در اواخر قرون وسطی، حدود قرن 15 تا 17 میلادی، یک بیماری روانی عجیب و غریب در اروپا گسترش یافت! بسیاری از افراد معتقد بودند که از جنس شیشه ساخته شدهاند و احتمالاً با کوچکترین ضربه خرد میشوند! این بیماری بعداً «توهم شیشهای» نام گرفت و در مجله تحقیقاتی تاریخ روانپزشکی ثبت شد. چنین اعتقادی به این معنا بود که افراد برای تغییر عادات سبک زندگی خود، رفتار خود را تغییر داده و حتی از برخورد انسان اجتناب میکنند تا مبادا خرد شوند. به عنوان مثال، یک حساب پزشکی در سال 1561 بیماری را توصیف کرد که مجبور بود همواره بایستد. از ترس اینکه مبادا با گذاشتن باسن خود بر روی زمین، بشکند و خرد شود. اما یکی از مشهورترین مبتلایان به «توهم شیشهای»، چارلز ششم (یا شارل ششم) پادشاه فرانسه بود. او تصور میکرد که از جنس شیشه است و اگر کسی به او دست بزند میشکند. او میلههای بلند آهنی در شلوارش فرومیکرد تا جلوی شکستن پاهایش را بگیرند.
دست از اصلاح و شستوشو و عوض کردن لباسهایش برداشت به طوری که شپش در بدنش موج میزد. او حاضر نشد اجازه دهد کسی او را لمس کند و لباسهای تقویتشده به تن میکرد تا خود را از «شکستن» حفظ کند. اکثر شما احتمالاً این باور را احمقانه تلقی میکنید. چون می دانید که انسانها از شیشه ساخته نشدهاند. تا به حال هم برایتان اتفاق نیفتاده که به کسی دست بزنید و او بشکند. شما هم احتمالاً با ما هم نظر هستید که احمقانه به نظر میرسد اگر مردم زندگی خود را با چنین ترس غیرمنطقی عجین کنند. با این حال، این اعتقاد برای مردم اروپا بسیار واقعی بود. در حالی که امروزه میدانیم باور شیشهای دروغ است، آیا فکر کردهاید که هرکدام از ما ممکن است اسیر باورهای محدود کنندهای باشیم که هر روز با خودمان این طرف و آن طرف میبریم و مانع زندگی درست و حسابی ما میشوند؟
این عبارات را در نظر بگیرید که به صورت روزانه میگوییم:
- «من نمیتوانم حقیقت را بگویم چون ممکن است مورد قضاوت قرار بگیرم…»
- «من نمیخواهم به آن فرد نزدیک شوم. مبادا قلبم شکسته شود.»
- «نمیخواهم این درخواست را داشته باشم. چون احتمالاً رد میشود.»
- «من نمیتوانم به فامیلم اعتماد کنم، چون قبلاً از آنها خیانت دیدهام»
- «من نمیتوانم رویاهای خود را دنبال کنم، چون نمیدانم اگر شکست بخورم چه کار خواهم کرد»
تنها تفاوت بین ما و اروپاییهای قرونوسطی این است که اعتقاد آنها حول ارتباط فیزیکی متمرکز شده بود. در حالی که باورهای ما حول احساسات، روابط و اهداف متمرکز شدهاند. میترسیم که وقتی احساسات ما آسیب ببیند، زمانی که یک دل شکستگی را تجربه میکنیم، یا وقتی با یک شکست مواجه میشویم نابود خواهیم شد و خواهیم مرد. این باورهای محدودکننده گاهی غیرمنطقیتر از باور توهم شیشهای قرونوسطی اروپا هستند و شما را از داشتن بهترین زندگی منع میکنند. در این مقاله، در مورد باورهای محدود کننده بیشتر برایتان توضیح خواهیم داد. در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
باورهای محدود کننده چیست؟
هر نوع باور که مانع از شکوفایی شما شود، میتواند یک باورمحدودکننده نام بگیرد. باورهای محدود کننده اجازه استفاده از ظرفیت کامل ذهن و روان را به ما نمیدهد و تمرکزمان را میگیرد. باورهای محدودکننده توان ما در موضوعات و مهارتهای مختلف را با کاهش شدیدی نشانمان میدهند و نمیگذارند باور کنیم که بسیاری از مشکلات، تنها حاصل باورهای اشتباه ماست و در واقعیت وجود ندارد.
