چطور تنفر از دیگران را از ذهنمان بیرون کنیم؟
یک نویسنده ناشناس در جایی نوشته است:
«وقتی برای دوست داشتن دیگران زمان کوتاهی لازم است، چرا بیشتر آدمها مدت زیادی از وقتشان را صرف تنفر از دیگران میکنند؟»
معقولانه به نظر میرسد! اگر کمی با خودمان روراست باشیم، متوجه میشویم که دستکم در سال چند بار در شرایطی بودهاید که خواستهاید سر به تن یک نفر نباشد!
اگر بین خانواده، دوستان و دیگران به «نفرت ورزی و کینه ورزی» شهرت داشته باشید، وقت آن است که از چنین طرز تفکری دست بردارید و بپذیرید که موقع تغییر است.
واقعیت این است که افرادی که تنفر از دیگران در زندگیشان به یک اصل تبدیل شده، خودشان بیشتر از همه در رنجاند.
اگر شما هم از دسته آدمهایی هستید که نفرت میورزند، این رنجها آر تجربه کردهاید.
چرا از دیگران متنفر میشویم؟
کسی نمیتواند ادعا کند که تا به حال از دست کسی عصبانی نشده و برایش دلخوری پیش نیامده! وقتی از کسی عصبی هستید یک حس قوی و البته ناخوشایند در شما نسبت به فرد مقابل به وجود میآید که همانطور که گفتیم، رنج زیادی برای خودتان به همراه دارد.
ممکن است این عصبانیت با خوردن یک لیوان آب سرد و یا بی توجهی به این حس و سکوت از بین برود و در بعضی موارد به خیر و خوشی هم ختم شود، اما گاهی اوقات شما از کسی آنقدر تنفر دارید که تحمل هم صحبتی و حتی نگاه کردن او را هم ندارید!
در چنین زمانهایی نوعی حس دشمنی به سراغتان میآید که بر آن اساس همه تلاشتان را برای سرکوب کردن آن شخص به کار میگیرید.
راستی یادتان باشد که بین این 2 حس تفاوت قائل شوید: تنفر و عصبانیت! شما ممکن است از کسی عصبانی باشید ولی لزوماً از او تنفر نداشته باشید!
اما دلیل اصلی تنفر از دیگران چیست؟
روانشناسانی که در حوزه روابط اجتماعی روی انسانها مطالعه کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که عامل اصلی تنفر در جدا دانستن فرد از دیگران ایجاد میشود. وقتی خودتان را از دیگران جدا بدانید باعث به وجود آمدن حس خودخواهی میشوید که کسی را جز خودتان نمیپذیرید و تنها دنیای خودتان را به دیگران و نوع زندگیشان برتری میدهید.
اما زمانی که شما خود را درگیر گروههای بزرگتر کنید و با اعضای گروه اهداف مشترکی را دنبال کنید، این حس خودخواهی شما از بین میرود. مفهوم من یا تو، ما و دیگران را از بین ببرید و با دیگران خود را سهیم بدانید و قبل از تنفر از دیگران سعی کنید که برای سایر افراد حقوقی مساوی با خودتان قائل شوید.
چه خوب است که از کودکی به فرزندانمان هم بیاموزیم که قانون جدایی بین ما و دیگران محکوم به شکست است. تا بچههایمان در آینده تبدیل به آدمهایی خودخواه یا نفرت ورز نشوند.
چطور تنفر از دیگران را از ذهنمان بیرون کنیم؟
اگر از تنفر و نفرت از دیگران دست بردارید، شاید نتوانید عاشق همه مردم شوید اما دستکم دیدگاهتان مثبتتر شده و قطعاً زندگی شادتر و رضایت بخش تری را تجربه خواهید کرد.
میتوانید با این راهکارهای خوب و کاربردی شروع کنید:
همیشه بهترین تصور و فکر را از مردم داشته باش
برخی از افراد نفرت ورز، نوعی حس توهم توطئه دارند. آنها فکر میکنند همه آدمها میخواهند بهشان صدمه بزنند یا به نوعی اذیتشان کنند.
