هر یک از ما بارها و بارها در زندگیمان به سراغ انتخاب اهداف مختلفی رفتهایم. برای مثال اکثر ما با نو شدن سال به سراغ اهدافی مثل ارتقاء شغل و تحصیلاتمان و یا کاهش وزن و تغییرات ظاهری میرویم؛ اما آیا واقعاً باید قبل از وارد شدن به هر مسیری اهداف مشخصی را برای خود در نظر بگیریم؟ اگر چنین است آیا باید به معیارهای خاصی در انتخاب هدف توجه کنیم؟ آیا هدفگذاری اسمارت روش بینقصی برای انتخاب هدف گذاری است؟ اگر پاسخ منفی است، چه ایراداتی را میتوان به هدفگذاری اسمارت وارد کرد؟ هرکسی که در مورد هدف گذاری صحبت میکند، از روش هدف گذاری SMART میگوید. روشی جهان شمول و معروف. اما کمتر کسی ایرادات این سیستم هدف گذاری SMART را میبیند. برای پیدا کردن پاسخ همه پرسشهای بالا تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
چرا باید هدف گذاری کنیم؟
پژوهشهای مختلفی در مورد نظریه هدف گذاری (Goal-setting theory) نشان میدهند که انتخاب هدف میتواند باعث جهتدار شدن مسیر زندگی ما (منبع)، افزایش انگیزه(منبع)، افزایش تمرکز ما بر ارزشهایمان و همچنین بهبود عملکرد ما شود.(منبع) پس تا اینجای کار میدانیم که انتخاب هدف یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین مراحل در رسیدن به هدف است. (منبع)
هدف گذاری smart چیست
بعید است که در مورد روشهای مختلف هدف گذاری مطالعهکرده باشید و نام هدف گذاری اسمارت به گوشتان نخورده باشد. اسمارت یکی از پرآوازهترین روشهای هدف گذاری است که مؤسسات و مدرسان مختلف همچون غول چراغ جادو به آن مینگرند اما بااینحال این روش دارای ایرادات مهمی است که در این مقاله به آن میپردازیم؛ اما قبل از آن لازم است که به اختصار به تعریف آن بپردازیم.(منبع)
برای درک بیشتر این موضوع پیشنهاد میکنیم این فیلم کوتاه از پیام بهرام پور را مشاهده کنید:
کلمه Smart به چه معنی است
کلمه SMART از کنار هم قرارگیری پنج حرف تشکیل شده است که هرکدام از این حروف نشاندهنده یکی از ویژگیهای هدف گذاری به روش اسمارت میباشند. این ویژگیها به ترتیب مشخص (Specific)، قابلاندازهگیری (Measurable)، دستیافتنی (Achievable)، واقعبینانه (Realistic) و دارای محدوده زمانی (Time-bounded)، هستند.
مراحل هدف گذاری اسمارت
در واقع یک هدف اسمارت اول از همه هدفی است که مشخص و دقیق باشد. یک هدف اسمارت همچنین باید واقعبینانه و قابلدسترسی باشد و در یک بازه زمانی خاص محدود شود. برای مثال فردی را تصور کنید که میخواهد در سال جدید بر جذابیت ظاهریاش بیفزاید. زمانی که بخواهد این هدف را به یک هدف اسمارت تبدیل کند اول از همه باید به این سؤال جواب دهد که دقیقاً چگونه و با ایجاد چه تغییری در بدنش میخواهد بر زیباییاش بیفزاید؟! (Specific)، تصورکنید که او به این نتیجه میرسد که باید از وزن خود کم کند.
در مرحله بعد باید به این سؤال جواب دهد که دقیقاً چند کیلو از وزن خود را باید کم کند؟!(Measurable) فرد همچنین باید به این سؤال پاسخ دهد که آیا هدفش قابلدسترسی است یا خیر؟!( Achievable) علاوه بر قابلدسترسی بودن آن هدف باید واقعبینانه نیز باشد و شخص باید با نگاه کردن به واقعیت زندگی خود به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتواند هدفش را عملی کند؟(Realistic) و در مرحله آخر نیز فرد باید برای هدفش بازه زمانی انتخاب کند و بگوید که مثلاً در طی شش ماه یا هشت ماه اول به هدفش برسد. (Time-bounded)
تا اینجای کار همهچیز خوب و منطقی به نظر میرسد و باید اعتراف کرد که هدف گذاری اسمارت شاید روشی بینقص برای هدف گذاری باشد! اما مشکل دقیقاً از همینجا شروع میشود؛ جایی که هدف گذاری اسمارت بیشازحد کمالگرایانه به نظر میرسد. در زبان انگلیسی یک اصطلاح وجود دارد که میگوید: «فلان شخص یا فلانشی برای واقعی بودن زیادی خوب است» (Somebody or something is too good to be true) این اصطلاح زمانی به کار میرود که فردی بیشازحد خودش و یا کارش را خوب جلوه دهد و این بیشازحد و زیادی خوب بودن باعث ایجاد شک و شبهه در دیگران میشود.