باورهای محدودکننده چطور شکل میگیرند؟
نمیتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که یک باور محدودکننده چگونه در ما شکل میگیرد. اینکه چند درصد از آن ارثی و ژنتیکی است و چند درصد آن حاصل شنیدن، خواندن و یا دیدن است، به درستی مشخص نیست. با این حال باورهای محدودکننده هم مثل خیلی از چیزهای دیگری که یاد میگیریم به مرور در مغز ما شکل میگیرد.
به نظر میرسد وقتی فاکتورهای مختلفی از یک باور محدود کننده را کنار هم بگذاریم، کم کم مسیر عصبی آن شکل گرفته و تثبیت میشود. برای اینکه بفهمید چنین باورهایی چگونه در ذهن ما شکل میگیرد حتما ویدئوی جذاب زیر را در مورد مسیر عصبی که قسمتی از دوره طرز فکر است نگاه کنید:
7 باور محدودکننده که اجازه موفقیت به شما نمیدهد!
اگر میخواهید موفق شوید، باید تلاش کنید این باورهای محدود کننده را از خود دور کنید:
1. من نمیتوانم خودم باشم و یا مورد قضاوت قرار میگیرم
اگر فیلمهای اشخاصی مثل آلن دی جنریس یا اپرا وینفری را دیده باشید، تعجب خواهید کرد که بدانید آنها سالیان سال مورد قضاوت و تمسخر قرار میگرفتهاند؛ مهم نیست که یک فرد چقدر الهام بخش باشد، همیشه کسانی وجود خواهند داشت که سعی میکنند او را از بین ببرند. برای مثال یکی از القابی که برای اپرا وینفری به کار برده میشود، «عجوزه چاق» است. (در مورد اپرا وینفری بیشتر بخوانید: هفت نکته از اپرا وینفری برای سریع تر موفق شدن )
با دیدن زندگی چنین افرادی با خودمان می گوییم: «اوه! چقدر عجیب است که افراد بزرگ، خودشان را با چنین چیزهایی اذیت نمیکنند، چون اگر این کار را میکردند، هرگز به جایگاههای مهم نمیرسیدند.» دیدن چنین شواهدی به شما میآموزد که «هرگز نمیتوانید همه را راضی کنید؛ زیرا همه متفاوت هستند. چرا تلاش میکنید همه را راضی نگه دارید؟». شما بهتر است خودتان باشید و مالک حقیقی خود باشید. هرگز نمیتوانید همه را راضی کنید و قطعاً لازم است که ابتدا از خودتان راضی باشید تا زندگی مناسبی داشته باشید.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید:
- این وظیفه من نیست که مردم را از خودم راضی نگه دارم.
- من خودم هستم. هرگز کسی مثل من نخواهد بود.
2. نمیتوانم عاشق شوم چون قلبم شکسته خواهد شد
برخی افراد به طور ناخودآگاه این باور را دارند که اگر عاشق شوند، ممکن است قلبشان بشکند! برخی افراد هرگز عشق و دوست داشتن دیگران را تجربه نمیکنند تا مبادا رد و مأیوس شوند. چنین اعتقادی ممکن است شما را از پیدا کردن عشق منع کند؛ اما یادتان باشد حتی با وجود شکست در هر رابطهای، شما قویتر و عاقلتر خواهید شد.
شما از حوادث و اتفاقات درس میگیرید. چیزهای زیادی در مورد خودتان یاد میگیرید و سرانجام چنین تفکری به نفعتان خواهد شد. اما اگر دائماً بترسید، ممکن است هرگز عشق را تجربه نکنید. این بزرگترین پشیمانی شما خواهد بود. به خود اجازه تجربه کردن دهید. حتی اگر در این راه آسیب ببینید، این بخشی از یک سفر عاشقانه خواهد بود.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید:
- من به راحتی به همه عشق میورزم. چون این فرایند بخشی از انسان بودن است.
- عاشق میشوم و عشق را جذب میکنم. می دانم عشق میفهمد و زندگیام را شیرینتر خواهد کرد.
- شکستن قلبم به من کمک میکند که در مورد خودم و عشق بیشتر یاد بگیرم؛ آنها مرا به سمت جذب انسان مناسب سوق میدهند.
