راز اعتماد به نفس افراد مشهور؛ هیتلر تا انیشتن!
احتمالا شما هم بارها در مورد اینکه اعتماد به نفس راز رسیدن به موفقیت است چیزهایی شنیده یا خواندهاید. اما واقعا این اعتماد به نفس چطور قرار است به دست بیاید؟ شاید یکی از راهکارهای رسیدن به جواب این سوال؛ بررسی موردی افراد موفقی است که در اعتماد به نفس سرآمد بودهاند.
امروز میخواهم در مورد راز اعتماد به نفس افراد مشهور بگویم! هر کدام از افرادی که ما از آنها به عنوان انسانهای بزرگ و مشهور یاد میکنیم، به شکل و روشی این اعتماد به نفس را به دست آوردهاند. پس شاید بهتر باشد یه جای یک مقاله آموزشی ساده، به سراغ زندگی آنها رفته و از سر از رازهایشان در بیاوریم.
راز اعتماد به نفس افراد مشهور
قبل از اینکه سراغ بخش اصلی مقاله برویم، بگذارید اصلا ببینیم یک مرد یا زن موفق، چه کسی است؟ خب میدانم که خیلی از افراد میگویند یک انسان ثروتمند همان فرد موفق است، یکی دیگر میگوید که موفقیت یعنی شهرت و دیگری آن را در اثرگذاری میبیند.
راستش را بخواهید تعریف من از موفقیت برای یک انسان این است:((لذت بردن از لحظه و چیزهایی که وجود دارد و حرکت به سمت جلو در مسیر رشد.)) البته با توجه به اینکه میدانم خیلی از شما دوستان با این تعریف موافق نیستید، پس فکر کنم بهتر آن است که برای بررسی، به سراغ همان افراد موفقی برویم که موفقیتشان را با پول، اثرگذاری و شهرت به بقیه نشان دادهاند:
1_ راز اعتماد به نفس انیشتین
فکر میکنم انیشتین یکی از اسطورههای اعتماد به نفس در دنیای بزرگان باشد. احتمالا قصههای مختلفی را در مورد این فرد شنیدهاید که از هر کدام میتوان یک نکته که مربوط به اعتماد به نفس اوست پیدا کنید. مثلا یکی از داستانها این است که:((روزی قرار بود رئیس جمهور به دیدنش بیاید. زن انیشتین به او میگوید باید برای دیدن رئیس جمهور لباسهای مجلسی بپوشی. او هم در جواب اینطور پاسخ میدهد که: اگر میخواهند لباسهایم را ببینند که کمد لباسی را نشانشان بده و اگر به دنبال من هستند، به اتاقم راهنماییشان کن!))
فکر میکنم این به تنهایی نشان دهنده میزان اعتماد به نفس این فرد باشد. اما چه رازی در اعتماد به نفس انیشتین وجود داشته؟ اگر از من بپرسید، راز اعتماد به نفسش را مربوط به این میدانم که “او هیچ موقع به دنبال تاییدطلبی نبوده! یعنی چه؟”
ببینید اگر بخواهیم با هم کمی بیتعارف حرف بزنیم، هم من و هم شما بارها کارهایی را انجام دادهایم که تنها هدفمان از آنها، این بوده که بقیه ما را تایید کنند. مثلا یادم هست که در دبیرستان تمامی تلاشم را میکردم در مسابقات پیشرفت تحصیلی کشوری رتبه بیاورم و اتفاقا آوردم! اما میدانید انگیزهام چه بود؟ اینکه بقیه بابت این موضوع من را تایید و تشویق کنند. حتی یادم نمیآید که یک بار به خاطر به دست آوردن رتبه یکِ کشوری در رشته درسیام به خودم افتخار کرده یا در تنهایی از آن لذت برده باشم.
اما در مقابل زمانی که به زندگی انیشتین نگاه کنیم؛ میبینیم این فرد کاملا برعکس اغلب انسانها اصلا به دنبال تاییدطلبی نبوده. خیلی راحت کارش را انجام میداده، به اینکه مردم چه حرفهایی در موردش بزنند بیتوجه بوده و در نهایت هم به خواستهها و اهدافش میرسید. البته نمیگویم بیتوجهی به نظر بقیه افراد خوب است، اما اگر دقت کنید اغلب افراد بزرگ بیشتر از آنچه که باید، نسبت به نظر مردم احترامی قائل نیستند. در اصل انسانهای بزرگ ارزش خودشان را در تایید شدن از طرف دیگران نمیدانند، بلکه خودشان را انسانی ارزشمند و بی نیاز به نظر مثبت بقیه پیدا کردهاند.
