شادتر بودن و «خودبخشش گری» چیزی ذاتی نیست. تحقیقات سازمان خدمات درمانی بریتانیا نشان میدهد، احساساتی مثبت مانند مهربانی و شادی احتمالاً محصول مهارتهایی است که از راه آموزش دستیافتنی هستند؛ درست مثل تمرین موسیقی یا ورزش.
همه ما در طول زندگی مرتکب اشتباهاتی شدهایم، تصمیمات غلطی گرفتهایم و گاهی به بیراهه رفتهایم.
این بیراههها در برخی موارد برایمان خیلی هم گران تمام شده است؛ اما حالا چطور؟ آیا باید همیشه خود را سرزنش کنیم (طرز فکر ثابت ) یا خود را ببخشیم و از تجربیات و بیراههها درس بگیریم (طرز فکر رشد)؟
خود بخشش گری، خودبخشودگی یا هرچه که اسمش را میگذارید یعنی بتوانیم ابتدا مسئولیت اشتباهات و تصمیمهای غلط زندگی را بپذیریم و سپس خودمان را بابت آنها ببخشیم.
در مقاله پیش رو میخواهیم ببینیم چگونه خود را ببخشیم، چرا باید این کار را کنیم و چطور از تلخی اتفاقات گذشته بکاهیم و در نهایت شادتر و سرزندهتر شویم.
چگونه خود را ببخشیم؟
اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست. فعالیتها و اعمال ما اگرچه در اغلب موارد بازتابی از شخصیت ما هستند، اما همیشه هم اینطور نیست.
بخشیدن خودمان همیشه از بخشیدن دیگران دشوارتر است. انگار ما آنقدرها که به خودمان سخت میگیریم، در مورد دیگران اینطور نیستیم.
فراموش نکنید که «ما باید خود را ببخشیم، چون لایق آن هستیم و زندگی ادامه دارد…»
دکتر کندرا چری و دکتر استیون گانس از دانشکده پزشکی هاروارد با نتیجه تحقیقاتشان می گویند: «بخشش میتواند استرس را کاهش دهد و در نتیجه منجر به تقویت سیستم ایمنی بدن شود.»
آنها در ادامه مطالعاتشان می گوینند: «بخشندگی (به ویژه بخشیدن خود) میتواند باعث تسکین بیماریها و اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب شود و با کم کردن خشمهای درونی، منجر به سلامت روح و قلب و سلامت عمومی بدن شود.»
بیزاری از خود، هیچ فایدهای ندارد…
نکته مهمی که اغلب به آن توجه نمیکنیم این است که «بیزاری از خود، در واقع هیچ فایدهای ندارد.»
خودخوری و خراشیدن روحمان بابت مسائل مختلف، باعث میشود نتوانیم به دنبال راه حل بگردیم و اصطلاحاً ذهنمان قفل شود.
درحالیکه بخشیدن خود، کلی فایده دارد. قدم اول برای بخشیدن خود، این است که بدانیمع اشتباهات ما، چیزی از ارزشهای وجودیمان کم نمیکند.
ما انسانیم. هیچ قانونی وجود ندارد که به ما نشان دهد «نباید اشتباه کنیم». همیشه در طول تاریخ هرکسی دچار اشتباه شده و این گزاره قرار است هزاران سال دیگر هم ادامه داشته باشد.
قدم دوم این است که مسئولیت تمام اشتباهاتمان را بپذیریم و قبول کنیم که اشتباه کردهایم. در این صورت، قفل ذهنی ما باز شده و مغز ما به دنبال بهترین راه حلها برای جبران اشتباه میگردد.
گاهی ممکن است پذیرش اشتباه برای ما عواقبی داشته باشد؛ اما اشکالی ندارد. درست مثل جراحی که خونریزی دارد و سپس برای ما سلامتی به ارمغان میآورد، این کار هم در ابتدا ممکن است آسیب زننده باشد و برای عزیزانمان و خودمان دردآور؛ اما نتایج مهمتری که برایمان دارد ما را قویتر و برای جبران اشتباهات، مصممتر میکند.
با یک معذرت خواهی ساده…
گاهی یک معذرت خواهی ساده، تاییدی است بر اینکه سعی داریم جبران کنیم و میخواهیم به زندگی برگردیم. این شروع خوبی است.
هدف پایانی ما از شروع بازگشت به زندگی، رهاکردن سریعتر گذشته است. رهاکردن یعنی بخشیدن خودمان و همزمان، پاسخگو بودن و تلاش برای جبران.
در مسیر جبران، باید اشتباهات را بشناسیم، تصمیم بگیریم دیگر آنها را تکرار نکنیم، مسئولیتشان را بپذیریم و در نهایت سعی کنیم خسارات و آسیبها را جبران کنیم.
باید دست از سرزنش کردن خود برداریم. البته که کسب این مهارت، آسان نیست؛ اما در طول زمان، با تمرین مداوم، حتماً به دست میآید. مهارت بخشندگی خود، مهارت لذت بخشی است…
گاهی بخشیدن خود بهمعنی جایگزین کردن شادی به جای اندوه و غم است.