یاد بگیرید به مردم به چشم آزاردهنده و تهدیدی بالقوه علیه خودتان نگاه نکنید.
این را در خود تقویت کنید که آدمهای اطرافتان را بپذیرید تا ببینید اگر خودتان اجازه دهید، چقدر میتوانند کیفیت زندگی شما را بهبود دهند.
یقیناً تمام آدمهای دنیا دنبال این نیستند که زندگی شما را بهتر کنند؛ اما نباید حتی موقعی که سوار مترو میشوید حس کنید تمام آدمها علیه شما در حال توطئهاند یا زندگی را برایتان ست کردهاند.
خواندن این مقاله هم به شما در درک بهتر جهان و عمیق بیشتر افکارتان کمک می کند:
به نظر میرسد باید به هرکسی این شانس را بدهید که با شما در ارتباط باشند. تا ببینید آدمها آنقدر هم که فکر میکنید ترسناک یا توطئهگر نیستند.
فرض ثابت شما باید این باشد که هرکسی با شما در ارتباط است، نیت خیر دارد، مگر اینکه خلافش را ثابت کند.
اگر همسایه، رفیق یا همکارتان شما را به یک فنجان قهوه دعوت کرد، فرض کنید که فقط میخواهد با شما دوست شود، نه اینکه فکر کنید به خاطر مقاصد پنهانی به شما نزدیک شده است.
کمی سخت گیری را کمتر کنید و خود را رها کنید…
از هم صحبتی با دیگران لذت ببر…
احتمال دارد نفرت شما از دیگران به خاطر این باشد که حس کنید وقتی دوست دارید تنها باشید، ناچارید با آنها حرف بزنید. اگر این گونه فکر میکنید، ممکن است تا ابد از نفرت از دیگران را همراه خود بکشید.
بهتر نیست سعی کنید به جای نفرت ورزی و تلف کردن بیهوده وقت و انرژی بر سر این افکار، تلاش کنید از هم صحبتی با هرکسی لذت ببرید؟
لبخند بزنید. حتی اگر شده به زور. رفتاری دوستانهتر در پیش بگیرید. به مردم نشان دهید که مشتاق گپ زدن و هم صحبتی با آنها هستید. به زودی خواهید دید که رفتار مردم هم با شما بهتر خواهد شد.
بگردید به دنبال موضوعات مشترک با مردم… این به شما نشان میدهد آنقدرها که فکر میکنید با دیگران متفاوت نیستید.
بپذیرید که گپ زدن نه تنها کاری بیهوده نیست بلکه به توسعه فردی و بهبود مهارتهای ارتباطی شما هم کمک زیادی میکند.
شما با گفتگو با دیگران و لبخند زدن به آنها به سمت و سوی داشتن روابطی عمیقتر و در نهایت پیدا کردن شناخت بهتری از مردم پرواز خواهید کرد.
مقاله مرتبط زیر را هم حتماً بخوانید. چون حاوی راهکارهای تکمیلی و خوبی است:
نترس! از دیگران تعریف کن!
یقیناً تنفر از دیگران کار را برای تعریف کردن از آنها به شدت دشوار خواهد کرد…
اما شما در حال آموزش دیدن برای کنار گذاشتن نفرت از دیگران هستید. پس باید حسابی به زور هم که شده از دیگران تعریف کنید. تعریف شما به آنها ثابت میکند که بهشان اهمیت میدهید.
این عادت خوب را در خود ایجاد کنید که روزانه یکی دو بار از یک نفر (غریبه یا آشنایش فرقی ندارد) تعریف کنید تا نشان دهید به آنها توجه میکنید. این کار به شما کمک میکند تا فرد مثبتتری باشید و در آدمها دنبال خوبیهایشان باشید.