2_ راز اعتماد به نفس کریستیانو رونالدو
راستش را بخواهید من اصلا از کریستیانو رونالدو خوشم نمیآید! اما چه بخواهم و چه نخواهم؛ این فرد یکی از بهترین بازیکنهای جهان است؛ پس میتوانیم به راحتی اسمش را میان نام افراد موفق بیاوریم. اما در مورد اعتماد به نفسش چه؟
خب نمیتوان راز اعتماد به نفس رونالدو را صرفا به یک چیز مرتبط دانست اما موضوعی که من از رفتارهای او متوجه شدم این بود: رونالدو ارزش خودش را در نتیجهها نمیبینید! یعنی چه؟
ببینید خیلی از اطرافیان ما تمامی ارزشی که برای خودشان قائلند، ارزشی است که نتیجههایشان برای آنها ایجاد میکند. مثلا یادم هست اغلب همکلاسیهایم زمانی که یک نمره پایین درسی میگرفتند، تا روزها به حالت افسردگی میرفتند. طوری که انگار این نمره پایین باعث بیارزشی آنها شده و البته از حق هم نگذریم؛ خانوادهها با رفتار بدی که در قبال آنها داشتند دقیقا این تصور غلط را تقویت میکردند.
اما انسانهای بزرگ و شخصی مثل رونالدو ارزش خودش را در نتیجه نمیبیند. احتمالا بارها در بازیها دیدهاید بعد از اینکه تیمش شکست خورده یا جام قهرمانی را از دست داده شروع به گریه کردن کند. اما تا الآن دیدهاید که به خاطر این ناکامیها و شکستها بیخیال ادامه دادن مسیر فوتبال شود؟ یا افسرده شده و به تمریناتش ادامه ندهد؟ نه!
او همیشه در حال تلاش است. همیشه بیشتر از همه تمرین میکند و همیشه بیشتر از بقیه میدرخشد؛ اما به خوبی این را میداند که یک باخت یا از دست دادن یک جام چیزی از ارزشش کم نمیکند. او بعد از بارها باخت باز هم همان رونالدویی است که همه دوستش دارند.
اما در مقابل چنین حالتی، چند نفر را تا الان دیدهاید که بعد از یک ناکامی کوچک یا حتی بزرگ دیگر از خودشان ناامید شده باشند؟ من چند ماه پیش در وب سایتی داستان واقعی یک کشتیگیر را خواندم. به قول گزارشگران او یک کشتیگیر “چغِرِ بد بدن” بود و در تمامی طول زندگی ورزشیاش، حتی سابقه یک باخت هم در تشک کشتی نداشت. اما این روندِ پیروزی همیشگی نبود و بعد از سالها، بالاخره یک نفر توانست او را شکست بدهد!
میدانید واکنشش به این قضیه چه بود؟ خداحافظی از دنیای ورزشی…
این یعنی اینکه انسان ارزش خودش را در نتایج ببیند. یعنی وقتی نتوانستم آن نتیجه را بگیرم دیگر ارزشی ندارم و باید بیخیال ادامه دادن شوم. چیزی که دقیقا مخالف آن در ذات رونالدو و خیلی از انسانهای بزرگ وجود دارد. پس مردان بزرگ راز اعتماد به نفسشان در نتیجهها نیست؛ بلکه در وجود و شخصیت خودشان است که ارزشمندی را میبینند.
3_ راز اعتماد به نفس ادیسون
ادیسون یکی دیگر از آن انسانهای موفقی است که برای همیشه نامش در تاریخ ماندگار شده. داستانهای زیادی در مورد ادیسون وجود دارد. یکی از داستانهای مورد علاقه من، برای زمانی است که ادیسون بیشتر از 700 بار (تعداد دقیقش را یادم نیست) برای ساخت یک رشته قوی جهت روشن ماندن نور لامپ شکست خورده بود.
در همین زمان خدمتکارش از او میپرسد که آقای ادیسون چطور هنوز بعد از 700 بار شکست باز هم میخواهید برای ساخت این لامپ لعنتی ادامه بدهید؟ ادیسون در جواب میگوید: راستش من 700 بار شکست نخوردهام؛ من فقط 700 راهی را یاد گرفتهام که لامپ به کمک آن ساخته نمیشود!