3. من مهارت «درخواست کردن» را یاد نمیگیرم چون میدانم درخواستهایم رد میشود
- ممکن است برای به دست آوردن یک شغل، به 70 اداره و سازمان و کسب و کار سر بزنید و در نهایت درخواستتان رد شود.
- ممکن است یک طرح یا ایده عالی داشته باشید اما بارها و بارها توسط افراد دیگر رد شده باشد.
- ممکن است برای فروش محصولتان بارها به خریداران درخواست داده باشید و هربار رد شده باشد.
اما تمام اینها باعث نمیشود که دست از یادگیری «مهارت درخواست کردن» بردارید. یادتان باشد که هر تلاش شما به احتمال 95 درصد توسط کارفرما یا کسی که از او درخواست دارید، رد خواهد شد. پس شما باید فقط برای آن 5 درصد تلاش کنید. همان 5 درصد میتواند تفاوت شما و افراد شکست خورده را رقم بزند. خوب است که هرگز اجازه ندهید این رد شدن شما را متوقف کند. چرا که در نهایت این شما هستید که برنده خواهید شد.
در زندگی، همیشه با طرد شدن مواجه خواهیم بود. به جای فرار کردن از آن، یاد بگیرید که با آن مقابله کنید. رد کردن تنها فرایندی است که به شما این امکان را میدهد که بدانید در جهت غلط کار میکنید تا بتوانید استراتژی خود را اصلاح کنید و در جهت درست حرکت کنید.
با دور شدن از آن، چون نمیخواهید با رد شدن مواجه شوید، شما تنها خود را از فرصتها برای رسیدن به آنچه میخواهید محروم خواهید کرد. جهان میخواهد آنچه را که میخواهید به شما بدهد، پس این فرصت را برای آن ایجاد کنید. یادتان بیاید افراد مشهور چطور از شکستها یا رد شدنهایشان نترسیدهاند.
میخواهید چند نمونه را با هم بررسی کنیم؟
مقاله زیر را بخوانید:
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید:
- رد شدن بخشی از زندگی است. هر «نه» من را به یک «بله» نزدیک میکند.
- برای دریافت آنچه میخواهم، ابتدا باید یاد بگیرم درخواست کنم.
4. نمیتوانم به کسی اعتماد کنم؛ چون به اعتمادم خیانت شده
شاید به یاد داشته باشید که موقعی پیش آمده که «بهترین دوستتان» پشت سر شما حرف زده یا در مورد کسی که همیشه به او اعتماد داشتهاید، چیزی شنیدید که حالتان را بد کرده باشد. ممکن است این تجربه باعث شود نتوانید به درستی ارتباط برقرار کنید و دوستیهای عمیق ایجاد کنید.
اما یک راه خوب به شما یاد میدهم. سعی کنید با هر دوست تازهای که ارتباط میگیرید، به او اعتماد کنید. تا وقتی که اعتماد شما را نقض نکند. یعنی همه را مورد اعتماد ببینید مگر اینکه خلافش ثابت شود. این روشی است که میتوانید دوستان زیاد و فوق العادهای داشته باشید. حتی اگر به کسی حس خوبی ندارید، این دلیل نمیشود که فرد مورد اعتمادی نباشد.
اگر در یک شانه تخم مرغ، یک تخم مرغ گندیده وجود داشته باشد، دلیل نمیشود که تمام تخم مرغها گندیده باشند.
بی اعتمادی شما، شما را از ملاقات با افراد شگفتانگیز دور نگه میدارد و باعث میشود که شما به طور مداوم در ترس زندگی کنید.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید:
- همه سزاوار اعتماد من هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
- بدون اعتماد، من نمیتوانم رابطه معنیدار با هر کسی برقرار کنم.
5. نمیخواهم به رویاهایم فکر کنم؛ رسیدن به آنها غیرممکن است
قبل از اینکه شروع به دنبال کردن رویاهایتان کنید، ترس از شکست به سراغتان خواهد آمد. لحظهای که با خود میگویید: «اگر شکست بخورم چی؟ چه اتفاقی برای زندگی من خواهد افتاد؟ آیا من یک بازنده خواهم بود؟» پیشنهاد ما به شما مثبت اندیشی است.
