3 تار شگفت انگیز یادگیری به روش اجایل (agile)
در دنیای امروزی با یک کلیک و جستجو ساده در اینترنت به کلی مطلب آموزشی میرسیم. با رفتن به شهرکتاب محل سکونت به دنیایی از کتاب دسترسی پیدا میکنیم. پس امروزه مسئله ما دسترسی به علم و دانش نیست، بلکه باید بدانیم چطور با انتخاب روشی هوشمندانه مسیر یادگیری را با کمترین هزینه زمانی و مالی سپری کنیم.
حالا چه طور؟
یک راهکار یادگیری به روش اجایل (agile) است. در این مقاله قرار است تا به 3 تار شگفت انگیز از یادگیری به روش اجایل (agile) بپردازیم، تا نهایتا موسیقی سه تار موفقیت ما با یادگیری به صدا در بیاید.
یادگیری به روش اجایل یعنی چه؟
موافق هستید قبل از بررسی 3 تار شگفت انگیز از یادگیری به روش اجایل یک تعریف ابتدایی از اجایل داشته باشیم؟!
اجایل یعنی اصل چابکی.
اجایل یعنی just do it انگلیسی زبانها.
اجایل یعنی با وجود ترس و ابهامات، تردید از نتیجه، ندانستن مسیر دقیق فقط سریع شروع کنیم.
میتوان گفت در اصل چابکی زمان در الویت اول ما قرار دارد. کار را که شروع کردیم بعد شروع به ارتقای کیفیت میکنیم و در هر مرحله از تغییر استقبال میکنیم.
این اصل و تکنیک چابکی را در یادگیری هم میتوان پیادهسازی کرد. و در ادامه به سه تار از یادگیری به روش اجایل میپردازیم.
تار اول از یادگیری به روش اجایل – کمال گرایی و کامل گرایی ممنوع!
اجایل کابوس کمالگرایان یا بهتر است بگوییم کاملگرایان است. چرا؟! چون طبق اصل چابکی یک دو سه وارد کار باید بشویم. در حالی که یک کمالگرا یک برنامهریزی سانت شده با هدف ایدهآل و دور از دسترس را تعیین میکند. شاید ابتدا احساس خفن بودن هم بکند ولی کمکم خستگیهای روحی روانی شروع میشود.
یک کمالگرا و کاملگرا برای یادگیری خود دنبال خفنترین استاد میگردد که مدرک بینالمللی از فلان کشور را داشته باشد، یک ابر انسان باشد که قابلیت معجزه کردن زندگی آن دوست کاملگرا ما را داشته باشد. این فرد کمالگرا یک سختگیری وحشتناک و غیرمنطقی برای یادگیری خودش دارد. هیچ وقت نباید اشتباه کند. باید زمان مناسب را تشخیص دهد و بعد پر شتاب پا را بگذارد روی کلاج حرکت کند.
معروفترین جمله افراد کمالگرا و کاملگرا:
من یا کاری را انجام نمیدهم یا اگر انجام بدهم باید کامل و بینقص باشد.
در کل یک نگاه صفر و یکی دارند. یا همه یا هیچ. یا سیاه یا سفید. یادگیری به روش اجایل یعنی برای آموزش نگاه صفر و یکی نداشته باشیم. روزی یک دهم درصد هم که آموزش ببینیم به مرور اثر مرکب پیدا میکند.
در کتاب «قله» از اندرس اریکسن و ترجمه «پیام بهرام پور»، از تحقیقات شگفت انگیز پیرامون موفقیت و تخصص در هر کاری، رمزگشایی شده است:
تار دوم از یادگیری به روش اجایل – ادراک جدید یادگیری
اول از همه این ادراک را داشته باشیم که باید یادگیری تبدیل به عادت شود. یادگیری باید هر روز، هر چند کوتاه هم که شده باشد. برای شروع تعداد صفحات یا کلماتی انتخاب کنیم که هیچ گونه فشار و ترسی بر ذهن به وجود نیاورد. برای یک نفر شاید نیم صفحه مناسب باشد و برای شخص دیگر صد صفحه هم کاری نداشته باشد.
