اگر قرار بود زندگی هرکسی که با نوعی محدودیت و معلولیت گره خورده، پایان یافته بدانیم، باید زندگی «یک میلیارد نفر» را در دنیا پایان یافته در نظر بگیریم! بله درست شنیدید. نزدیک به یک میلیارد نفر در دنیا با نوعی نقص جسمی دست و پنجه نرم میکنند. پس به نظر نمیرسد تلقیِ معلولیت و محدودیتهای جسمی، به عنوان بزرگترین موانع موفقیت، تلقیِ صحیحی باشد.
یک نمونه حاضر و آماده برای رد نظریه «معلولیت، محدودیت است» خانم سارا یوسفی، سخنران و مدرس نابینایی است که قرار است در ویدئوی زیر، مطالب، آموزشها و تجربههای ارزشمندی از او یاد بگیریم.
بدون اینکه وقت را تلف کنیم، ابتدا بیایید با هم یک گفتگوی حدودا یکساعته من «پیام بهرام پور» را با «سارا یوسفی» ببینیم. مطمئن باشید دیدن این ویدئو انگیزههای شما را برای رشد و موفقیت چند برابر خواهد کرد.
سارا یوسفی کیست؟
خانم یوسفی، خودش را یک مربی، مدرس و سخنران آموزشی میداند. او در ویدئوی بالا شرح مختصری از زندگیاش، چگونگی حوادث منجر به نابینا شدنش و چگونگی رسیدنش به جایگاه کنونی را با بیان شیوای خودش شرح میدهد.
سوالاتی که پاسخ آن را در ویدئوی بالا خواهید گرفت:
بخوانید:
چطور با وجود نابینایی، در رشته کامپیوتر درس خواندم و فعالیت کردم؟
سارا یوسفی در بخش ابتدایی گفتگو، شرحی از اتفاقاتی که منجر به نابیناییاش شده است داد. او گفت که چطور با وجود این ضربه جسمی، خیلی زود خودش را پیدا کرده و تصمیم دشوار و تعجب آوری برای درس خواندن در رشته کامپیوتر گرفته. او علیرغم تمام محدودیتها، تصمیم قدرتمند و دشواری گرفت. همین الان کمی فکر کنید! به نظر شما اینکه یک فرد نابینا تصمیم بگیرد کامپیوتر بخواند، چیز عجیبی نیست؟ سخت نیست؟
حمایت کردن یا نکردن خانواده چقدر در موفقیت یا عدم موفقیت ما موثر است؟
شما چه فکر میکنید؟ آیا فکر میکنید هرکسی موفق شده، از حمایت بی قید و شرط خانوادهاش برخوردار بوده؟ فکر میکنید دلیل بزرگ شکست احتمالی شما، خانواده شما و حمایت نکردنهای شماست؟
افراد زیادی هستند که حتی با وجود اینکه از نعمت خانواده محروم بودهاند، راهشان را پیدا کرده و به موفقیتهای چشمیگیری رسیدهاند. بنابراین به نظر میرسد حمایت خانواده شاید بتواند عامل مهمی برای موفقیت باشد، اما عدم حمایت آنها قطعا نمیتواند مانع بزرگی برای موفقیت باشد! سارا یوسفی نکات مهمی در این خصوص در ویدئو گفته. توصیه میکنم تماشا کنید.
دلایل عمده عبور از چالشها و موفقیتهای سارا یوسفی
خانم یوسفی در بخشهای مختلف گفتگو با من، از دلایل عمده موفقیتهایش میگفت. مثلا در جایی گفت که یکی از بزرگترین دلایل اینکه توانسته با وجود محدودیتها، ادامه تحصیل دهد و به یک مدرس و سخنران تبدیل شود، توانایی او در «پذیرش شرایطی بوده که برایش پیش آمده».
او همچنین «زندگی با ارزشها» را دلیل بزرگ بعدی میداند. اینکه هر انسانی با هر شرایط جسمی میتواند با ارزشهایش زندگی کند. توصیه من این است که حتماً این مقاله را بخوانید: (چطور باارزشهایمان زندگی کنیم؟ +لیست ارزش های زندگی). همچنین در کتاب مهندسی آرزوها، روشهای بسیار موثری برای زندگی با ارزشها به شما آموزش دادهام.
مهارتهای فوقالعاده پراهمیت اعتماد به نفس و عزت نفس هم از دیگر دلایل مهم موفقیت خانم یوسفی از نگاه خودش بوده است.