در این باره بیشتر در مقاله زیر بخوانید:
چگونه افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم؟
چند تمرین برای بخشیدن خود و شادتر بودن
همه ما دوست داریم خوشحال باشیم. خوشحالی مثل رانندهای است که در حین رسیدن به مقصد نهایی، تلاش میکند که از رانندگی و مسیر هم لذت ببرد. برای رسیدن به مقصد، هیچ مانعی برای استراحت کوتاه و لذت بردن از طبیعت و نوشیدن چای نیست. هدف، رسیدن به خوشبختی و آرامش است، اما با ایجاد فرصتهایی برای لذت بردن از مسیر، رسیدن به آن هدف نهایی، شاید خوشایندتر شود.
سؤال اساسی این است که چگونه خودمان را ببخشیم؟
این چند راه را امتحان کنید:
1- پیش نیاز خودبخشش گری، دلسوزی برای خود
شفقت با خود یا «خودمهرورزی» یعنی همدلی با خودمان؛ یعنی به صورت هم دلانه با خود صحبت کنی؛ یعنی در گفتگوهای درونی، از چه کلماتی استفاده میکنیم؛ یعنی چطور با خودمان حرف میزنیم.
خودمهرورزی، پیش نیاز بخشش خود است. چیزی که تقریباً برای هر چیزی در زندگی لازم است.
مگان هال، مربی زندگی و درمانگر میگوید:
اگر شما هم احساس میکنید هنوز خود را به خاطر همه چیز نبخشیدهاید، یکی از دلایلش این است که با دیگران، از خودتان مهربانترید؛ یعنی آنطور که به راحتی دیگران را میبخشید، خود را نمیبخشید.
فقط باید با مهربانی و با همدلی و دلسوزی با خود صحبت کنید. ما اغلب از دیگران نسبت به خودمان بهتر هستیم. در گفتگوهای درونی از خود بپرسید: «اگر این اتفاق یا اشتباه را شخص دیگری انجام داده بود چه فکری میکردم؟ آیا همین احساس را در مورد آنها داشتم یا زودتر او را میبخشیدم؟» همان مهربانی و همدلی را که به دیگران نشان میدهید، به خودتان تقدیم کنید.
شرمی که احساس میکنید بخشی از روند بهبودی شماست. این احساس خجالت این آگاهی را به آنچه باید در آینده بهتر انجام شود، میدهد و یا در تصمیم گیریهای سخت به شما کمک میکند نتایج را بپذیرید؛ اما برای ایجاد تغییرات قدرتمند نیازی به زندگی در شرم و ترس نیست. شما مجبور نیستید در چنین وضعیتی ادامه دهید و زندگی کنید.
2- احساس گناه را پشت سر بگذارید…
برای اینکه یاد بگیریم چطور خود را ببخشیم باید احساس گناه را از خودمان دور کنیم.
احساس گناه به جای کمک به ما برای درست کردن اوضاع یا بهبود خودمان، روحیه ما را خراب میکند. شاید برای لحظاتی، باعث شود فکر کنیم به اندازه کافی خوب نیستیم یا شایستگی بخشیده شدن را فعلاً ندرایم، اما در دراز مدت روح ما را مستهلک میکند.
احساس گناه اگرچه در کوتاه مدت باعث میشود آنچه را نیاز به تغییر دارد بشناسیم، اما این حس نباید در مدتی طولانی در ما ماندگار شود.
اگر به دیگران عشق میورزیم، باید آن را تقدیم خودمان هم بکنیم. حتی اگر شکستخورده هستیم باید بدانیم که ارزشمند و شایسته عشق هستیم. در واقع شکستها نه تنها بباعث کاهش ارزش ما نمیشود، بلکه آن را متعالیتر میکند.
3- به دیگران کمک کنیم…
تحقیقات علمی نشان میدهند یک کارخیرخواهانه یا عمل مهربانانه، به افزایش قابل ملاحظهای از احساسات خوشایند منجر میشود. کمک کردن، گوش دادن به حرف دوستان و مراقبت از نزدیکان باعث حس خوشحالی میشود.
به جای اینکه از رنجها، رنج بکشیم سختی به خود وارد کنیم، میتوانیم از رنجها و زخمها، برای کمک به دیگران جهت تکرار نکردن آنها استفاده کنیم.
آلام و دردها و زخمهای ما میتوانند عامل و دلیلی باشند برای انجام کارهای خیر بیشتر، حتی اگر نتوانیم اوضاع را زیاد هم تغییر دهیم.
این دردها و رنجها، درسهایی هستند که یاد گرفتهایم.
ما میتوانیم خودمان را ببخشیم و در عین حال به دیگران هم کمک کنیم. کمکهای ما لزوماً به امور خیریه یا کمک نقدی محدود نمیشوند، تصمیم گیری بهتر ما میتواند کار خیر باشد. میتوانیم به نیازمندان کمک کنیم. فعالیت داوطلبانه داشته باشیم، به دیگران آموزش دهیم، کسانی را که احساس تنهایی میکنند، همراهی کنیم، گاهی به درد دل آدمها گوش دهیم. با کمک به دیگران، بهتدریج خودمان را بهتر و راحتتر خواهیم بخشید.