الان متوجه شدید راز اعتماد به نفس ادیسون چه بوده؟ اگر فکر میکنید جواب “تلاش” است؛ احتمالا منظورم را درست نفهماندهام. پس یک داستان دیگر هم در موردش تعریف میکنم:
میگویند یک شب آزمایشگاه ادیسون به طور ناگهانی آتش گرفت و افراد حاضر در محل این موضوع را سریع به پسر ادیسون اطلاع دادند. او هم با توجه به اینکه میدانست پدرش چقدر برای این آزمایشگاه احترام قائل بوده و زحمت برایش کشیده، بدون اینکه اطلاعی به او بدهد به سراغ محل حادثه رفت. اما زمانی که به آنجا رسید با کمال تعجب پدرش را روی یک صندلی و در حال مشاهده آتشسوزی دید.
ادیسون وقتی پسرش را دید با هیجان گفت:((پسر میبینی چه رنگهای خاصی از سوختن گوگرد کنار فسفر به وجود آمده؟ کاش مادرت هم اینجا بود و این صحنه را میدید.)) پسرش گفت: پدر تمام زندگیات در حال سوختن است چطور میتوانی اینقدر خونسرد باشی؟ ادیسون گفت: ببین از دست من و تو که کاری ساخته نیست؛ پس باید از لحظه لذت ببریم!
سال بعد از این واقعه هم ادیسون بزرگترین اختراعش که همان ضبط صوت یا گرامافون بود را به دنیا معرفی کرد.
شاید الان دیگر راز اعتماد به نفس ادیسون را متوجه شده باشید. تلاش راز موفقیت ادیسون بود اما راز اعتماد به نفسش که باعث میشد بتواند با انگیزه بیشتری تلاش کند: خوش بینی و طرز تفکر بود!
شاید تصور کنید که خوش بینی و البته طرز تفکر موضوع مهمی نیست؛ دقیقا من هم تا چند ماه پیش همین فکر را میکردم تا اینکه استاد بهرامپور در مورد تحقیق که در زمینه طرز تفکر انجام داده بودند صحبت کرد. پیشنهاد میکنم خودتان این ویدیو را ببینید و در مورد اهمیت این موضوع تصمیمگیری کنید:
4_ راز اعتماد به نفس استیو جابز
استیو جابز را خیلی دوست دارم و او را به عنوان یک انسان موفق ناکام میشناسم. البته شاید اینطور نباشد اما خیلی دوست داشتم او هم بتواند بعد از اینهمه موفقیتهایی که حاصل از خلاقیتش بود، بتواند مثل بیل گیتس و… به زندگی ادامه داده و البته باز هم خلاقیتهای جدیدی به وجود بیاورد؛ اما خب چه کسی به نظر من اهمیت میدهد…
در هر حال استیو جابز هم یکی از اسطورههای چند سال اخیر و از انسانهای موفق است. اگر از من در مورد راز اعتماد به نفس جابز سوال کنند؛ به داستان اخراجش از اپل اشاره میکنم! استیو جابز به خاطر شکستهایی که در پروژههای آخرش در اپل متحمل شد، از مدیریت این شرکت برکنار و به این ترتیب مجبور شد به طور کامل ار آن استعفا بدهد. این واقعا درد بزرگی است که انسان هم یک شکست بزرگ را تحمل کند و هم مجبور باشد از شرکتی که خودش راهاندازی کرده بیرون بیاید.
اما حتی این درد بزرگ هم نتوانست استیو جابز را از ادامه مسیر خسته کند. جابز بعد از این دوباره شروع به فعالیت کرد و شرکت NEXT را راه اندازی کرد. محصول این شرکت که یک رایانه بود به شکلی در بازار سروصدا کرد که خود اپل مجبور شد آن را به قیمت حدود 600 میلیون دلار از جابز خریدار کرده و دوباره او را به اپل باز گرداند!
به نظرم راز اعتماد به نفس جابز هم دوری از نتیجهگرایی بود. او ارزش خودش را صرفا در این نمیدید که در همه کارهایش موفق شود. بلکه میدانست که ارزشش درون خودش است، نه صرفا نتیجهها، پس دوباره شروع کرد به تلاش.