اعتماد به نفس چیست و چطور با وجود محدودیتها، اعتماد به نفس داشته باشیم؟
سارا یوسفی تعریفهای خاص خودش را از اعتماد به نفس دارد. او میگوید فکر کردن و درگیر شدن با آنچه در اختیار ما نیست، اعتماد به نفس ما را حسابی پایین میاورد. به جای درگیر شدن با مسائلی که خارج از کنترل ماست (مثل نقصهای مادرزادی، قیمت دلار، اینکه کجا به دنیا آمدهایم، اینکه خوشگل هستیم یا نه و غیره) او پیشنهاد کرد که یاد بگیری چطور شرایط خودمان را بپذیریم و چطور تمرکزمان را روی بخشهایی از زندگی که روی آن کنترل داریم بگذاریم.
خانم یوسفی راههای جالبی برای بهبود میزان اعتماد به نفس گفت. راههایی که خودش قبلا این تست کرده و نتیجه گرفته است.
دیدن فیلم سخنرانی و گیتار زدن خانم یوسفی در «سمینار بزرگ اراده» هم خالی از لطف نیست. (او در گفتگوی بالا در مورد ساز زدن خودش هم توضیحاتی داده است.)
نکاتی برای رفتار کردن و مواجهه با افراد نابینا
اغلب ما نمیدانیم وقتی فردی نابینا (یا به طور کلی فردی که دچار محدودیتهای جسمی است) را میبینیم باید چطور رفتار کنیم. در چندجای گفتگو، خانم یوسفی از رفتارهای نادرست افراد عادی با افراد دارای معلولیت گفت.
همانطور که گفتیم، حدود 15درصد جمعیت جهان به معلولیت در اشکال و درجات مختلف دچارند. معلولیت لایهها و جلوههای آشکار و پنهانی دارد اما عموما جنبههای مرئی و ملموس چون نقص عضو، ناتوانی حرکتی، ویلچرنشینی، نابینایی یا ناشنوایی به عنوان معلولیت لحاظ میشوند.
در انتهای این مقاله، میخواهم نکات مهمی برای رفتار با افراد نابینا در اختیار شما بگذارم. حتما این نکات را یاد بگیرید تا به تدریج فرهنگ صحیح رفتار با افراد نابینا در کشورمان جا بیفتد:
نکته اول: ترحم ممنوع!
معلولان دوست ندارند به دیده ترحم به آنها نگاه شود. هر انسانی دارای عزت نفس و کرامت است و با نگاه ترحم آمیز و یا تحقیر، عزت نفسش پایمال میشود. یکی از مهمترین نکاتی که در برخورد با افراد نابینا باید لحاظ کنیم، این است که نگاه ترحم آمیز را رها کنیم و دیوار بین خودمان و افراد معلول را خراب کنیم. با آنها مثل افراد عادی برخورد کنیم. اما شرایط آنها را هم در نظر بگیریم و اجازه دهیم آنها هم به همان راحتی که ما در اجتماع زندگی می کنیم، زندگی کنند.
نکته دوم: آنها فقط تفاوتهای خیلی کوچکی با ما دارند
همیشه با این دید به نابینایان نگاه کنید که آن ها هم مانند بقیه افراد هستند. فقط کار های ساده را به شکل دیگری انجام می دهند. نابینا بودن به این معنی نیست که آنها ناتوان هستند. بلکه فقط یکی از حواس پنجگانه آنها کاربرد ندارد. در عوض معمولا حواس دیگر این افراد از شرایط مطلوبتری نسبت به افراد سالم برخوردار است.
نکته سوم: آنها نابینا هستند نه ناشنوا!
خانم یوسفی در بخشی از صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که اغلب آدمها در برخورد با یک فرد نابینا، طوری رفتار میکنند که گویا آن فرد ناشنوا هم هست! مثلا تن صدایشان را بیش از حد بالا میبرند. سعی کنید به طور طبیعی و واضح صحبت کنید. از دست دادن بینایی به معنای از دست دادن شنوایی نیست. همچنین از زبان روزمره خود استفاده کنید. از کلماتی مثل «دیدن» یا «نگاه کردن» و یا صحبت درباره فعالیتهای روزمره مانند تماشای تلویزیون یا بازی کامپیوتری اجتناب نکنید. افراد نابینا هوشیار هستند و همه چیز را درک میکنند.
و اینکه خانم یوسفی گفت بهترین واژهای که به این افراد اطلاق می کنیم واژه «نابینا» است نه روشندل. چون اصلاح روشندل، ممکن است تداعیگر دلسوزی و یا انکار واقعیت باشد…
حتما حتما این گفتگوی انگیزشی یک ساعته با سارا یوسفی را را تماشا کنید…!
و در انتها میخواهم شما را دعوت کنم که اگر هنوز در دوره اعتماد به نفس ثبت نام نکردهاید، فرصت را از دست ندهید. کلی مطالب آموزشی، علمی و تمرین برای رساندن اعتماد به نفس شما به چند پله بالاتر برای شما آماده کردهام. روی تصویر کلیک کنید و بیشتر در مورد این دوره بدانید: