جان ویتمور (کوچ برجسته و نویسنده مطرح در زمینه کوچینگ):
کوچینگ هنر نمایش قابلیتهای دیگران است.
در دنیای امروز کسبوکار که همیشه در حال تغییر است، نقش مدیران اهمیت بیشتری پیدا کرده است. مدیرانی که میتوانند خودشان و تیمهایشان را با شرایط جدید سازگار کنند، کلید موفقیت سازمانها هستند. کوچینگ مدیریت ابزاری قوی است که به مدیران کمک میکند هم به اهداف کوتاهمدت برسند و هم استراتژیهای بلندمدت را به خوبی اجرا کنند. در این مقاله به شما توضیح میدهیم که کوچینگ مدیریت چیست؟ و یادگیری آن برای هر مدیر و رهبری چه مزایایی دارد.
کوچینگ مدیریت چیست و چه تفاوتهایی با رهبری دارد؟
کوچینگ مدیریت و رهبری دو مفهوم مهم در مدیریت منابع انسانی و رشد سازمانها هستند. این دو گاهی به اشتباه یکی در نظر گرفته میشوند، ولی تفاوتها و شباهتهای خاصی دارند.
کوچینگ مدیریت یعنی مدیر به کارمندانش کمک میکند تا مهارتها و تواناییهایشان را بهتر کنند و به اهداف کاری خود برسند. در این فرآیند، مدیر به جای دادن دستورات مستقیم، بیشتر سوال میپرسد و راهنمایی میکند تا کارمندان خودشان راهحلها را پیدا کنند و بهتر عمل کنند.
اما کوچینگ رهبری یعنی اینکه یک فرد با الهامبخشی و تعیین مسیر درست، دیگران را به سمت اهداف مشترک هدایت کند. رهبر با ایجاد انگیزه و چشمانداز برای تیم یا سازمان، تلاش میکند موفقیت کل گروه را تضمین کند.
در جدول زیر میتوانید تفاوتهای کوچینگ مدیریت با رهبری را به طور کامل مشاهده و درک کنید:
کوچینگ مدیریت | کوچینگ رهبری |
تمرکز بر رشد فردی و بهبود عملکرد کارمندان | تمرکز بر کل تیم یا سازمان و رسیدن به اهداف مشترک |
راهنمایی و کمک به افراد برای کشف راهحلهای خود | ارائه راهنماییها و تصمیمگیریهای مستقیم |
توانمندسازی کارمندان برای بهترین عملکرد | دستیابی به اهداف کلان سازمانی و ایجاد تغییرات |
توسعه تواناییهای افراد | توسعه تواناییهای کل تیم یا سازمان |
نیازمند مهارتهای ارتباطی برای راهنمایی مؤثر | نیازمند مهارتهای ارتباطی برای الهامبخشی و هدایت |
ایجاد انگیزه برای دستیابی به بهترین عملکرد ممکن | الهامبخشی برای دستیابی به اهداف بزرگتر |
مطالب مرتبط: کوچینگ چیست؟
مزایای یادگیری کوچینگ در مدیریت و رهبری
یادگیری کوچینگ میتواند به بهبود مهارتهای مدیریتی و رهبری کمک کند و به همین دلیل، اثرات مثبتی بر عملکرد سازمان دارد. در ادامه به زبان ساده به فواید کوچینگ برای مدیران و سازمانها میپردازیم:
فواید یادگیری کوچینگ برای مدیران و رهبران
1. بهبود توانایی حل مسائل: با یادگیری کوچینگ، مدیران میتوانند به کارکنان خود کمک کنند تا مشکلات را بهتر شناسایی کنند و راهحلهای مناسب پیدا کنند. این باعث میشود کارکنان خلاقتر و مستقلتر عمل کنند.
2. ارتقای مهارتهای ارتباطی: کوچینگ بر گوش دادن و پرسیدن سوالات درست تأکید دارد. مدیرانی که در این زمینه مهارت دارند، بهتر میتوانند با کارکنان ارتباط برقرار کنند و به نیازهای آنها پاسخ دهند.
3. افزایش انگیزه و رضایت کارکنان: وقتی که مدیران از روشهای کوچینگ استفاده میکنند، کارکنان احساس میکنند که به آنها توجه میشود و از ارزش بالایی برخوردارند. این احساس باعث افزایش انگیزه و رضایت در کار میشود.
