کودک درون چیست و چطورآن را بشناسیم؟
خیلی وقتها با آدمهایی روبرو میشویم که خیلی شاد و پرانرژی و پر از حال و احوال کودکی هستند.
یعنی فرد شاید سی یا چهل سالش است اما وقتی که دهان باز میکند به حرف زدن یا رفتارهایی که از خودش نشان میدهد، فکر میکنیم با یک کودک، گرمِ صحبت هستیم. زبان بدنی که استفاده میکند و صحبتهای شیرینی که دارد حس جوانی و سرزندگی را منتقل میکند.
معمولاً می گویند این افراد، کودک درونشان زنده است. جالب است که گفته میشود اینها پیر نمیشوند. چون با کودک درون خود زندگی میکنند.
کودک درون یعنی چه؟
کودک درون یکی از مباحث مهم در روانشناسی است که به روانشناسان کمک میکند رفتارهای ناهنجار و اضطرابهای به جا مانده از دوران کودکی افراد را شناسایی کنند.
البته در اینجا ما نمیخواهیم وارد مبحث مهم و اساسی در روانشناسی شویم. بلکه میخواهیم به صورت ساده و خیلی معمولی بگوییم که کودک درون چیست و چطور میتوانیم حال کودک درون خود را شاد نگهداریم؟
کودک درون بخشی از وجود ماست که گاهی ناسازگار میشود و زمانی دیگر دوست دارد بپرد، بازی کند، شوخی کند، بخندد یا حتی گریه کند و دست به کارهایی بزند که شاید هیچ منطقی دور برش نباشد.
کودک درون، کودکی است که در درون همه ما وجود دارد.
این کودک به ما انرژی و نیرو میدهد و نشاط و شادابی و سرزندگی هر انسانی به کودک درونش وابسته است.
احساسات ما به کودک درون ما گره خورده و قدرت تخیل و غرایز ما در پیوند با اوست.
با کودک درون خود احساسات و عواطف خود را میتوانیم به جریان بیندازیم، به راحتی بخندیم، به راحتی گریه کنیم و به راحتی بازی کنیم.
تجربه شهربازی
حتماً شما هم به شهربازی رفتهاید.
وقتی که افراد به شهربازی میروند و سوار بازیهای هیجان انگیز میشوند، انگار همه غم و غصهها یادشان میرود. جیغ میکشند، فریاد میزنند، میخندند و اصلاً فراموش میکنند که در چه جایگاهی هستند. ظاهراً کارهایشان با منطق و اصول هماهنگ نیست، چون کودک درون انسان، عاشق بازی کردن و شادی و نشاط است
ویژگیهای افراد با کودک درون فعال و سرزنده
خیلی از مواقع این افراد از سن شناسنامهایشان کمتر نشان میدهند. از ویژگیهایی که دارند این است که خیلی راحت میخندند، خیلی راحت میگریند و خیلی راحت میتوانند با کوچکترها ارتباط بگیرند و غمها را در درونشان جمعآوری نمیکنند. با کوچکترین مسئلهای لبخند به لب دارند و هر جایی که باشند با خودشان شادی و شعف به همراه دارند.
مهمترین ویژگیهای فردی که به کودک درون خود توجه میکند؟
این افراد یک توانایی خاص دارند. آنها به شدت اعتماد به نفس دارند. این افراد در جایی اگر مسئله جدی باشد، هم توان جدیت را دارند، اما اگر از فضای خاص که جدیت را میطلبد، خارج شوند، همان انسان شاد و مشعوف جلوه میکنند.
این افراد با دیدن یک فیلم کمدی کلی ایده برای خندیدن میگیرند و جالب است کودک درون این افراد مثل کودکان دبستانی است که به ترک روی دیوار هم میخندند.
معمولاً به این افراد گفته میشود شما اصلاً بزرگ نشدید. همان کودک هفت تا هشت سالهای که بودید هستید.
وقتی از زندگی خصوصی این افراد با خبر میشوید یا با این افراد که صحبت کنید متوجه میشوید که آنها هم مشکلات و مسائل خودشان را دارند.
برخی از این افراد، در زندگی با چنان مشکلات و مصائبی روبرو هستند که اگر یکی از این مشکلات را ما داشته باشیم، زمین و زمان را به قول معروف به هم میدوزیم؛ اما این افراد به قدری قوی هستند که اصلاً نشان نمیدهند و با تمام این مسائل باز میخندند.
خلاصه زندگی افراد با کودک درون فعال
زندگی این افراد در دو کلمه خلاصه میشود
شاد بودن و زنده نگهداشتن کودک درونشان.
آیا کودک درون چیزی واقعی است؟
اگرچه کودک درون، دیدنی نیست، اما نمیتوانیم منکر وجود آن شویم.
کودک درون، از لحاظ تصویری، واقعی است و یک واقعیت فوق العاده قدرتمند در آن است.
همانطور که فروید روانشناس بزرگ دنیا میگوید: «در واقع بیشتر اختلالات روانی و الگوهای رفتاری مخرب کم و بیش به این بخش ناخودآگاه مربوط میشود»
همه ما زمانی کودک بودیم. کودکی را پشت سر گذراندهایم اما کودک درونمان همیشه کودک باقی خواهد ماند. ما رشد میکنیم اما کودک درون ما همیشه کودک باقی میماند.