برای مثال فردی را تصور کنید که در صفحه اینستاگرامش مدام زندگی مشترک خود را به تصویر میکشد و به گونهای رفتار میکند که انگار او و همسرش هیچ اختلافی ندارند و هیچگاه در زندگی آنها هیچ تعارضی به وجود نمیآید و خلاصه یک زندگی پرفکت و بدون نقص را زندگی میکند. طبیعتاً ممکن است در ذهن مخاطب چنین شخصی این سؤال به وجود بیاید که مگر میشود یک زوج هیچ تعارض و اختلافی با یکدیگر نداشته باشند؟! این خود موجب این شک میشود که شاید آن فرد در حال نقش بازی کردن است و آنچه را که به تصویر میکشد واقعی نیست.
در واقع شاید مشکل اصلی اسمارت در این باشد که برای کارآمد و اثربخش بودن زیادی خوب است. بااینحال نباید این را فراموش کرد که هدف گذاری اسمارت فقط در ظاهر خیلی کامل و دقیق به نظر میرسد و اگر با دقت بیشتری به آن بنگریم متوجه ایرادات و اشکالات مهمی میشویم.
چه ایراداتی به روش هدفگذاری SMART وارد است
هدفگذاری SMART به چرایی انتخاب یک هدف توجه نمیکند: مهمترین سوالی که ما پیش از انتخاب هر هدفی باید از خودمان بپرسیم این است که با چه انگیزهای و به چه دلیلی قصد داریم که به سراغ هدفی خاص برویم؟ طبق این مطالعات انگیزه درونی یکی از مهمترین عواملی است که میتواند در مسیر هدف ما نقش تعیینکنندهای داشته باشد. درست است که انگیزههای بیرونی اهمیت کمتری نسبت به انگیزههای درونی دارند؛ با این حال از نقش آنها نیز نباید کاملا غافل شد.
هدفگذاری SMART به هیچ یک از این انگیزهها اهمیتی نمیدهد و این موضوع ممکن است شخص را در معرض انتخاب هدفی قرار دهد که هیچ تناسبی با پتانسیلها، استعدادها و ارزشهای زندگیاش نداشته باشد. برای مثال یک فرد ممکن است با استفاده از هدفگذاری اسمارت برنامهریزی کند که در امتحان کنکور بتواند در رشته پزشکی قبول شود اما ممکن است این هدف هیچ سنخیتی با انگیزههای درونی و معنای زندگیاش نداشتهباشد و در نهایت این بی معنایی او را سالهای سال پشت درهای کنکور نگهدارد.
به عنوان جمعبندی اولین مورد باید گفت که اصول هدفگذاری SMART هیچ توجهای به اهمیت خودشکوفایی و تحقق خویشتن که از اصلهای مهم روانشناسی انسانگراست نمیکند و فرد با استفاده از روش این هدفگذاری ممکن است به سراغ هدفهایی برود که هیچ ارتباطی با رسالت و معنای زندگیاش نداشته باشند. (منبع)
همهی اهداف قابل اندازهگیری نیستند
در این مورد باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از اهداف را نمیتوان به سادگی اندازهگرفت. برای مثال شخصی که مهمترین هدفش در سال جدید کاهش وزن است به راحتی میتواند هدفش را اندازهگیری کند و بگوید که قصد دارد N کیلوگرم وزن کم کند اما شخصی که قصد دارد کیفیت خوابش را بهبود ببخشد به راحتی نمیتواند که هدفش را اندازهگیری کند. در واقع باید به این نکته توجه داشت که همهی اهداف کمی و به راحتی قابل اندازهگیری و سنجش نیستند.
به عنوان یک مثال دیگر به این مورد توجه کنید که یک شخص ممکن است تصمیم بگیرد که در سال جدید با خانوادهاش مهربانتر و با احترام بیشتری رفتار کند. طبیعی است که در چنین شرایطی اندازهگیری یک هدف ممکن نیست و شخصی که به سراغ هدف گذاری smart رفته میتواند دچار سردرگمیهای زیادی شود.