4. تقویت مهارتهای رهبری: کوچینگ به مدیران کمک میکند تا به رهبرانی بهتر تبدیل شوند. آنها یاد میگیرند چگونه کارکنان را به بهترین شکل هدایت کنند و به رشد و پیشرفت آنها کمک کنند.
اثرات کوچینگ بر سازمان
1. افزایش بهرهوری: کوچینگ به کارکنان کمک میکند تا مهارتهای خود را بهتر کنند و این منجر به افزایش کارایی و بهرهوری در سازمان میشود.
2. کاهش جابجایی کارکنان: وقتی کارکنان در محیط کاری خود احساس رضایت و انگیزه کنند، کمتر به فکر ترک سازمان میافتند، و این باعث کاهش جابجایی کارکنان میشود.
3. ایجاد فرهنگ یادگیری و نوآوری: کوچینگ محیطی را به وجود میآورد که در آن یادگیری و نوآوری تشویق میشود. این فرهنگ سازمان را به رشد و پیشرفت مداوم هدایت میکند.
4. بهبود ارتباطات داخلی: با استفاده از کوچینگ، ارتباطات بین مدیران و کارکنان بهبود پیدا میکند و باعث میشود تصمیمگیریها سریعتر و بهتر انجام شود.
کوچینگ در مدیریت برای چه کسبوکارهایی مناسب است؟
تقریباً هر کسبوکاری، چه کوچک باشد چه بزرگ، میتواند از کوچینگ مدیریت استفاده کند. استارتاپهای کوچک که تازه شروع کردهاند و تیمهای تازهکار دارند، یا شرکتهای بزرگ با مدیران چندلایه، همگی میتوانند از این روش بهره ببرند. مخصوصاً در شرکتهایی که در حال رشد و تغییر هستند و باید خود را سریع با تغییرات بازار تطبیق دهند، کوچینگ بسیار مؤثر است.
این روش به مدیران کمک میکند تا برای مدیریت تیمها و پروژهها راهکارهای بهتری پیدا کنند و کارمندان نیز مهارتهای خود را تقویت کنند. حتی در سازمانهایی که با چالشهایی مثل کاهش رضایت شغلی یا ترک کارکنان روبرو هستند، کوچینگ میتواند به افزایش انگیزه و وفاداری افراد کمک کند.
به طور کلی، کوچینگ مدیریت ابزاری قدرتمند است که به سازمانها کمک میکند تا فرهنگ کاری بهتری ایجاد کنند، بهرهوری را بالا ببرند و رشد پایداری داشته باشند.
آیا مدیران باید به کوچ تبدیل شوند؟
در دنیای پیچیده و پرسرعت امروز، اینکه مدیران به کوچهای مؤثر تبدیل شوند، اهمیت زیادی پیدا کرده است. این تغییر نقش به آنها کمک میکند تا به توسعه مهارتهای کارکنان بپردازند و با راهنمایی و پشتیبانی، عملکرد تیمهای خود را بهبود دهند. البته تبدیل شدن مدیران به کوچ چالشهایی هم دارد که به شرح زیر هستند:
- مقاومت در برابر تغییر: برخی مدیران ممکن است از تغییر نقش خود به کوچ مقاومت کنند، بهویژه اگر احساس کنند این نقش با سبک رهبری آنها همخوانی ندارد.
- نیاز به آموزش: تبدیل شدن به یک کوچ خوب نیاز به آموزشهای جدید و تخصصی دارد که ممکن است زمانبر و هزینهبر باشد.
- تعادل بین رهبری و کوچینگ: پیدا کردن تعادل بین وظایف رهبری سنتی و کوچینگ میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا هر دو نیازمند مهارتهای مختلفی هستند.
تبدیل مدیران به کوچها میتواند فرصتهای زیادی برای رشد فردی و سازمانی به همراه داشته باشد. البته، این تغییر نیازمند برنامهریزی دقیق، آموزش مداوم و پذیرش تغییر است. اگر این فرآیند به درستی انجام شود، میتواند به بهبود عملکرد کلی سازمان و ایجاد محیط کاری مثبتتر و پویاتر کمک کند.
