تا حالا به این فکر کردید که بعد از مرگ در مغزمان چه اتفاقاتی می افتد و ما به چه چیزی فکر می کنیم؟
شما می توانید این فیلم آموزشی از محمدپیام بهرام پور به صورت آنلاین ببینید و یا روی لینک پایین کلیک کرده و دانلود نمایید:
دانلود ویدیو بالا
متن فیلم تا 10 دقیقه بعد از مرگ، مغز ما به چه چیزی فکر می کند؟
سلام
وقتتون بخیر
امروز متوجه شدیم که یک هواپیما سقوط کرده و حدود شصت نفر از هموطن هامون رو از دست دادیم. سه تا بحث خیلی خیلی مهم رو می خواستم بگم:
1.هر روز همین حدود کشته توی کشورمون در تصادفات داریم!
ببینید قدرت رسانه ها چه قدر زیاد هست؟
جون همه آدم ها به یک اندازه اهمیت داره. چه اونی که توی پیاده رو میمیره، چه اونی که توی ماشین میمیره و چه اونی که توی هواپیما میمیره!
و باید حواسمون باشه که رسانه ها چه قدر قدرت دارند و اوضاع رو تغییر میدن.
2.این اتفاق می تونست برای هرکدوم از ما بیفته!
نکته دومی که وجود داره و واقعاً باید راجع بهش فکر بکنیم این هست که این اتفاق می تونست برای هرکدوم از ما رخ بده و الان هم می تونه باز رخ بده و تفاوت خیلی زیادی نمی کنه. ممکنه آخرین لحظه زندگی ما همین الان باشه، چند ساعت دیگه، چند روز دیگه، چند ماهه دیگه یا چند ساله دیگه…
یه چیزی که خیلی ذهن من رو درگیر کرد این بود که یه تحقیقی درباره نوروساینس می خوندم که می گفت:
افراد وقتی که می میرند بعد از اینکه تمام علائم حیاتی شون قطع شد مغزشون تسلیم میشه به جز یک قسمت که اون قسمت بین 5 تا 10 دقیقه زنده می مونه اون هم مرکز حافظه هست. اون لحظه مهم ترین و احساسی ترین لحظه های زندگی مون از جلوی چشممون رد میشه…
اون لحظه از نظر همه ما مردیم اما توی ذهن مون این اتفاق ها مرور میشه و باید ببینیم که اون 5 دقیقه قرار هست چه تصویرهایی از جلوی چشممون بگذره؟
قطعاً می دونید من مخالف ثروت و موفقیت و شهرت و این ها نیستم!
اما روابطمون خیلی مهم هست چون توی اون 5 دقیقه قرار هست صحنه های احساسی رد بشه.
اون صحنه ها قطعاً روابط زندگی ما هستند.
برای اون لحظه ها چه برنامه ای دارید؟
من همین امروز تصمیم گرفتم توی بارون دست همسرم رو بگیرم و قدم بزنم و مسیری که همیشه ماشین می گرفتیم و حالا قدم بزنم و بیام.
الان هم خیسه خیسم و خیلی هم خوشحالم!
یه خاطره خوب اضافه شد و شاید جزو اون 5 دقیقه باشه.
ازتون می خوام برای اون 5 دقیقه خودتون برنامه خوشگلی داشته باشید که وقتی این صحنه ها می گذره حالتون خوب بشه.
3. دوسال و نیم پیش توی هواپیما بودم…
و نکته آخر و نکته سوم: 2 سال و نیم پیش بود که توی یک هواپیما بودم و هواپیما جزو وحشناکترین پروازهایی بود که تا حالا سوارش شده بودم. یک سخنرانی در بندرعباس داشتم و به تهران برمی گشتم و یه جورایی تقریباً همه مسافرها می گفتن که این آخرین سفرمون هست!
اون لحظه خیلی افسوس می خوردم و گفتم حیف نشد اون چیزی که می خواستم رو از خودم به جا بگذارم.
و واقعاً افسوس خوردم و بعد از اونکه اون پرواز نشست فوراً برنامه ریزی کردم و دوره استادی رو تدارک دیدم.
دوره ای که بتونم توانمندی هایی که دارم و چیزهایی که می دونم رو تکثیر بکنم و الان راستش خیلی خیالم راحته چون حداقل 500 نفر هستند، اون چیزهایی که توی ذهن من هست، اون باورهایی که دارم و اون هدفی که مجموعه بیشتر از یک نفر داره یعنی تغییر سیستم آموزشی و بهتر شدن دنیای خودمون ان شاالله محقق بشه. مردم آموزش ببینند که زندگی شون بهتر بشه.
پروژه شما چیه؟
چه چیزی دوست دارید از خودتون به جا بگذارید؟
در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید…
ممنونم که توجه کردید و امیدوارم اون 5 دقیقه لذت بخش ترین لحظه زندگی تون باشه.