عدم کنترل کمال گرایی با هدفگذاری SMART
دو ویژگیِ دست یافتنی و واقعبینانه میتوانند گمراهکننده باشند: هدف و کارکرد اصلی این دو ویژگی در این است کمالگرایی و خوشبینی افراطی را در افراد کنترلکند اما متاسفانه باید اعلامکرد که این روش خیلی نمیتواند در کنترل این دو مورد موفق عملکند و برعکس شاید بیشتر به این کمالگرایی و خوشبینی دم بزند.
همانطور که در ابتدای کار گفتیم این نوع هدفگذاری خود به صورت کلی کمال گرایانه است؛ از طرف دیگر از آنجایی که افراد حین هدفگذاری به ادراک خود از دو ویژگیِ قابل دستیابی و واقعبینانه بسنده می کنند میتوانند در چالهی خوشبینی افراطی و کمالگرایی بیفتند. در واقع مشکلی که وجود دارد این است که افراد معمولا حین هدفگذاری تصویر اغراقآمیزی از تواناییهای خود دارند و میل دارند که هدفهای خیلی مهم و بزرگی را برای خود مشخص کنند. متاسفانه هدفگذاری SMART برخلاف ادعایش نمیتواند کاملا خوشبینی و کمالگرایی افراد را کنترل کند چرا که افراد بر اساس ادراک خود از واقعیت دست به انتخاب هدف میزنند و بسیاری از اوقات ادراک افراد میتواند با اغراق و خطا همراه باشد.
این موضوع برای اکثریت ما به تجربه در آمده است چرا که اکثریت ما بارها و بارها هدفهای مختلفی را برای خود مشخص کردهایم و میدانیم که حین هدفگذاری میل شدیدی داریم که تواناییهای خود را بیش از حد واقعیِ آن برآورد کنیم؛ میلی که توسط هدف گذاری SMART به راحتی قابل کنترل نیست. البته منظور اصلا این نیست که ما در برابر این میل تسلیم شویم و اهدافی دست نیافتنی و غیرواقعبینانه را برای خود انتخاب کنیم بلکه منظور این است که هدفگذاری SMART برخلاف ادعایش نمیتواند واقعبینانه بودن و دست یافتنی بودن اهداف را تضمین کند چرا که همانطور که گفتیم به ادراک خود شخص بسنده میکند و ادراک افراد میتواند اغراق آمیز و به دور از واقعیت باشد.
دوستی داشتم که در دوران کنکور از تکنیک هدف گذاری اسمارت استفاده میکرد اما با این حال هرگاه که به سراغ نوشتن برنامههای هفتگی و ماهانه خود میرفت برنامههایی شدیداً کمالگرایانه مینوشت و هر بار هم از عملیکردن آنها ناتوان میماند و این موضوع فشار و خود سرزنشی وی را دوچندان میکرد. البته مجددا تاکید میکنم که منظور این نیست که ما از غلبه بر این کمالگرایی ناتوانیم بلکه منظور این است که هدف گذاری smart ابراز کافی برای کنترل کمالگرایی و خوشبینی افراطی افراد را در دسترس قرار نمی دهد.
مشخص نکردن اهداف کوتاه مدت و بلندمدت
ایراد دیگر اسمارت در این است که برخلاف اشاره به زماندار بودن اهداف، آنها را هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمیکند. یکی از مهمترین قدمهایی که باید در راه رسیدن به اهداف برداشت، تقسیم اهداف به یک سری تکلیف و تمرینهای کوچکتر است. هدفگذاری اسمارت صرفا توجه فرد را به هدف اصلی و نهاییاش جلب میکند و از هدفهای کوتاه مدت و پلههای کوچکی که باید طی کرد غافل میشود.
هدفگذاری Smart از نظر پژوهشهای علمی
حال که به برخی از ایرادات هدفگذاری SMART اشاره کردیم لازم است به بعضی از ضعفهای و ایرادهای علمی که در پژوهشهای در مورد هدفگذاری SMART دیده میشود اشارهکرد. در یک سری پژوهشها هدفگذاری SMART بسیار اثربخش دیده شده(منبع) و در برخی دیگر نیز تفاوت و تمایز چندانی بین هدفگذاری SMART و سایر روشها دیده نشده. برای مثال در پژوهشی(منبع) در سال 2017 در آمریکا 80 دانشجو به دو گروه مختلف تقسیم شدند و یک گروه برای پیشرفت درسی از روش هدف گذاری smart و گروه دیگر نیز از هدفگذاری دیگری استفاده کردند.