معیارهای کلیدی برای انتخاب بهترین کوچ برای مدیران و سازمانها
انتخاب یک کوچ مناسب برای مدیران و سازمانها میتواند تأثیر بسیار زیادی در موفقیت برنامههای رشد و توسعه رهبری داشته باشد. در ادامه معیارهای مهمی را برای انتخاب کوچ مناسب بررسی کردهایم:
1. تجربه و تخصص کوچ را بررسی کنید
باید بررسی کنید که آیا کوچ تجربه کافی در حوزه مورد نظر شما دارد یا نه. به عنوان مثال، اگر سازمان شما در صنعت تکنولوژی فعالیت میکند، بهتر است کوچی با تجربه در این حوزه انتخاب شود. همچنین داشتن مدارک تخصصی و آموزشی مرتبط هم اهمیت دارد.
2. رویکردهای کوچ را بررسی کنید و ببینید با سازمان شما هماهنگ است یا خیر؟
باید ببینید آیا رویکرد کوچ با نیازها و فرهنگ سازمان شما هماهنگ است یا نه. بعضی از کوچها بیشتر روی توسعه فردی تمرکز دارند و بعضی دیگر روی تحقق اهداف تجاری. بررسی کنید که کدام رویکرد با اهداف سازمانی شما سازگارتر است.
3. به دنبال کوچی باشید که سابقه درخشانی داشته باشد
به دنبال کوچی باشید که نمونهکارها یا توصیهنامههایی با نتایج مثبت از پروژههای قبلی داشته باشد. این به شما اطمینان میدهد که کوچ توانایی ایجاد تغییرات مثبت را دارد.
4. مهارتهای ارتباطی کوچ را جدی بگیرید
کوچ باید مهارتهای ارتباطی خوبی داشته باشد تا بتواند به راحتی با مدیران و کارکنان سازمان ارتباط برقرار کند. مهارتهایی مثل گوش دادن فعال، همدلی و توانایی بیان واضح و شفاف از نکات مهم هستند.
5. کوچی انتخاب کنید که در برابر نیازهای سازمان شما منعطف باشد
کوچ باید بتواند روشهای خود را متناسب با نیازهای خاص سازمان شما تغییر دهد و به شرایط جدید تطبیق پیدا کند. این ویژگی میتواند به موفقیت برنامههای کوچینگ در بلندمدت کمک کند.
6. مطمئن شوید کوچ انتخابی شما رفتار حرفهای دارد یا نه؟
اطمینان حاصل کنید که کوچ از استانداردهای اخلاقی و حرفهای پیروی میکند. این شامل رازداری، احترام متقابل و شفافیت در فرآیندها و هزینهها میشود.
انتخاب صحیح کوچ میتواند تأثیر عمیقی بر رشد رهبری و عملکرد کلی سازمان داشته باشد، بنابراین مهم است که هر یک از این معیارها را به دقت بررسی کنید.
نتایج یک تحقیق در مورد کوچینگ در مدیریت و رهبری
کوچینگ مدیران و رهبران، همواره یکی از موضوعاتی بوده که مؤسسه توسعه فردی CIPD درباره آن تحقیقها و پژوهشهایی انجام داده است. چرا؟ چون کوچینگ یک شیوه کلیدی و مهم برای:
- انگیزه دادن به کارکنان
- کمک کردن به تیمها
- یافتن بهترین راهکار برای حل کردن مشکلات
- بهبود عملکرد
- ارتقای مهارتهای توسعه محور
- و افزایش اعتماد به نفس در محیط کار است.
این مؤسسه در یکی از تحقیقاتش بر روی 600 مدیر منابع انسانی و سایر رشتههای مدیریت مطالعه کرد و از آنها پرسید:
«برای آن که یک مدیر بتواند در نقش کوچ ظاهر شود، به چه مهارتهایی نیاز دارد و رویکرد کوچینگی چه تأثیری بر مدیریت آنها دارد؟»
نتایج حاصل شده، دو ویژگی مرتبط با سبک مدیریت کوچینگی را مشخص کرد؛ ویژگیهای ابتدایی و پایه کوچینگ که بر روی عملکرد تمرکز دارد و ویژگیهای تکامل یافته کوچینگ که بر روی قدرت بخشیدن و تفویض اختیار تأکید دارند.
به سراغ هرکدام از این دو ویژگی برویم:
ویژگیهای پایه و ابتدایی کوچینگ موارد زیر را در بر میگیرند:
- توسعه فردی و سازمانی
- بهبود عملکرد
- بازخورد مؤثر
- برنامهریزی موفق
- مشخص کردن هدف و اقداماتی که باید برای رسیدن به این اهداف صورت داد.