5_ راز موفقیت جف بیزوس
جف بیزوس در حال حاضر با بیشتر از 140 میلیارد دلار ثروت در رتبه اول ثروتمندترین انسان جهان ایستاده. شاید پیدا کردن راز اعتماد به نفس جف بیزوس خیلی هم کار سختی نباشد؛ به نظر من جواب در دوری از کمال گرایی است!
خیلی از افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، به کمال گرایی در زندگیشان دچار میشوند. همانطور که در مقاله نکات طراحی سایت هم گفتم؛ قبلا با این افراد روبرو شدهام: افرادی که میخواستند یک کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنند و تمامی تمرکزشان روی این بود که همه چیز باید از همان اول در بهترین حالت خودش باشد!
کسب و کارهایی که میتوانستند به کمک یک نیرو و یک لپ تاپ راه اندازی شوند، به خاطر کمال گرایی مدیران با هزینههای سنگین و انرژی بسیار راه اندازی شده و باز هم به خاطر کمال گراییهای بیجا شکست خوردند!
اگر کمی در مورد شرکت آمازون و جف بیزوس تحقیق کنید، میبیند این شرکت که الان یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان است، در یک اتاقک ساده راه اندازی شده! اما اگر قرار بود جف بیزوس هم به دنبال بهترین و عالی بودن برای شروع باشد، احتمالا هنوز هم نام آمازون صرفا به جنگلهای بزرگ آفریقایی اشاره میکرد، نه یک شرکت میلیارد دلاری…
6_ راز اعتماد به نفس هیتلر!
هیتلر هم یکی از اسطورههای اعتماد به نفس دنیاست! کسی که توانست از درجات پایین به بالاترین درجه یک کشور رسیده و یک دنیا را بهم بریزد. مهمترین خصلت هیتلر که از آن صحبت میکنند، مهارتی بود که در سخنرانی داشت. اگر دقت کنید اغلب افرادی که توانستهاند در دنیا یک تاثیر بزرگ از خودشان به جای بگذارند، در فن بیان قوی بودند. شخصی مثل هیتلر، چرچیل، آبراهام لینکلن و… (یا این مهارت را با تمرین به دست آورده بودند یا به صورت ذاتی آن را داشتند.)
انسانی که بتواند با بیان خوب اطرافیانش را تحت تاثیر قرار دهد، مطمئنا با افزایش شدید اعتماد به نفس حاصل از ارزشمندی روبرو میشود. البته این نظر من است و شاید خیلیها بگویند که بیان خوب حاصل اعتماد به نفس بالا است. اما تا جایی که من تجربه کردهام، افراد بعد از شرکت در کلاسهای آموزش فن بیان به دلیل افزایش اثرگذاریشان، اعتماد به نفس بیشتری به دست میآورند.
بخوانید:
چرا هیتلر سخنران بسیار ماهری بود؟
7_ راز اعتماد به نفس دیوید اوگیلوی
احتمالا با دیوید اوگیلوی آشنا نیستید. این فرد یک نابغه در دنیای تبلیغات غرب بود که به دلیل موفقیتهایش با انسانهای بزرگی رابطه داشت. در مقالات تبلیغ نویسی چیست و آموزش تبلیغ نویسی به این فرد اشاراتی داشتم.
دیوید اوگیلوی در کتابش به اسم “اعترافات یک تبلیغاتچی” به عنوان یک نصیحت و راهکار میگوید:((کاری که از عهده انجامش بر نمیآیید را انجام ندهید.)) بعد هم به نمونههایی از پیشنهادات کاری اشاره میکند که به دلیل نداشتن صلاحیت در آنها، از قبول کردنشان خودداری کرده بود.
به نظر من یکی از دلایل اعتماد به نفس بالای اوگیلوی، خودشناسی است. به طور کلی اغلب انسانهای بزرگ نقاط ضعف و قوت خودشان را میشناسند؛ در صورتی که بیشتر آدمهای عادی، یا زیادی خودشان را ضعیف دیده یا دچار غرور شده و تصور میکنند در همه کاری از همان اول عالی هستند. وقتی انسان خودش را بشناسد، میتواند برای برطرف کردن نقاط ضعفش زمان بگذارد.