شاید در کوتاه مدت اثری نداشته باشد اما باور کنید همین تعریفهای ساده باعث میشود روز آن فرد ساخته شود و خوشحال شود. به خصوص وقتی بفهمد و مطمئن شود این تعریف «صادقانه» است. در حالی که این کار انرژی چندان زیادی از شما نمیگیرد و روحیه خودتان را هم بهتر میکند.
توصیه ما این است که به جای تعریف از چیزهایی که دست خود آدم نیست (مثل چهره یا مثلاً خانواده) از ویژگیهای شخصیتی او تعریف کنید. مثلاً به او بگویید مهربان است، بخشنده است یا خوش اخلاق است.
هرچه چیزهای بهتری به سمت این جهان پرتاب کنید، چیزهای بهتری هم دریافت خواهید کرد.
درد دل کن…
درد دل کردن با مردم وقتی از آنها نفرت دارید سخت است نه؟ بعله! به نظر میرسد دشوارترین کار دنیاست.
اما میخواهیم به شما تلنگری بزنیم. سعی کنید کمی با دیگران احساس راحتی بیشتری کنید تا درک، دلسوزی و دوستی بیشتری در آنها بیابید.
نفرت شما از دیگران به تدریج رنگ میبازد و خودتان هم خواهید دید که ارتباط داشتن با مردم دنیا چقدر ارزش دارد برایش تلاش کنید.
لزومی ندارد پیش هر غریبهای هرچه دارید روی دایره بریزید و زیر و زبر زندگیتان را برایش تعریف کنید؛ اما میتوانید دستکم از دغدغههایتان به او بگویید و به او بگویید میخواهید با او ارتباط بهتر و با کیفیتتری داشته باشید.
در این بین حتماً شما هم سؤالاتی از طرف مقابل بپرسید که رابطهای دوسویه و دو طرفه ایجاد شود.
به تمام راههایی فکر کن که میتواند به تو کمک کند…
یکی از راههای دست برداشتن از تنفر از دیگران ، این است که آگاه باشید بیشتر مردم اطرافتان را به عنوان منابعی بی نظیر از انرژی و البته تفکر در نظر بگیرید. به آنها به چشم تکههای پازلی نگاه کنید که اگر هرکدام نباشند و ارتباط با آنها نگیرید، پازل زندگیتان تکمیل نمیشود.
- اگر از برادر بزرگترتان بدتان میآید، او را به چشم یک راهنما برای تصمیم گیری در شرایط دشوار ببینید.
- اگر از معلمتان بدتان میآید، او را به عنوان شخصی ببینید که باعث رشد شما میشود.
- اگر از همسرتان تنفر دارید، او را به چشم این ببینید که آفریده شده تا دنیای شما را تکمیل کند…
- و یا حتی به شخص شیرینی فروش به این دید نگاه کنید که به این دنیا آمده تا آن را خوشمزهتر کند!
اگر فکر کنید همه به فکر بدبختتر کردن شما هستند و موجوداتی اضافی هستند، طبیعتاً حس نفرت از دیگران به شما دست خواهد داد.
یکی از بهترین راهها همانطور که گفتیم این است که با افرادی که ازشان تنفر دارید،هم صحبت شوید.
به احتمال زیاد برایتان پیش آمده که در مورد شخصی قضاوت کردهاید و بعد از هم صحبتی با او تازه فهمیدهاید که چه نابغهای است یا چه انسان شوخ طبع و گرمی است…
داوطلب کمک به دیگران باش…
اینکه همیشه داوطلب کمک به دیگران باشید و سعی کنید گره گشایی کنید، به شما کمک میکند که حس تنفر از وجودتان رخت بربندد و برای همیشه برود…
شاید به خود بگویید: «اگر خوبی کنم، دیگران از من انتظارشان بالا خواهد رفت و به قول معروف پررو میشوند.»
من به شما میگویم این چنین نیست. شما نه به خاطر دیگران بلکه به خاطر رشد و تعالی خودتان به دیگران کمک کنید. به این ترتیب این حس از بین خواهد رفت.
کمک کردن همیشه مالی نیست.