چرا بزرگسالان کودک درون را نادیده میگیرند؟
متأسفانه بیشتر بزرگسالان از این موضوع آگاهی ندارند و این عدم ارتباط آگاهانه با کودک درونی خود به گفته روانشناسان بسیاری از مشکلات رفتاری، عاطفی ناشی از عدم توجه به این نکته است.
واقعیت این است که اکثر افراد بهاصطلاح بزرگسالان بههیچوجه بزرگسال نیستند. همه پیرتر میشوند اما بزرگسال نمیشوند.
بزرگسالی یعنی چه؟
بزرگسالی واقعی به تصدیق، پذیرش و مسئولیتپذیری، دوست داشتن و فرزند پروری فرزند درونی خود وابسته است.
برای اکثر بزرگسالان این اتفاق نمیافتد. در عوض کودک درون این افراد نادیده گرفته میشوند، مأیوس میشوند، رها یا رد میشوند.
چون از طرف جامعه به او گفته میشود که بزرگ شوید و این رفتارهای کودکانه را از خود دور کنید.
برای اینکه بزرگ شویم نیاز است خیلی از ظرفیتهای کودکی خود را کنار بگذاریم مثل تعجب، ترس، خوشحالی، حساسیت و بازیگوشی باید خفه شود یا قرنطینه شود یا حتی کشته شود.
کودک با رفتار بزرگانه
تازه ما به مرحلهای وارد میشویم که به کودک شش ساله خود میگوییم بزرگ شو، رفتار بالغانه داشته باش، حرف نزن، نخند، ندو، چون تو دیگر بزرگ شدی، باید رفتار آدم بزرگها را داشته باشی!
اینجاست که کودکی را در کودک خود خفه میکنیم و از کودک میخواهیم رفتار بالغانه داشته باشد. چون فکر میکنیم که این رفتارها کودکانه است و کودک باید دوران کودکی را ترک کند.
بی توجهی به کودک درون
اگر نسبت به کودک درون خود بی اعتنا باشیم، احساسات ما نادیده گرفته میشود. این کودک درون خود را در لایهای میپوشاند و از دید دیگران مخفی میکند و چون به کودک درون خود بی توجه است، مشکلات زیادی برایش پیش میآید.
سرکوب کودک درون چه عواقبی دارد؟
خیلی از افراد در بیشتر زمانها این اجازه را به کودک درون خود نمیدهند تا خودش را نمایان کند. انگار از وجود او ترس یا واهمه دارند، فکر میکنند اگر نمایان شود، انسان را رسوا میکند؛ بنابراین سرکوبش میکنند. آنها احساس میکنند اهمیت دادن به کودک درون، ممکن است برایشان مشکلاتی به وجود آورد (چون عاشق هیجانات و کارهای خاص و تجربههای جدید است) پس سعی میکنند نادیدهاش بگیرند.
از پیامدهای منفی بی توجهی به کودک درون میتوان گفت وقتی به کودک درون خود بی تفاوت باشی هرگز یاد نمیگیرید چگونه بازی کنید و از بازی لذت ببرید.
یا حتی یاد نمیگیرید با بچههای خود چطور بازی کنید و اصلاً حوصله ندارید با کودک خود حرف بزنید چه برسد به بازی کردن.
اگر کودک درونتان را سرکوب کنید، نمیتوانید استرس خود را کنترل کنید. نمیتوانید آنطور که باید و شاید از زندگی لذت ببرید. ممکن است به اهداف والایی برسید اما همچنان از زندگی لذت نبرید.
از موارد دیگر بی توجهی به کودک درون میتوان به اعتماد به نفس پایین و پرخوری یا کم خوری، دمدمیمزاج بودن و خیلی از مشکلات ریزودرشت دیگر اشاره کرد.
بیماریهای جسمی و روحی
روانشناسان معتقد هستند اگر کودک درون شما آسیب دیده باشد یا نقش او در وجود شما کمرنگ شود، میل به افسردگی افزایش پیدا میکند و کم کم زندگی بی رمق و بی نشاط میشود.
حتی بیشتر بیماریهای روحی و روانی مثل اعتیاد و بیخوابی و انواع اضطرابها و افسردگیها که از بی توجهی به کودک درون ناشی میشود را میتوان با کمک احیای کودک درون قابل درمان دانست.
چه وقت متوجه میشوید که کودک درون شما بیمار است؟
وقتی میبینید که بیماریهای روحی و جسمی مدام به سراغتان میآید حتماً به این نکته توجه داشته باشید. کودک درون خود را به بند کشیدید و بی توجهی به کودک درونتان باعث این مصائب شده است.
پس لطفاً تا میتوانید به کودک درون خود اهمیت دهید و مقاله بعدی ما در رابطه با راههای برای شاد کردن کودک درون را مطالعه بفرمایید.
۲ دیدگاه دربارهٔ «کودک درون چیست و چطورآن را بشناسیم؟»
عالی
سپاس بابت همراهیتون…