با اقدام کردن، طولی نخواهد کشید که این ترس شما از بین میرود. اولاً با تدوین استراتژی، برنامهریزی و اتخاذ اقدامهای لازم، هیچ دلیلی وجود ندارد که شکست خورده تلقی شوید… در ثانی، حتی اگر «شکست» بخورید تجربه به دست میآورید و و بعد از یک یا دو سال به دنبال رویاهای تازه خود میروید.
میتوانید این کار را بارها و بارها انجام دهید تا زمانی که موفق شوید.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید:
- رویاها برای آن هستند که بهشان برسیم.
- هر چیزی را که بتوانیم تصور کنیم، میتوانیم به آن برسیم. این به من بستگی دارد که گامهایی را برداریم که منجر به وقوع اتفاق شود.
6. نیازی به موفقیت ندارم؛ پس تلاشی هم برایش نمیکنم
دام خودخواهی! خودخواهی یکی دیگر از باورهای محدود کننده است. این باور خطرناکی است و جلوی رشد شما را میگیرد. خطر این باور این است که تلاش میکند تا با رویکردی عقلانی، منطقی و حتی متقاعد کننده شما راضی کند تا دست از تلاش بردارید. باور کنید یا نه، تنها کسی که میتواند این تله را بشکند، خود شما هستید، زیرا ذهن ما همواره تلاش میکند راههای نامحدودی را برای حفظ وضعیت موجود پیدا کند.
کار شما این است: در حالی که اغلب مردم فکر میکنند، «چرا باید ثروتمند یا موفق باشم؟» سوالی که باید از خودتان بپرسید این است: «چرا نباید ثروتمند یا موفق باشم؟» حتی اگر در یک خانواده با وضعیت نامناسب یا در یک شهر یا روستای فقیر به دنیا آمدهاید، همیشه میتوانید راههایی برای کسب درآمد پیدا کنید.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید
- «من فقط به این دلیل موفق میشوم: میتوانم!»
- «با موفقیت، من منابع بیشتری برای رسیدن به بالاترین هدف و آرزو و حمایت از حقوق بشر و زیباتر شدن این دنیا دارم»
7. برای موفقیت دیگر خیلی دیر شده است
خیلی ها از زندگانی سرهنگ ساندرز، بنیانگذار مرغ سرخکرده کنتاکی (KFC) خبر دارند. آیا میدانستید که پیش از اینکه ساندرز مشهور شود، یک کارگر راهآهن، یک کارگر راهآهن، یک مامور سیاسی (ناموفق)، یک اپراتور شبکه گاز، یک کارگر هتل و در نهایت یک گارسون بود؟ تازه در سن بین 48 و 49 سالگی بود که آقای ساندرز شهرتش را از ترکیب کردن 11 گیاه دارویی و در نهایت کشف دستور پخت کنتاکی به دست آورد. او سال های سال سفر کرد و از این رستوران به رستوران دیگر رفت تا بالاخره توانست خودش را جا بیندازد. تلاش های او تازه در سن 63 سالگی به بار نشست و او صاحب 600 رستوران در سراسر آمریکا شد.
امروزه، KFC دارای 18،875 شعبه در 118 کشور جهان است و پس از مک دونالد در رتبه دوم بطرگترین رستوران های زنجیره ای دنیا ایستاده است. داستان ساندرز هم الهامبخش است و هم سرشار از درسها است. چیزهای زیادی از او یاد میگیریم. اگر شما میگویید که برای دنبال کردن رویاهایتان خیلی دیر است، باور کنید که سن، عامل محدود کننده واقعی نیست. این اعتقاد شماست که جلوی راهتان سد ایجاد کرده است. مسیر زندگی خود را ایجاد کنید و آن را به دست آورید. از باورهای محدودکننده دست بکشید و به زندگیتان رنگی تازه ببخشید.
در عوض این باورها را در آغوش بگیرید
- «هرگز برای پیگیری هیچ چیزی دیر نشده است. آنچه مهمتر است این است که من اکنون اقدام میکنم.»
- «سن فقط یک عدد است. سن کنونی من فقط بازتابی از تعداد سالهایی است که من زندگی کرده ام، اما بازتابی از قدرت بیحد و حصر من به عنوان یک موجود نیست.»
