بخشها یک فصل از کتاب شما را تشکیل میدهند. بعد از آن ببینید برای نوشتن هر فصل به چقدر زمان نیاز دارید و سپس براساس زمانبندی که انجام دادید، نوشتن را آغاز کنید. فقط قبل از شروع این چند اصل را بهخاطر بسپارید:
1- کاملا طبیعی است که ساختار کتاب در حین نوشتن شاید تغییر کند؛ پس انعطافپذیر باشید.
2- نگارش مقدمه، پیشگفتار، انتخاب اسم و دورچینهای کتاب را به بعد از نوشتن آن موکول کنید.
3- هر چقدر که لازم است بنویسید. نگران درستی یا غلطی نباشید. بعدا فرصت ویرایش و بازخوانی دارید.
4- حواستان باشد نوشتن و مطالعه را همزمان پیش نبرید. یا صرفا بنویسید و یا مطالعه کنید. چرا؟ توضیح آن مفصل است. این توصیه را از من رضائی چشم بسته قبول کنید!
5- برای نوشتن هر فصل یک جایزه کوچک برای خود تعیین کنید. مثلا رفتن به سینما، خوردن یک غذا، خریدن یک لباس و غیره. اینگونه میتوانید تا حدودی انگیزه خود را حفظ کنید.
خوان چهارم: انتخاب ناشر و آمادهسازی کتاب برای چاپ
بعد از اتمام پیشنویس کتاب زمان آن است تا با یک ناشر خوب و متعهد برای اخذ مجوز، چاپ و نشر کتابتان قرارداد ببندید. اگرچه خودتان هم میتوانید به عنوان یک شخص حقیقی به اداره ارشاد رفته و برای دریافت مجوز کتابتان اقدام کنید. اما دریافت مجوز از طریق ناشر برای شما مزایای بسیار بیشتری دارد.
قرارداد با هر ناشری تابع شرایط خاصی است. ولی بهطور کلی کار از این سه حالت خارج نیست:
1) سرمایهگذاری کامل از سوی ناشر؛
2) سرمایهگذاری مشترک ناشر و مولف؛
3) سرمایهگذاری مولف؛
اغلب ناشران ترجیح میدهند برای کتاب اولیها و یا کتابهای نویسندههایی که بازار خاصی دارند، از حالت سوم استفاده کنند. موضوع دیگر درباره ناشران این است که آنها در زمینههای ویراستاری، صفحهآرایی و طراحی جلد کتاب هم میتوانند به شما کمک کند. به این شکل درگیری اجرایی شما برای آمادهسازی کتابتان به حداقل میرسد.
ولی اگر به هر دلیلی از طریق ناشر نتوانستید این کارها را پیش ببرید (که بعید میدانم!)، نگران نباشید؛ شما میتوانید در سایتهای فریلنسرینگ مانند پونیشا، انجام میدم، ایران تایپیست و غیره ویراستاران و طراحان گرافیک خوبی پیدا کنید.
خوان پنجم: ویراستاری و صفحهآرایی کتاب
بعد از اتمام پیشنویس کتاب، چند روزی به خودتان استراحت دهید و سپس محتوای کتاب را یک یا دو بار بازخوانی و اصلاح کنید. در این بازخوانی احتمالا ساختار کتاب را اصلاح میکنید. برخی ایرادات علمی و مفهومی کتاب را یافته و برطرف خواهید کرد. همچنین به این نتیجه میرسید که بخشهایی از کتاب را حذف و یا محتوایی به آن اضافه کنید.
سپس متن کتاب را در اختیار ویراستار گذاشته تا او از لحاظ ادبی و نگارشی آن را ویرایش کند. ویراستار غلطهای املایی و ایرادات نگارشی را برطرف کرده و جملات را از لحاظ دستور زبان فارسی اصلاح میکند.
بعد از اتمام کار ویرایش بهتر است یکبار دیگر متن را بررسی کنید. زیرا احتمال دارد ویراستار در برخی جاها پیام و محتوای متن را اشتباهی تغییر داده باشد.
حال که کار ویرایش تمام شد، نوبت به صفحهآرایی میرسد. یک صفحهآرای خوب پیدا کنید. حتما درباره قطع کتاب و نوع رنگبندی آن (سیاه و سفید، دو رنگ یا تمام رنگ) با صفحهآرا مشورت کنید و به توافق برسید. زیرا پس از اتمام صفحهآرایی، در صورت تغییر سایز یا رنگبندی، هزینههای بازطراحی به شما تحمیل شده و باید زمان بیشتری را برای تحویل کار منتظر بمانید. برخی از قطعهای استاندارد و رایج کتاب عبارتند از:
1- قطع رقعی: 14.5 در 21.5 سانتیمتر
2- قطع وزیری: 17 در 24 سانتیمتر
3- رحلی کوچک: 21 در 28.5 سانتیمتر
بعد از تحویل کار از سوی صفحهآرا، باید فایل کتاب را با دقت بررسی کنید زیرا حتما بهواسطه طراحی در جاهایی از متن خطاهایی رخ داده است. آنها را برای صفحهآرا مشخص کرده تا او اصلاحشان کند.