ویژگیهای تکمیلی کوچینگ با سبک مدیریت مشارکتی مرتبط بوده و موارد زیر را در بر میگیرند؛
- استفاده کردن از ایدههای اعضای تیم
- پرسشگری قدرتمند
- بهرهگیری از قدرت تیم و گروه برای حل کردن مسائل
- تصمیمگیری اشتراکی و گروهی
دستیابی به ویژگیهای تکمیلی کوچینگ برای مدیران ارشدی امکانپذیر است که برای تصمیمگیری در مورد کارهایشان زمان بیشتری در اختیار دارند و کمتر درگیر چالشهای اجرایی هستند، چالشهایی که زندگی برخی از مدیران را کاملاً به خود اختصاص میدهد.
آیا میشود هم مدیریت کرد و هم کوچ؟
ایده مدیر و کوچ بودن به شکل همزمان میتواند مشابه آماده کردن اعضای یک تیم ورزشی برای حضور در یک بازی باشد. شاید شما هم فکر کنید که کسبوکار، کسبوکار است و این داستان چندان شوخیبردار نیست (به قول معروف این مسخرهبازیها را ندارد!) و بین مدیریت و کوچینگ ارتباطی وجود ندارد. اما با کمی دقت، میبینید که کسبوکار و ورزش آنقدرها هم که در نگاه اول به چشم میخورد، دور از هم نیستند.
خودتان را بهعنوان یک کوچ یا مربی تیم ورزشی تصور کنید. از زمان کودکی ورزش میکردید و در آن مهارت کسب میکردید، همهچیز را درباره مسابقات و رقابتها میدانید زیرا سالها خودتان در آن بازی کردهاید. شما دقیقاً میدانید که قصد دارید به کجا بروید و وقتی رسیدید چه انتظاراتی دارید. آیا هفته آینده یک مسابقه در پیش دارید یا نه؟ شما در حال حاضر همه نقاط قوت و ضعف خود را میدانید و یک استراتژی سرسختانه برای برد را در نظر گرفتهاید.
برای مدیریت تیم با ابزار کوچینگ باید بدانید چه افرادی در تیم شما حضور دارند؟ بازیکنان شما ممکن است چند سالی بازی را کنار گذاشته باشند یا تازهکار باشند. ممکن است درباره مسابقات لیگ چیزهایی خوانده یا شنیده باشند، اما در آن حضور نیافته باشند.
همچنین ممکن است با نقاط قوت و ضعف تیم مقابل آشنایی چندانی نداشته باشند. تنها چیزی که این افراد میدانند این است که درون یک تیم هستند، ورزش خاصی را بازی میکنند و همگی میخواهند برنده باشند.
برای اینکه بتوانید به شکلی مؤثر تیم خود را رهبری کنید نیاز دارید بازیکنان خود را هدایت و تشویق کنید و انگیزه لازم را به آنها بدهید و از آنها حمایت کنید، درواقع لازم است که افراد تیم خود را کوچ کنید.
شما برای اینکه به شکلی مؤثر تیم کسبوکار خود را مدیریت کنید، نیاز به انجام کارهایی مشابه کارهای یک کوچ یا مربی ورزشی دارید، اما در یک بستر و زمینه متفاوت. (زمینه کسب و کاری به جای زمینه ورزشی).
شما بهعنوان یک کوچ کسبوکار (همزمان با مدیر بودن) چندین وظیفه مهم به عهده دارید و همینطور ابزار استراتژیکی برای انجام این وظایف؛ بنابراین بسیار مهم است که این ابزارها را درست و حسابی بشناسید.
همچنین در این زمینه بهتر است در مورد دروغ های کوچینگ فردی بخوانید تا در دام آنها نیفتید.