گاهی درس دادن به یک کودک برای یک ساعت میشود کمک و کار خیر.
گاهی آموزش چیزی که بلد هستید به یک نفر میشود یک کمک فوق العاده.
گاهی خرید کردن برای یک شخص پیر، گاهی حتی لبخند زدن و احوال پرسی از فردی که سالهاست خبری از او ندارید…
دستکم هفتهای یک بار یک کار بسیار خوب و مفید انجام دهید تا دنیا جای زیباتری برای زندگی شود…
۱۵ دیدگاه دربارهٔ «چطور تنفر از دیگران را از ذهنمان بیرون کنیم؟»
سلام دوستان من هم تا امروز از خیلی آدمها متنفر بودم ولی دیدم این تنفر فقط باعث رنج و اعصبانیت و ناراحتی خودم میشه و باعث میشه که از زندگیم و هدف هام عقب بمونم چون همیشه ناراحت و اعصبی بودم و تمرکزم رو برای زندگی شخصی خودم وعلاقه هام و هدف هام نمیذاشتم ولی متوجه شدم که این خودم هستم که مهمم و خدا بما فرصت یکبار زندگی کردن رو داده و خدا در همه امور با ما هست پس دیگه زمانم رو برای تنفر و حسادت نسبت به آدمها خرج نمیکنم بلکه زمانم رو برای سلامتی جسم و روحم و رسیدن به هدف هام خرج میکنم و توقعم رو از آدمها میارم پایین ولی توقعم رو و امیدم رو نسبت به خدا میبرم بالا خدایی که آفریننده و روزی دهنده ماست.
راهنماییها تون خیلی خوب بود ولی کمکی نکرد من هنوزم از همه متنفرم حتی خانوادم
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که همراهمون هستید و دغدغه یادگیری دارید.
بهتون پیشنهاد می کنیم در این خصوص با یک مشاور مشورت کنید؛ مجموعه روانشناسی پل با خدمات مشاوره انلاین در این خصوص میتونه براتون مفید باشد.
سایت پل
منم همینطور
ر
سلام این مقاله بیشتر در مورد تنفر از گروه ها یا تنفر های بی دلیله اما وقتی دلیل تنفر یک چیزی باشه که چه از لحاظ عقلانی و منطقی و فزهنگی و…درست باشه چی مثلا تنفر از یک نفر که شما رو مسخره میکنه و تا حدی پیش میره که ب وسایل شما اسیب میزنه و… و خود فرد ن کاربردی داره برا خودش ن جامع حتی جلبک هم نیست جلبک حداقل اکسیژن تولید میکنه ولی این فرد ن فقط باعث اسیبی روحی و جسمی میشه
خب تنفر از این فرد اشتباهه ایا این فرد در حق من هر گونه لطفی کرده که اسیب ها رو با اون ها مقایسه کنم ؟ خیر
و نفرت وقتی نفرته که باعث بشه خوابت نبره انقد ذهنت مخشوش باشه که ن بتونی کار کنی و نه درس در این حالت چی کار میشه کرد ؟؟؟؟
سلام همراه عزیز
اینکه از یک فردی تنفر داشته باشید یا خیر کاملا بسته به تصمیم خود شما داره؛ اول باید این سوال رو از خودتون بپرسید که می خواهید از فردی متنفر باشید یا خیر؟ اگر تصمیمتون ترک تنفر بود میتونید از راهکارهای مقاله استفاده کنید در غیر این صورت می تونید به احساس خود ادامه دهید.
این توصیه ها رو خودتون در ایران عملی کنید، ببینم چند روز زنده می مونید!
دقیقا ..نشستن واسه خودشون داستان نوشتند یه راه حل درست و علمی ندادن
اخی که حرف دلمو زدی.
اره راست میگی
عالی بودی عزیزم
سپاس بابت همراهیتون…
یه آرامش خواصی به من دست داد ممنون
خوشحالیم بابت همراهی و رضایتتون…
سلام
معیار شما برای خوش اخلاقی یک فرد چیه؟