یک تکنیک خوب استفاده از زمانهای مرده خودمان است. مثلا در مترو، انتظار در مطب دکتر یا در یک اداره. پس اگر کسی بخواهد مطالعه کند راهش را پیدا میکند، اگر هم تصمیمی برای مطالعه نداشته باشد بهانهاش را پیدا خواهد کرد.
توصیه میکنیم که تندخوانی و نقشه ذهنی را آموزش ببینیم تا در زمان ما برای یادگیری صرفهجویی شود.
یک هوشمندی دیگر در یادگیری به روش اجایل این است که فکر کنیم چطوری از موبایل خود برای یادگیری میتوانیم استفاده کنیم.
چه اپلیکیشنهایی برای یادگیری وجود دارد؟ چه پادکستها و فایلهای صوتیای وجود دارد؟
تیزحسی یادگیری
یک تفکر متداول نادرست این است که فکر کنیم فقط وقتی به یک دوره آموزشی رفتیم، کنار یک استاد باتجربه هستیم، در حال مطالعه یک کتاب عالی از یک نویسنده معروف هستیم یعنی یادگیری. ولی لزوما این طور نیست! درست است که یادگیری به آن شکل برنامهریزی شده تاثیر بیشتری شاید داشته باشد. ولی کلی هضم تجربه و یادگیریهای کوچک کوچک از هر فردی میتواند اتفاق بیفتد. اگر در حال قدم زدن هستیم، اگر در مترو و تاکسی نشستیم، چشم و گوش تیز و هیزی برای یادگیری داشته باشیم.
مورد بعدی، آیا عضو لینکدین هستیم؟ عضو انجمنها رشته خود هستیم؟ آیا در همایشها و کنفرانسهای تخصص خود شرکت میکنیم تا با چهار تا آدم درست و حسابی رشته خودمان در تعامل باشیم. در هر حوزهای که قرار است برای خودمان کسی شویم یک الگو با تجربه پیدا کنیم. کسی که جاده خاکی را قبل از ما رفته باشد و خاک خورده باشد. در کنار چنین فردی کلی یادگیری اتفاق خواهد افتاد.
پیدا کردن چرایی یادگیری
تا زمانی که یک احساس نیاز عمیق نداشته باشیم. تا زمانی که هدف واضح و مشخصی در کار نباشد، مسیر یادگیری هم صورت نمیگیرد دیگر چه برسد به یادگیری به روش اجایل.
اگر مدیر مجموعه هستیم باید برای توسعه فردی خودمان، مجموعه و کارکنان آن دایما در حال یادگیری باشیم. اگر پدر و مادر هستیم نسل ما تقریبا با نسل جدید تفاوت چشمگیری دارد. پس باید یاد بگیریم از همان ابتدا بدون کنترل کردن ناسالم و رعایت حریم فرزندانمان آنها را راهنمایی کنیم. اگر دانشآموز هستیم، باید چرایی درس خواندن خودمان را برای ورود به دانشگاه و بعد بازار کار را بدانیم.
حالا این چرایی برای در یادگیری به روش اجایل مهم است؟ در مسیر یادگیری با کلی مانع رو به رو میشویم. وقتی هدف، تجسم خلاق و دلیل مشخصی از یادگیری داشته باشیم بر موانع راحتتر غلبه میکنیم.
سبک یادگیری
ساعت اوج انرژی خودمان را پیدا کنیم. برخی افراد صبحها و برخی شبها سطح انرژی بالایی دارند. یک گوشی موبایل را تصور کنید میدانیم که اگر قرار باشد از برنامه مسیریابی گوشی استفاده کنیم باید درصد شارژ باتری بالا باشد. برنامه مسیریابی شارژ باتری بیشتری نیاز دارد. ما هم باتری داریم. زمان فول شارژ بودن آن را پیدا کنیم. کاری که نیاز به انرژی بالایی دارد در آن زمان انجام دهیم.