چند ابزار کوچینگ برای مدیریت بهتر کسب وکار
برای اینکه در جایگاه مدیریت، کوچ بهتری باشید و صلاحیتهای کوچینگ را کسب کنید، از ابزارهای خوب زیر، استفاده کنید:
ابزار اول: شناخت درست کارکنان
برای مدیریت تیم با ابزار کوچینگ لازم است بدانید هر فردیَ چه ارزشافزودهای به تیم اضافه میکند؟ نقاط قوت این افراد کجاست؟ آنها با چه چالشهایی روبرو هستند؟ چه چیزی به آنها انگیزه میدهد و چه چیزی اعتمادبهنفسشان را از آنها میگیرد؟ آیا این افراد تحتفشار روانی و استرس بهتر کار میکنند یا بهترین کارکرد خود را زمانی دارند که همهچیز آرام و تحت کنترل است؟
خب حالا چطور کارکنان را بهتر بشناسیم؟
ابزارهای زیادی برای شناخت اعضای تیم در دسترس شما است. از برداشت عمومی تا آزمونهای رسمی.
شما در بخش برداشت عمومی بهعنوان مثال میدانید «فردی که بهتازگی از دانشگاه دانشآموخته شده، تجربه چندانی در زمینه صنعت ندارد» و بنابراین شاید یکی از مهمترین چالشهای او فقدان دانش کافی درباره این صنعت باشد
آزمونهای شخصیتی رسمی نیز مشخص میکند که فلان عضو تیم بیشتر فردی هیجانی است و از توجه دیگران است که انگیزه بیشتری میگیرد و ممکن است دریابید که کار کردن با این فرد در شرایط آرام با دشواریهایی روبهرو است.
ابزار دوم: هدف گذاری
در یک تیم ورزشی، هدف هر بازی بردن است. اما میدانیم این هدف همیشه ممکن نیست. بنابراین داشتن اهداف کوچکتر برای بازیکنان تیم میتواند حجم تلاش افراد را تعدیل کند.
ممکن است هدف شما رسیدن به امتیازی خاص یا به انجام رساندن پیروزمندانه یک استراتژی خاص باشد. حتی اگر شما در بازی برنده نشوید، با داشتن اهداف ریزتر میتوانید روحیه و اعتمادبهنفس اعضای تیم را حفظ کنید.
خب حالا چطور هدفگذاری کنیم؟
برای «داشتن هدف و مقصد» باید استراتژی داشت. برنامهریزی استراتژیک یک فرآیند ارزشمند است که ابزارهای متعددی برای کسب آن وجود دارد.
شما ممکن است برحسب صنعتی که در آن فعالیت دارید یا نقشهایی که اعضای تیمتان در آن فعالیت دارند به ابزارهای متفاوتی برای تنظیم اهداف فروش افزایشی، اهداف مالی یا سایر اهدافی که حس موفقیت را به اعضای تیم میرساند، دسترسی پیدا کنید.
در این زمینه به شما توصیه میکنم به محصول رایگان و فوقالعادهای که هدفگذاری را به شکلی مدرن به شما یاد میدهد، توجه کنید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید:
ابزار سوم: ایجاد محیط مناسب برای موفقیت
بازهم مثال ورزشی: اگر تیم شما در حال تمرین در زمینی پر از پستیوبلندی است و تیمهای دیگر در یک زمین با کیفیت و هموار بازی میکنند، شما با مشکل روبهرو هستید. تیم شما به ابزارها و منابعی برای موفقیت احتیاج دارد و این منابع و موفقیت میتواند به معنای فراهم کردن آموزش، نرمافزار، مواد بازاریابی، نمونه یا استراتژی باشد.
خب محیط مناسب را چطور فراهم کنیم؟
شما میدانید که اعضای تیم شما برای موفقیت به چه چیزهایی نیاز دارند. چون کسبوکار و بازار رقابتی خاص خود را میشناسید. برخی مواقع ممکن است این ابزارها را از درون ساختار خودتان تأمین کنید و بعضی وقتها هم ممکن است لازم باشد با مدیران دیگر یا سایر بخشها هماهنگیهایی را انجام دهید تا مطمئن شوید هر آنچه به آن احتیاج دارید، میتوانید به دست آورید.
ابزار چهارم: ارائه بازخورد
اگر تجربه کوچینگ را داشته باشید، میدانید که بازخورد گرفتن، بخشی حیاتی برای پیشرفت کار است. شما چهکارهایی را درست و چهکارهایی را ضعیف انجام دادهاید؟ چطور میتوانید عملکرد خود را تقویت کنید؟ البته که دادن و گرفتن بازخورد به نوبه خود نوعی هنر است. آن هم با کلمات مناسب.