حال کافی است، همین عشق و مهر و بخششش و کمکی که سخاوتمندانه به دیگران میبخشیم، نثار خودمان هم بکنیم.
بنابراین:
وقتی به دیگران کمک میکنیم. با نشان دادن مسیر به دیگران، راه خودمان را هم پیدا میکنیم….
4- درونیاتمان را هویدا کنیم…
برای رسیدن به شادی، میتوانیم درباره رنجهایمان با افراد مورد اعتماد و دلسوز هم صحبت کنیم. بهتر است به نکات و چیزهایی که توجه دیگران را جلب میکنند، اشاره کنیم؛ مانند روشی که مددجوها در NGO های ترک مواد مخدر از خودشان میگویند.
دوست داریم دیگران چه تجربههایی از ما بدانند؛ همان را بگوییم. با این روش، هم آنها ما را میشناسند و هم ما درک بهتری از خودمان پیدا میکنیم! در نتیجه این درک بهتر، یاد میگیریم نقاظ ضعفمان را هویدا کنیم و توانمندیهایمان را بهتر بشناسیم.
البته یادتان باشد، قرار نیست حرفهای خودمان را همه جا داد بزنیم. کافی است چند نفر از بهترین دوستانمان را از آنها با خبر کنیم.
آشکار کردن درون، شجاعت میخواهد. هرچند ممکن است بهترین راهحل نباشد اما گامی اولیه برای شروع است.
در این مسیر دیگران میتوانند افکار نادرست ما را از دور ببینند و به ما بگویند.
شاید بهخاطر گناه یا اشتباهاتمان لایق سرزنش باشیم یا نباشیم؛ اما در هر صورت با ادامه سرزنش خودمان زندگی خوب و سازندهای نخواهیم داشت.
بورلی انگل، روانشناس میگوید:
این جمله یعنی میتوانیم، اعمال، حالت و برخوردمان با دیگران را اصلاح و همزمان تمرین خودبخشخودبخشش گری داشته باشیم.
به بیان دیگر میتوانیم پاسخگو باشیم و همزمان از حرکت رو به جلو و پیشرفت عقب نمانیم…
راستی یک نکته:
در هنگام رفتن به سمت خودبخشش گری، احتمال دارد متوجه شویم برخی افراد همراهیمان نمیکنند. احتمالاً به خاطر اینکه هنوز دوباره به ما اعتماد نکردهاند.
ممکن است آنها هنوز آماده این همراهی نباشند؛ اما همینطور که پیش میرویم، آسیبها را جبران خواهیم کرد و اعتمادها را دوباره به سمت خود جلب خواهیم کرد…
در آخر به شما می گویم: کسب مهارت بخشیدن خود، دشوار است؛ اما شدنی است… قوی باشید و با تمرین و صبوری به این حس لذت بخش برسید…
یک نقشه راه کوچک و انگیزه بخش و مفید:
میخواهم در انتهای این مقاله، چند مقاله خیلی مفید و کاربردی را به شما معرفی کنم. با دنبال کردن این مسیر و خواندن این مقالات به ترتیبی که گذاشته ام، می توانید انگیزه بگیرید و زندگی شادتری را تجربه کنید:
ابتدا مقاله زیر را بخوانید تا اصلا ببینید افکار مثبت چه چیزهایی هستند:
سپس در مقاله زیر راه های بیشتری یاد بگیرید برای مثبت اندیشی و تفکر شادی بخش:
از عادت های ساده ای که زندگی را به کامتان شیرین می کند آگاه شوید:
9 عادت ساده برای خوش بینی و مثبت ماندن در زندگی
ببینید پروفسور سانتوس چه معجونی برایتان آماده کرده است:
شش راه برای افزایش رضایت از زندگی از پروفسور سانتوس
در مقاله زیر، یاد میگیریم که چطور حتی در بدترین شرایط هم امیدمان به زندگی را چطور از دست ندهیم:
چرا باید امید به آینده را فراموش نکنیم؟
و سپس شما دعوتید به نوشیدن یک فنجان دمنوش از جملات امید دهنده و فوق العاده:
این جملات را بِجَوید! (جملات امید دهنده از بزرگان)
و در انتها، برای داشتن یک سبک زندگی حرفه ای، با حداقل استهلاک و با بهترین کیفیت، دوره ویژه حرفه ای را به شما معرفی می کنم. تاکنون صدها نفر با این دوره همراه شده اند. می توانید روی تصویر زیر کلیک کنید و ببینید تجربیات سایر دوستان از تهیه این دوره فوق العاده چیست:
۳ دیدگاه دربارهٔ «چگونه خود را ببخشیم و از زندگی لذت ببریم؟»
دل میخواد اینکار
ممنون به خاطر دیدی که به من دادین واقعا در این مورد تقریبا یکسال بود که مشکل داشتم
ممنون که همراهمون هستید و دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ همراهیتون باعث افتخارمون هست…
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.