آیا سبک یادگیری خود را میدانیم؟ برخی باید گوش کنند تا یاد بگیرند. برخی بصری هستند باید ببینند تا یاد بگیرند. برخی باید یادداشت بردارند. خب الان احتمالا یک علامت سوال بالای سر ما سبز به رنگ جیغ ظاهر شده است که خب ما از کجا سبک یادگیری خود را پیدا کنیم. دو مورد سمعی و بصری را بررسی کنیم.
اگر جزو افرادی هستید که میگوییم به گوشم آشناست، گوشم با شماست، در طی 24 ساعت شبانه روز چند ساعتش هدفون به گوش هستیم احتمال سمعی بودن بیشتر است. فقط توجه کنیم که احتمال بیشتری دارد نه اینکه صد در صد سمعی هستیم. افراد سمعی یا گوش خود مطالب را یاد میگیرند، گاهی برای یادگیری فایلهای صوتی گوش میدهند، با صدای بلند داستان سرایی میکنند و مطالب آموخته شده را بلند بیان میکنند.
اگر جزو افرادی هستیم که میگوییم یک تصویری یادم است، بگذار دارم نگاه میکنم حواسم را پرت نکن. احتمالا بصری هستیم. یادگیرندگان تصویری و بصری ممکن است با رسم نقشهی ذهنی موضوعات پیچیده را با رنگها و تصاویر بهتر یاد بگیرند.
بیشتر بخوانید:
انواع سبک های یادگیری ؛ 8 سبک معروف
تار سوم از یادگیری به روش اجایل – تمرین، تکرار و آموزش دادن
به تار سوم رسیدیم و کم کم آهنگ سه تار یادگیری ما که تا الان برایش تلاش کریدم به صدا در میاید. بعد از یادگیری باید تا میتوانیم تمرین و تکرار انجام دهیم. کمکم مسیر عصبی آن شکل میگیرد. صبوری در مسیر تمرین و تکرار حرف اول در میزند. کمکم بعد از یک پروسه تمرین و تکرار شروع به آموزش مطالبی که یاد گرفتیم کنیم. اگر تجربه مدرس بودن را داشته باشید از معجزه یادگیری با آموزش به دیگران در جریان هستید. اگر هم هنوز تجربه تدریس نداشتید، پیشنهاد میکنیم تا شروع به آموزش دادن کنید و نتایج شگفتانگیز یادگیری خودتان را ببینید.
شاید بد نباشد یک سری درصد حدودی از یادگیری را بررسی کنیم.
با مطالعه میکنیم 10 % در ذهن ما ماندگار است. 20 % آنچه میشنویم در ذهن ما ماندگار است. 30 % آنچه میبینیم در ذهن ما ماندگار است. 50 % آنچه دربارهی آن بحث میکنیم در ذهن ما ماندگار است 80 % آنچه را آزمایش و تجربه میکنیم در ذهن ما ماندگار است. در نهایت بالای 90 % آنچه به دیگران میآموزیم در ذهن ما ماندگاری دارد.
پس از نقش یادگیرنده به نقش مدرس تغییر نگرش داشته باشیم. با این مطلبی را یاد بگیرم و تمرین کنیم که میخواهیم آن را در کمتر از 48 ساعت آینده پس از یادگیری، به دیگران آموزش دهیم.
نقشه مقالات در مورد «یادگیری» در سایت بیشتر از یک
تکنیک های شگفت انگیز برای یادگیری سریع
یادگیری چیست؟ چطور میتوان بهتر یاد گرفت؟
یادگیری در 20 ساعت؛ چرا ساعات اولیه یادگیری بسیار مهم است؟