خب حالا چطور بازخورد بگیریم؟
هدف اصلی بازخورد دادن و حتی بازخوردهای منفی، سازندگی است و قوانین بازخورد دادن ساده و خلاصه است:
* بازخوردها را در لحظه اما به تدریج ارائه کنید. با فن بیان خوب
* صحبتهای کارمند خود را با گوشی شنوا و فعالانه پذیرا باشید.
* گامهای واضح و مشخصی را برای بهبود پیشنهاد دهید.
* راهی برای بررسی و دنبال کردن تغییرات مثبت و حمایتکننده به کار بگیرید.
ابزار پنجم: واکنش نسبت به بازخوردها
هیچ کوچی کامل و بدون عیب نیست و زمانهایی وجود دارد که شما نیاز به شنیدن و پاسخ دادن به اعضای تیمتان دارید. به خصوص زمانهایی که آنها به شما میگویند چیزی بهدرستی کار نمیکند. اعضای تیم شما اغلب با شما درباره مشکلات صحبت میکنند و همچنین ایدههای موثری برای رفع موانع دارند، اگر شما بهدرستی گوش دهید.
خب حالا چطور واکنش نشان دهیم؟
انعطافپذیری، داشتن مهارت دیدن از زوایای مختلف و داشتن ذهنی باز و احساس ارزشمندی، همگی ابزارهای مهمی برای شنیدن و واکنش مثبت نشان دادن به بازخوردهای کارکنان و مدیریت تیم با ابزار کوچینگ هستند.
بازخورد در بیشتر موارد بسیار کمککننده است و فرصتی است تا دریابیم که چگونه ایدهها در عمل (یعنی همانجایی که کارمندان شما مشغول به کار هستند و شکل واقعیت به خود میگیرند) از آب درمیآیند. برخی مواقع بازخورد میتواند منفی باشد و اینجا همانجایی است که چشمانداز یا زاویه دید مهم میشود. اگر میتوانید به شنیدن ادامه دهید سعی کنید موضوع را از زاویه دید کارمند خود ببینید و بدون عصبانیت به آن واکنش نشان دهید؛ بهاینترتیب است که راهی فراسوی یک بازی دوطرفه را برای خودتان بازخواهید کرد.
ابزار ششم: تعارضات بین اعضای تیمتان را مدیریت کنید
بین اعضای هر تیمی ممکن است برخورد و تضاد و تعارض پیش بیاید. نهتنها بعضی از اعضا تمایل به زورگویی دارند بلکه بعضی از این افراد دوست دارند کاری کنند که اعضای تیم کار آنها را به دوش بکشند.
شما برای مدیریت تیم با ابزار کوچینگ و روابط بین فردی اعضای تیم چه کاری میتوانید انجام دهید در حالیکه میدانید بسیاری از روابط به شما بستگی دارد، آنها را درک کنید و فرآیندهایی را توسعه دهید که روابط را استحکام میبخشد و از برخوردهای آتی جلوگیری میکند.
خب حالا چطور تعارضات را کنترل کنیم؟
هیوستون کرونیکل (Houston Chronicle) یکی از معتبرترین سایتها در این زمینه روشهای متعددی را برای مدیریت تضادها پیشنهاد میکند که هرکدام از این روشها جایگاه خود را دارا هستند. شما برای مدیریت تیم با ابزار کوچینگ میتوانید از این روشها استفاده کنید:
استقرار: در برخی از موارد مهمترین اقدامی که میتوانید انجام دهید دادن همان چیزی است که کارمند شما آن را میخواهد. برای نمونه یک نفر از سروصدای یک نفر دیگر شکایت دارد؛ شاید بهترین راه تغییر دادن محل کار آن فرد به جایی دیگر باشد.
همکاری: شما میتوانید بهجای آنکه به سخنرانی درباره درست و غلط برای کارکنانتان بپردازید، از آنها بخواهید با یکدیگر کار کنند و همه نقاط قوت خود را در کنار هم بگذراند.
اجتناب: برخی مواقع وارد نشدن به موضوع میتواند بهترین راهحل باشد. زیرا موضوع بدون دخالت و خودبهخود حل خواهد شد. در مواردی که به زمان وابسته است و در گذر زمان حل خواهد شد یا راهحلهایی در راه هستند، بهترین راه انتظار است.
مصالحه: آیا شما میتوانید با دادن چیزهای دلخواه به هر کدام از طرفین، مناقشه را حل کنید؟ برای نمونه ممکن است هر دو نفر تقاضای استفاده از یک منبع خاص را داشته باشند؛ آیا این امکان وجود دارد که اجازه دسترسی به هر دو نفر در دو زمان متفاوت را بدهید؟ پس این کار را بکنید!