باورهای محدود کننده ثروت
باور داشته باشید یا نه، واژهها، کلام و نوع تفکر بر میزان ثروت و موفقیت تاثیرگذار است. اصلا از چیزهایی مثل قانون جذب یا “باور کن تا بهش برسی” صحبت نمیکنیم. تحقیقات نشان داده است که باورهای محدودکننده، مانع از تفکر صحیح و اصولی و عدم تفکر صحیح و اصولی هم مانع تصمیم گیری درست میشود. بنابراین لازم است چند باور محدودکننده ثروت را بشناسیم:
- عشق به پول باعث میشود آخرت را از دست بدهیم
- چون والدینم فقیر بودند من هم فقیر از دنیا خواهم رفت
- باید روزی حداقل 14 ساعت کار کرد تا پولدار شد
- فقط با کارهای خلاف میشود پولدار شد
- نمیشود هم پولدار باشیم و هم شادی درونی داشته باشیم
باورهای محدود کننده روابط
بسیاری اوقات در روابطمان دچار مشکل میشویم چون باورهای اشتباه در روابط داریم. کافی است این باورها را بشناسیم و سعی کنیم برای جایگزین کردن آنها با باورهای خوب برنامه بریزیم. به زودی خواهیم دید که روابط بهتری تجربه خواهیم کرد. چه با همسر، چه با خانواده، چه دوستان و چه در کار. چند مورد از این باورها را مرور کنیم:
- همسرم، فرزندم، مادرم و… به من علاقهمند نخواهد شد!
- تلاش برای داشتن روابط بهتر، بیهوده است. این چیزها ذاتی است و اگر خراب باشد، درست شدنی نیست!
- من نمیتانم خوب باشم، من دوست داشتنی نیستم، دیگران برای همین دوستم ندارند…!
- دیگران باید مرا به دست آورند، من تلاشی برای دیگران نخواهم کرد!
- همه در حال توطئه علیه من هستند. دیگران پشت سرم غیبت میکنند!
باورهای محدود کننده عزت نفس
این عزت نفس است که باعث میشود در مورد خودمان احساس خوب یا بدی داشته باشیم. اگر روی عزت نفستان کار نکنید و به این باور اشتباه معتقد باشید کهعزت نفس ذاتی است و نمیتوان آن را افزایش داد، هرگز نمیتوانید احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. توصیه میکنیم باورهای اشتباه زیر در مورد عزت نفس را اصلاح کرده و سپس مقالاتی که در ادامه در مورد عزت نفس هستند را مطالعه کنید:
❌ مرز و محدودهای برای روابط خودمان قائل نیستیم…
(این مورد، هم کاهش دهنده عزت نفس است و هم باوری اشتباه در مورد روابط. منظور از قائل بودن حد و مرز این است که اجازه ندهید هرکسی وقتتان را هدر دهد، هرکسی با احساساتتان بازی کند، هرکسی به خود اجازه دهد که شما را دستمایه تمسخر و بازی قرار دهد، اجازه ندهید افرادی که واقعا لیاقتتان را ندارند، راهی به زندگیتان داشته باشند و ….)
❌ نسبت به خودمان بیش از حد سخت گیر هستیم…
(بهتر است از الان، هر حرف و قضاوتی که نسبت به خودتان دارید و بیش از حد سختگیرانه هستند را اصلاح کنید و مورد تجدید نظر قرار دهید. مثلا اینکه با هربار فراموش کردن چیزی، خود را احمق بدانید، با هر خراب کاری، خود را بی عرضه بنامید و ….)
❌ خود را دائم با دیگران مقایسه میکنیم
(دنیای شبکههای اجتماعی، حسابی به موضوع مقایسه خود با دیگران دامن زده است. اگر میخواهید عزت نفستان کاهش یابد، زیاد در شبکههای اجتماعی بیهوده چرخ بزنید و دائماً از اینکه مثل دیگران نیستید، حرص بخورید!)
❌ از خودمان و دیگران انتقاد میکنیم!
(یکی از موضوعاتی که بیش از 80 سال پیش در کتاب آیین دوست یابی مطرح شده و هنوز هم کاربرد دارد، این است که انتقاد کردن به طور کلی، چیز چندان جالبی نیست. اگر میخواهید عزت نفستان بیشتر شود، ازانتقاد کردن از خود دست بردارید و اگر میخواهید روابطتان بهتر باشد، از انتقاد کردن از دیگران!)