نه به عنوان یک انسان موفق، اما به عنوان کسی که از این معادله استفاده کرده از خودم یک مثال میزنم: من سالهای زیادی است که در زمینه تولید محتوا فعالیت میکنم و خب به درجات خوبی که دوست داشتهام هم رسیدهام. اما از بعد از اینکه کمی با موضوع شناخت نقاط ضعف آشنا شدم، فهمیدم مهارت کمی در عنوان نویسی دارم.
همین موضوع و قبول کردنش باعث شد تا برای افزایش این مهارتم زمان گذاشته و با شرکت در 2 کلاس آموزشی، آن را به شدت نسبت به قبل ارتقا دهم. در حال حاضر هم به اندازهای که دوست دارم پیشرفت نکردهام اما نسبت به قبل رشد زیادی داشتهام. این رشد و مشاهده نتایج و تغییرات به شدت باعث افزایش اعتماد به نفس میشود که من در هر حال تجربهاش هستم
از طرف دیگر وقتی انسان بداند در چه بخشی ضعف دارد، سعی میکند تا قبل از برطرف کردن آن، خیلی به آن نقطه اتکا نکرده و خب احتمال شکست در کارها را پایین بیاورد. این موفقیتهای بیشتر هم مطمئنا باعث افزایش اعتماد به نفس میشوند.
رابطه اعتماد به نفس و آمادگی
اعتماد به نفس ترس را از بین میبرد و البته در مقابل، ترس زیاد هم اعتماد به نفس را پایین میآورد. یکی از ویژگیهای مهم افراد موفق که باعث افزایش اعتماد به نفسشان میشود، آماده بودن آنهاست! این افراد همیشه سعی میکنند بدترین حالت و بهترین حالت را در نظر گرفته و خودشان را برای آنها آماده کنند تا در زمان سختی به مشکلی نخورند.
مثلا چند سال پیش یک بحران بزرگ در دنیای کسب و کارهای اینترنتی غرب با نام “حباب دات کام” به وجود آمد که طی آن بسیاری از کسب و کارهای آنلاین شکست خوردند. اما یکی از شرکتهایی که توانست به خوبی با این بحران روبرو شود، همین شرکت آمازون با مدیریت جف بیزوس بود! بیرون آمدن از این بحران صرفا با وجود آمادگی قبلی امکانپذیر بود.
9_ انسانهای با اعتماد به نفس از یادگیری ترس ندارند!
اگر از افراد علاقهمند به یادگیری بوده و با استادهای مختلف و بزرگ سر و کار داشته باشید، میبینید که اغلب انسانهای موفق از اینکه اعتراف کنند دائما در حال یادگیری، شرکت در فلان کلاس آموزشی و… هستند، هیچ ترسی ندارند!
در سالهای گذشته بیشتر از 3 استاد مشهور در وب فارسی را دیدهام که بارها به شاگردان خودشان میگویند: من در کلاس فلان استاد شرکت کردهام، دوره فلان شخصیت را خریدهام و…
اما در مقابل انسانیهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند، میخواهند خودشان را به عنوان یک استاد همهچیزدان جا بزنند. به نظر من وقتی فرد از یادگیری ترس نداشته باشد، با افزایش و ارتقا دانش و مهارتش اعتماد به نفس زیادی به دست میآورد.
کلام آخر
خب، بالاخره به انتهای مقاله راز اعتماد به نفس افراد مشهور رسیدیم. سعی کردم مهمترین خصلتهایی که در افراد موفق باعث افزایش اعتماد به نفس شده را به کمک داستانیهایی از زندگی آنها به شما توضیح دهم. امیدوارم این مقاله طولانی شما را خسته نکرده و حداقل یک تاثیر کوچک در مسیر موفقیتتان داشته باشد. با آرزوی موفقیت برای شما عزیزان.
این مقالات اعتماد به نفس را حتماً بخوانید:
اعتماد به نفس چیست؟ (10 راهکار موثر و جذاب برای تقویت اعتماد به نفس)
افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران
با یادگیری علمی مهارت اعتماد به نفس یک سر و گردن از همه بالاتر باش…
بسته فوقالعاده کاربردی «اعتماد به نفس» را تهیه کنید و اثرات عمیق و بزرگش را ببینید.!
۹ دیدگاه دربارهٔ « راز اعتماد به نفس افراد مشهور؛ هیتلر تا اینشتین!»