نتایج بدست آمده نشانداد که از نظر میزان و کیفیت یادگیری تفاوت خاصی میان دو گروه وجود نداشته است. اما شاید مهمترین ایرادی که در پژوهشهای علمی نسبت به اسمارت وجود دارد این است که هدفگذاری SMART توسط نظریه و پشتوانه علمی خاصی حمایت نمیشود. در واقع زمانی یک روش میتواند به عنوان یک روش و ابزار مفید و ارزشمند شناخته شود که ابتدا در پژوهشهای بسیاری به بحث و بررسی گذاشته شود و ویژگیهای مختلف آن بهصورت علمی مورد بررسی قرارگیرد و سپس طبق شواهد آن روش را میتوان روشی علمی و مفید معرفی کرد.
این در صورتی است که اصول هدفگذاری SMART از ابتدا توسط هیچ داده و آزمایش دقیقی به سنجش گذاشته نشده و ناگهانی به عنوان یک روش کاربردی و مفید معرفی شده. این موضوع درست است که این نوع هدفگذاری در یک سری پژوهشها با نتایج مثبتی همراه بوده، اما هر یک از ویژگیهای این هدفگذاری باید توسط دادههای علمی ساپورت شوند که متاسفانه هدفگذاری SMART از این پشتوانه علمی خیلی برخوردار نیست. (منبع)
شاید مهمترین ایرادی که به هدفگذاری SMART میتوان گرفت این است که ریشه در نظریه علمی مشخصی ندارد. از دیگر ایراداتی که در پژوهشهای علمی نسبت به هدفگذاری SMART وجود دارد این است که این نوع هدفگذاری فاقد جزییات کافی برای راهنمایی و کمک به افراد است. از طرف دیگر اثربخشی اسمارت به صورت منظم در پژوهشها تایید نمیشود و آن پویایی لازمه را ندارد. (منبع)
نتیجه گیری
در این مقاله ما بطور مفصل به هدفگذاری اسمارت پرداخیم و در کنار معرفی آن به برخی از ایرادات وارده به آن از جمله ریشهدار نبودن این روش در نظریهای علمی پرداختیم. روی هم رفته و برای جمعبندی باید گفت که انتخاب هدف یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین قدمها در مسیر رسیدن به هدف است اما باید بدانیم که اسمارت روش کامل و بی نقصی برای انتخاب هدف نیست و ایرادات مهمی بر آن وارد است. شما میتوانید راهها و روشهای مناسبتر و کاربردیتر در انتخاب هدف را در مقالات بعدی ما ببینید.
چگونه هدف گذاری را رایگان و کاربردی یاد بگیریم؟
می توانید فیلم سمینار فوق العاده هدف گذاری را به صورت رایگان ببینید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید.
۱ دیدگاه دربارهٔ «مشکلات هدف گذاری smart ! معایب اسمارت چیست؟»
دوست عزیزم
هدف گذاری به روش اسمارت صرفا یک استراتژی برای تعیین حدود هدف می باشد مواردی که مد نظر شماست می بایست ابتدا در رسالت و سپس در چشم انداز جستجو گردد که ربطی به روش اسمارت ندارد .
البته چه در هدف گذاری بلند مدت و چه در هدفگذاری میان مدت و کوتاه مدت می توان از این استراتژی استفاده کرد بطوریکه بزرگترین سازمانهای دنیا نیز هم چنان از مزایای آن بهره می برند.
ضمنا در علم برنامه ریزی خطی و غیر خطی تکنیکهای فرموله کردن کلیه گزینه موارد دخیل در اسمارت فراهم می باشد و تمامی اهداف کیفی قابلیت تبدیل به اهداف کمی را دارند پس ریشه علمی نیز دارد که حداقل در دو موضوع فوق خلاصه می گردد.
هم چنین مثال خود شما احترام به پدر مادر می تواند بصورت ذیل از یک المان کیفی به یک المان کمی تبدیل گردد:
ابتدا شخص نسبت به تعیین ایندکهاس احترام اقدام می کند و سپس با هدف گذاری در فرضا سه مرحله تعداد اقدام برای ایندکسهای خود را تعیین نموده و در طول زمان ثبت پایش کرده و میزان انحراف معیار خود را تعیین کند و در این مورد خاص فرد اهداف خود را در راستای چشم اندازش در درصد مطلوبیتش ببیند مثلا از توابع نرمال یا هر توزیع دیگری که به نرم جامعه فیت می شود تبعیت کند که با چه فاصله اطمینانی شخص به حدود نرمال شاخصهای احترام نزدیک یا دور است .
موفق باشید