رقابت: ایده چه کسی واقعاً بهترین ایده است؟ برخی از مدیران برای رسیدن به این پاسخ از افراد تقاضا میکنند تا از ایده خود دفاع کرده و بهترین ارائه را به نمایش بگذارند. بهطوریکه بتوان بهترین ایده را برای رسیدن به موفقیت انتخاب کرد.
ابزار هفتم: انگیزه تیم خود را تقویت و از آنها حمایت کنید
در یک تیم ورزشی صحبت در اتاقهای دربسته همراه با رهبران به اعضای تیم کمک میکند تا آنها نسبت به بازی خود پرانگیزه و هیجانزده باشند. در کسبوکار هم اعضای تیم میتوانند چنین رویکردی را اتخاذ کنند. فردی که با موفقیت تیم خوشحال میشود، تیم را روبهجلو نگه میدارد و در موفقیت آنها سهمی را از آن خود میکند.
شما همان فردی هستید که میتوانید تیم خود را به سطوح بالاتر هدایت و برای رسیدن اعضای تیم بهحق و حقوقشان از آنها دفاع کنید.
حالا چطور این کار را کنیم؟
تفاوت آشکاری میان خوشبینی کاذب و پشتیبانی واقعی و اصیل وجود دارد، مطابق نظرات مجله اینترپرنر (entrepreneur) «بازخورد مثبت، عملکرد را تقویت میکند. افراد زمانی که احساس قدردانی و ارزشمندی میکنند، به شکلی طبیعی قدمهای بعدی را هم برمیدارند.» شما در جایگاه فردی که انگیزه میبخشد و روحیه افراد را تقویت میکند، چندین ابزار برای ارتقای سطح بازخورد در اختیار دارید که بسیار ساده هستند:
◾️ جلسات خود را با تشکر و قدردانی از اعضای تیمتان که به اهداف مشخصی رسیدهاند، شروع کنید.
◾️ مطمئن شوید که دستاوردهای اعضای تیم در خبرنامههای شرکت انعکاس پیدا میکنند.
◾️ با جشنهای کوچک یا بزرگ از اعضای تیمتان برای رسیدن به اهداف قدردانی به عمل آورید. این عمل میتواند شامل یک دعوت به ناهار یا مراسمهای بزرگتر باشد.
علاوه بر این تلاش کنید از مسائل تیم آگاهی داشته باشید و به آنها واکنش مناسب نشان بدهید و از تیم خود در برابر تهدیدهای احتمالی از سوی مدیران بالاتر، خواستههای غیرواقعی و چیزهایی مانند فقدان منابع حمایت کنید و مدیریت تیم با ابزار کوچینگ را به بهترین شکل به سرانجام برسانید.
چطور به عنوان یک مدیر، کوچینگ را به صورت حرفهای یاد بگیریم؟
دورههای مختلف کوچینگ در ایران برگزار میشود. در بینشان، بدون شک دورههای خیلی خوبی هم پیدا میشود. اما یکی از بهترینِ این دورهها، «کوچینگ LTOB» است. منیر چگینی که سالها در کشور ایتالیا تحصیل کرده و در دورههای بین المللی کوچینگ شرکت کرده، حالا با همراهی جمعی از بهترین مدرسین بین المللی کوچینگ (که نامشان را در صفحه زیر خواهید دید) یک دوره فوق العاده 24 هفتهای کوچینگ که تقریباً تمام نیازهای شما را پوشش میدهد، طراحی و منتشر کرده.
کافی است سری به صفحه زیر بزنید تا اطلاعات تکمیلی ثبت نام کوچینگ را در اختیارتان قرار دهیم: (هزینه دوره کوچینگ، معمولاً هزینه بالایی است. اما ما محصولی را با بالاترین کیفیت و بهترین قیمت برای شما تهیه کرده ایم).
۴ دیدگاه دربارهٔ «کوچینگ مدیریت چیست + مزایای یادگیری کوچینگ مدیریت!»
خیلی خوب و تاثیر گذار بود
همراه عزیز
خوشحالیم که به دنبال رشد فردی هستید؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
سلام
مقاله مفیدی بود ممنونم
سپاس بابت همراهیتون