سلام و درود و ممنون بابت مقاله ی ارزشمند شما:
وقتی به انتهای محتوای مقاله رسیدم خواستم برای یک مرور کنم، گفتم خالی از لطف نیست این مرور رو در قسمت دیدگاه انجام بدم که هم برای خودم یک جمع بندی و یادآوری باشه و هم برای دوستانی که این مقاله رو می خونند:
راز اعتماد به نفس افراد مشهور:
۱- انیشتین: “او هیچ موقع به دنبال تاییدطلبی نبوده!”
در اصل انسانهای بزرگ ارزش خودشان را در تایید شدن از طرف دیگران نمیدانند، بلکه خودشان را انسانی ارزشمند و بی نیاز به نظر مثبت بقیه پیدا کردهاند.
۲- کریستیانو رونالدو: “ارزش خودش را در نتیجهها نمیبینید!”
او همیشه در حال تلاش است. همیشه بیشتر از همه تمرین میکند و همیشه بیشتر از بقیه میدرخشد؛ اما به خوبی این را میداند که یک باخت یا از دست دادن یک جام چیزی از ارزشش کم نمیکند. او بعد از بارها باخت باز هم همان رونالدویی است که همه دوستش دارند.
۳- ادیسون: “خوش بینی و طرز تفکر:
نبودن مفهوم شکست در طرز فکر ایشان
۴- استیو جابز: “دوری از نتیجه گرایی”
او ارزش خودش را صرفا در این نمیدید که در همه کارهایش موفق شود. بلکه میدانست که ارزشش درون خودش است،نه صرفا نتیجهها، بنابراین پس از برکناری و استعفا از مدیریت اپل) پس دوباره شروع کرد به تلاش.
۵- جف بیزوس: “دوری از کمال گرایی است!”
شرکت آمازون که الان یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان است، در یک اتاقک ساده راه اندازی شده! اما اگر قرار بود جف بیزوس هم به دنبال بهترین و عالی بودن برای شروع باشد، احتمالا هنوز هم نام آمازون صرفا به جنگلهای بزرگ آفریقایی اشاره میکرد، نه یک شرکت میلیارد دلاری…
۶- هیتلر: “مهارت در سخنرانی”
اغلب افرادی که توانستهاند در دنیا یک تاثیر بزرگ از خودشان به جای بگذارند، در فن بیان قوی بودند. شخصی مثل هیتلر، چرچیل، آبراهام لینکلن و… (یا این مهارت را با تمرین به دست آورده بودند یا به صورت ذاتی آن را داشتند.)
۷- دیوید اوگیلوی: “خودشناسی .”
((کاری که از عهده انجامش بر نمیآیید را انجام ندهید.)) به طور کلی اغلب انسانهای بزرگ نقاط ضعف و قوت خودشان را میشناسند؛ در صورتی که بیشتر آدمهای عادی، یا زیادی خودشان را ضعیف دیده یا دچار غرور شده و تصور میکنند در همه کاری از همان اول عالی هستند. وقتی انسان خودش را بشناسد، میتواند برای برطرف کردن نقاط ضعفش زمان بگذارد.
۸- “آماده بودن”:
سعی کنید بدترین حالت و بهترین حالت را در نظر گرفته و خودتان را برای آنها آماده کنید
۹- “عدم ترس از یادگیری”:
دائما در حال یادگیری
به نظر من وقتی فرد از یادگیری ترس نداشته باشد، با افزایش و ارتقا دانش و مهارتش اعتماد به نفس زیادی به دست میآورد.
ممنون از شما جناب اقای پیش بین عزیز
عالی از هر شخصیت یک مثال زده شده بود. تشکر
انبوهی از مطالب جدید را باید بیاموزم. چونکه استرس جاماندن وعقب ماندن دارم تمرکزم پایین میآید.به کمک آرامیا سعی میکنم بیشتر تمرکز داشته باشم.اما خیلی با آنچه که برایم مطلوب است فاصله دارم.
خوشحالیم که همراهمون هستید و اهل آموزش.
مقالهی واقعا خوبی بود.
خودم هم بعضی موقع ها که حس ناکامی بهم دست میده با خودم فکر میکنم که:
«این نتایج هستند که به من ارزش میدن؟؟ پس کلی نتایج خوبی که قبلا گرفتم چی؟»
و خب خیلی توی بهتر شدن حالم تاثیر داره
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که اهل مطالعه و رشد فردیتون هستید.
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
عالی بود.ممنون.
سپاس بابت همراهیتون