حتما از صفحهآرا بخواهید پس از اتمام پروژه، فایل اصلی صفحهآراییشده کتاب را در نرمافزاری که انجام داده (ورد یا ایندیزاین) همراه با فونتهای استفادهشده در اختیار شما قرار دهد. زیرا حتما در آینده به آن نیاز پیدا میکنید.
خوان ششم: انتخاب اسم و طراحی جلد کتاب
در حین ویراستاری و صفحهآرایی کتاب میتوانید نام مناسبی برای آن انتخاب کنید. بهتر است نامی که انتخاب میکنید ضربآهنگ خوبی داشته و جلب توجه کند؛ مانند نامهای زیر:
• گاو بنفش (موضوع: ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کار)
• تستِ مامان (موضوع: آموزش تحقیقات بازاریابی)
• از شنبه (موضوع: مبارزه با تنبلی و اهمالکاری)
• تیزفکری (موضوع: آموزش تفکر انتقادی)
اگر از چنین اسامی استفاده کردید که به وضوح بیانگر موضوع کتاب نیستند، بهتر است زیرعنوانی بنویسید که در حد یک جمله موضوع کتاب را شرح دهد. مثلا «کلید را بزن؛ چگونه با مصلحتاندیشی اوضاع را به سود خود و اطرافیانتان تغییر دهید»
همچنین اگر در زمینهای اولین هستید و یا ترجیح میدهید بهدلایل بازاریابی مخاطب سریع به موضوع کتاب پی ببرد، از اسم همان کار برای نامگذاری کتاب استفاده کنید. مانند نامهای زیر:
• آموزش نویسندگی علمی
• روابط عمومی بهِزبان ساده
• آشنایی با فیزیک کوانتوم
• راهنمای کمکهای اولیه
انتخاب اسم و زیرعنوانِ مناسب، به طراح گرافیک دید جامع و ایدههای خوبی برای طراحی جلد کتاب میدهد. درباره خود و موضوع کتابتان برای طراح جلد توضیح دهید و بهتر است خلاصهای در حد 10 صفحه از آن را نیز در اختیارش قرار دهید.
اگر هم برای طراحی جلد ایدهای دارید، بهعنوان یک گزینه به او پیشنهاد دهید؛ اما اصراری نداشته باشید. معمولا طراحان حرفهای با این توضیحات میتوانند ایدههای خلاقانهای را پیدا کرده و اجرا کنند.
همچنین اطلاعاتی از جمله قطع کتاب، نام و زیرعنوان، اسم نویسنده، متن پشت جلد و تعداد صفحات را هنگام سفارش کار در اختیار طراح قرار دهید.
چگونه کتاب غیرداستانی بنویسیم؟
خوان هفتم: بازاریابی و فروش کتاب
یکی از روشهای معمول برای فروش کتاب، تحویل بخشی از تیراژ آن به شرکتهای پخش است. البته شرکتهای پخش تنها از ناشران کتاب میپذیرند. استفاده از این روش چالشهای خاص خود را دارد، اما همچنان کارآمدی خود را برای فروش کتاب حفظ کرده است.
ولی شما بهعنوان یک نویسنده بهتر است برنامه جداگانهای نیز برای بازاریابی و فروش کتابتان داشته باشید. زیرا به ازای هر یک کتابی که بیشتر میفروشید، بهطور مستقیم و غیرمستقیم دستکم بین 5 نفر جدید شناخته میشوید.
فعالیت در صفحات شخصیتان در شبکههای اجتماعی، حضور و سخنرانی در همایشها و رویدادهای مرتبط، ارسال کتاب برای مراکز و اشخاصی که پتانسیل معرفی یا فروش کتابتان را دارند، راهاندازی وبسایت شخصی و دهها ایده دیگر، تنها بخشی از روشهایی است که میتوانید به کمک آن به افزایش فروش محصولتان کمک کنید.
مقالات دیگری که در موضوع نویسندگی میتواند به شما کمک کند:
۲ دیدگاه دربارهٔ «راهنمای جامع نوشتن کتاب | چگونه کتاب غیرداستانی بنویسیم؟»
خوان های خوبی بودند:)✅
خوشحالیم که بیشتر ازیکی هستید؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.