❌ خواستهها و نیازهای دیگران برایمان در اولویت بالاتری است تا خواستهها و نیازهای خودمان!
(خوب است به دیگران کمک کنید، اما نه موقعی که نیازها و خواستههای خودتان در اولویت پایینتری قرار دارد. عزت نفستان را با این کار نابود میکنید. اول به فکر خودتان باشید بعد دیگران…!)
باور های محدود کننده کسب و کار
منظور ما در این قسمت از مقاله، باورهای اشتباهی است که در مورد کارآفرینی و همچنین کسب و کار وجود دارد و میتواند مانع از موفقیت شما شود. حتما به این باورهای محدودکننده در کسب و کار دقت کنید و تا حد ممکن از آنها دور باشید:
برای کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار باید درسش را بخوانیم
کمی فکر کنید؛ همین حالا چند نفر را میشناسید که بدون دانش آکادمیک، در حال پول پارو کردن هستند؟ اینکه برای کارآفرین شدن حتما باید درس بخوانیم، یک دام فریبنده و مانع از خلاقیت است.
میخواهیم کارآفرین شویم و پول پارو کنیم
به احتمال زیاد شکست میخورید اگر با هدف کسب ثروت به دنبال کارآفرینی بروید. پول مهم است، اما مهمتر از آن ایجاد ارزش است. ارزش ایجاد کنید تا پول به سمتتان سرازیر شود
کارآفرینی ذاتی و ارثی است، بستگی به خانواده هم دارد
اگرچه تحقیقات علمی نشان داده افرادی که در خانوادههای ثروتمند، دارای سابقه کارآفرینی یا صاحبین کسب و کار متولد میشوند و رشد میکنند، شرایط بهتری برای موفقیت دارند، اما با این حال، صدها هزار نفر هم میتوان مثال زد که از خانوادهای کاملاً معمولی به جایگاههای فراتر از تصورات رسیدهاند.
باید از راههای میانبر استفاده کرد وگرنه موفقیت ممکن نیست
راستش را بخواهید راه میانبری وجود ندارد. به جای فکر کردن به تفکرات موفقیت یک شبه یا روشهای میانبر، تاش کنید هوشمندانه عمل کنید و با یادگیری مهارت تصمیمگیری، تصمیات بهتری بگیرید. برای یادگیری بهتر قدرت تصمیمگیری، به لینکهای زیر بروید:
- چگونه تصمیم بگیریم؟ تقویت مهارت و قدرت تصمیم گیری
- چگونه تصمیم های مالی بهتری بگیریم؟
- چرا تصمیم گیری مهم است ؟ +ویدئو
- تصمیم گیری در مدیران | نکات، چالشها و سوگیریها
- 24 راه مهم برای جلوگیری از تصمیم اشتباه در زندگی
باید بینقص باشیم و بهترین
یکی از باورهای محدودکننده کسب و کار، کمالگرایی است. کمالگرایی میتواند کسبوکارتان را نابود کند. هیچ محصولی در دنیا وجود ندارد و نخواهد داشت که بینقص باشد. شروع به حرکت کنید، به مرور نقصها را یکی یکی برطرف کنید.
به عنوان یک مدیر، باید از همه چیز مطلع باشم
مدیران باید به فکر طراحی استراتژی و توسعه کسب و کار باشند. بهتر است کارهای جزئی و بیاهمیت را به دیگران واگذار کنید. لزومی ندارد به عنوان یک مدیر در همه چیز دخالت کنید. این کار، وقت و انرژی و از همه مهمتر تمرکزتان را میگیرد. آیا شما باورهای محدودکننده دیگری در مورد کسب وکار میشناسید؟ آن را در قسمت کامنتها برایمان بنویسید!
چگونه باورهای محدود کننده را نابود کنیم؟
در مورد باورهای محدودکننده هفت گانه، راهکارهای خاص خود را بالاتر ارائه دادیم. در مورد سایر باورهای محدودساز هم باید اشاره کنیم که بهترین روش، آموزش ادامهدار و مستمر است. به عنوان مدیر، کارمند یا هرجایگاه دیگری که در زندگی دارید، باید فقط با آموزش دیدن، باورهایتان را به مرور اصلاح کنید.
- اگر در کسبوکارتان یا فروشتان با باور محدود کنندهای مواجه هستید، شاید لازم باشد در یک دوره فوق العاده فروش شرکت کنید!
- اگر باورهای اشتباه ذهنتان را مشغول کرده، کتابهای علمی خودسازی و خودیاری کمکتان خواهد کرد. به شرطی که آدرس غلط به شما ندهد و به درستی هدایتتان کند.
و برای هر باور غلط دیگری، راهی وجود دارد. یادتان باشد همه ما با باورهای محدودکننده زیادی دستوپنجه نرم میکنیم. نگران نباشید: شما تنها نیستید! در زیر، چند دوره خیلی خوب از دورههای خودمان به شما معرفی کردهایم. برخی رایگاناند و برخی نه. این دورهها به دقت انتخاب شده و قصدمان فقط کمک به شماست. روی هرکدام کلیک کرده و دربارهاش بیشتر بدانید:
برای اینکه تصمیمات بهتری بگیرید و از اشتباهات متداول دور باشید، توصیه میکنیم مهارت تصمیمگیری را با دوره زیر یاد بگیرید:
برای اینکه از مغالطهها و سوگیریهای شناختی دور بمانید، دو دوره رایگان زیر، حسابی کمکتان خواهند کرد:
برای شناخت بهتر پول و دور ریختن باورهای غیرعلمی و غلط درباره آن، در دوره زیر شرکت کنید:
و برای افزایش عمیق و علمی اعتماد به نفس و عزت نفستان، دوره بسیار موثر زیر پیشنهاد میشود:
سخن پایانی
اول از همه از شما ممنونیم که تا اینجای مقاله همراهمان بودید. بعد از ان، همانطور که خواندید، باورهای محدود کننده ممکن است آنقدر نامحسوس و پنهان در ذهن ما ریشه دوانده باشد که خودمان متوجه اصطکاکی که در مسیر موفقیتهایمان به وجود میآورند، نشویم. کام اول، شناخت این باورهاست که سعی کردیم در این مقاله در اختیارتان بگذاریم. شناخت باورها، کمک میکند به دنبال راهحلهایی برای جایگزینی آنها با باورهای سازنده باشیم. پس خوشبختانه، گام اول را برداشتهاید. به خودتان تبریک بگویید و به دنبال باورهایی سازنده و مفید برای جایزگینی با باورهای محدود ساز باشید.
۱۸ دیدگاه دربارهٔ «باورهای محدود کننده | لیست باورهای مهم در زندگی و کسب و کار!»
بسیار جامع و در عین حال ساده توضیح دادید
مرسی از وقتی که گذاشتید
خوشحالیم که محتوا براتون مفید بوده است؛ سپاس بابت همراهی ارزشمندتون
باسلام و احترام
خیلی ممنون از مطالب خوبتون واقعا استفاده بردم.خداقوت
سپاس بابت همراهی ارزشمندتون؛ امسالتون مبارک و بیشتر ازیک نفر
خیلی جالب بود مخصوصا مثال اولش.
خوشحالیم که همراهمون هستید و تو روزای اول سال جدید به فکر رشد فردیتون هستید؛ تبریک به شما
امسالتون مبارک؛ بیشتر ازیک نفر
سلام وعرض احترام. مطالب ارائه شده عالی بود. سپاسگزارم
سلام همراه عزیز
دمتون گرم که تو دنیای امروزی دغدغه آموزش دارید.
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
سلام و سپاس.
مطالب تان برای من مفید است.
ممنون که همراهمون هستید و دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ همراهیتون باعث افتخارمون هست…
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
سلام وقتتون بخیر ممنونم بابت آگاهای هایی که به ما دادید اونم رایگان خیلی عالی بود ادامه بدید لطفا
ممنون که همراهمون هستید و دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛ همراهیتون باعث افتخارمون هست…
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
سلام
ممنون بابت مطلب بالا که خیلی بهم یاد داد
چه خوب که دغدغه آموزش و یادگیری دارید؛خوشحالیم بابت همراهیتون.
بیشتر ازیک نفر بمانید.
سلام اول مینویسید رایگان وارد میشویم نوشته ۲۰ در صد تخفیف
سلام دوست عزیز
کدوم دوره منظورتونه؟!
ممنون از شما مطالب باورهای محدود کننده بسیار مفید، بجا و بموقع بود .
سپاس بابت همراهی ارزشمندتون