با وجودی که در محل کار زیاد کار می کنم، رییسم می گوید:” کم کاری می کنی.”
1-سراپاگوش باشیم.
اکثر ما فکر میکنیم که یک شنونده سراپا گوش هستیم، ولی در واقع هیچ وقت واقعا خوب گوش نمی کنیم.
گوش دادن در موفقیت شغلی و کیفیت روابطمان با دیگران تاثیر زیادی دارد.
گوش دادن یعنی درک درست حرف های اطرافیان
اگر خوب به حرف های مخاطبتان گوش نکنید،
ممکن است حرف های طرف مقابلتان را اشتباه برداشت کنید.
در چنین شرایطی، باعث می شود طرف از شما دلگیر شود و ارتباط تان کمرنگ تر می شود.
اگر خوب به حرف های رییس مان گوش کنیم، اشتباهاتمان کمتر می شود.
رییسمان حس می کند او را درک کرده ایم. اگر خوب به حرف های مادرمان گوش کنیم، مادرمان حس می کند به او توجه بیشتری داریم و او هم ارتباطش با ما بهتر می شود و همینطور با افراد دیکر هم اگر خوب گوش کنیم، ارتباطمان خیلی بهتر و بهتر می شود.
گوش دادن چه چیز نیست؟
گوش دادن با شنیدن فرق دارد. شنیدن یعنی اینکه فقط صدا را می شنویم و توجه نمی کنیم، شاید درک نکنیم. ولی گوش دادن یعنی شنیدن همراه با درک و توجه به طرف مقابل.
چگونه خوب گوش کنیم؟
1-وسایلمان را کنار بگذاریم.
آرام بنشینیم و گوشی و لب تاب و…. را کنار بگذاریمتا حواسمان پرت نشود. تمام وسایلی که باعث می شود حواسمان پرت شود را از دور و برمان برداریم تا بتوانیم با حواس جمع روی حرف های طرف مقابل از سوی طرف مقابلتمرکز کنیم.
2-وسط حرف او نپریم.
وقتی طرف مقابل مان دارد حرف می زند، وسط حرفش نپریم، اجازه بدهیم که خودش جملاتش را تمام کند. پس ساکت باشیم و فقط گوش دهیم. هر وقت حرف های او تمام شد، بعد هر حرفی که داریم را بگوییم.
گاهی وقت ها ممکن است طرف مقابلمان مکث کند، شاید هم یک مکث طولانی، اما مکث کردن همیشه به این معنی نیست که حرف گوینده تمام شده است. پس اجازه دهیم که طرف با زمانبندی خودش پیش برود.
3-گاهی سرتکان دهیم.
گاهی سرمان را به نشانه تایید حرف های طرف مقابل تکان دهیم، یا از حرکات و کلماتی استفاده کنیم که گوینده برای ادامه صحبت ترغیب شود. مثلا بگوییم:” بله دقیقا همینطور است.”
4-خودمان را جای او بگذاریم.
برای اینکه او را درک کنیم، بیایید از دید او نگاه کنیم و خودمان را جای او بگذاریم. اینطوری بیشتر می توانیم با گوینده ابراز همدلی کنیم. اگر هم نظر او مخالف نظر ما بود انتقاد نکنیم، از او ایراد نگیریم.
5-پیام اصلی حرف او را درک کنیم.
باید از حرفهای طرف یک تصویر کلی برداشت کنیم. باید طرز فکر او را بفهمیم. حرف های اضافی او را در مغزمان مفید و خلاصه کنیم و مطلب اصلی را درک کنیم.
6-به حالت های غیرکلامی اش توجه کنیم.
در گفتن بعضی کلمات صدایشان را بیشتر می کنند تا به ما بفهمانند که روی آن تاکید دارند. یا در بعضی اوقات صدایشان را کمتر می کنند مثلا به دلیل ترس یا موارد دیگر. خوب توجه کنیم تا این موارد را به خوبی درک کنیم.
به اشارات و حرکات بدن، حالات چهره و حرکات چشمهای او دقت کنیم. چه موقع چشمهایش کوچک تر می شوند و چه موقع بزرگتر و چرا. همینطور به اعضای دیگر صورت او خوب نگاه کنیم تا بهتر او را درک کنیم.
وقتی رییس مان استرسدارد، خونسردی خود را حفظ کنیم. قطعا این ویژگی از چشم رئیس دور نخواهد ماند.
تمرین:
همین امروز با یک نفر از دوستان یا افراد خانواده تان موارد بالا را تمرین کنید. چون طبق اصل مارشمالو یک شبه مهارت پیدا نمی کنید. باید به تدریج تمرین کنید تا در این کار اوستا شوید.
2-بازخورد بگیریم، بعد حرفمان را بگوییم.
1-شرایط او را درک کنیم.
شرایط طرف را در نظر بگیریم و با توجه به شرایط او صحبت کنیم. رعایت نکردن این مورد، میتواند دلیلی برای شکست در روابط مان باشد. هر حرفی جایی دارد، نمی توانیم که هر حرفی را د باشیم.ر هر جایی به هرکسی بگوییم، باید خلاقیت داشته باشیم.
2-خلاصه و مفید بگوییم.
با توجه به شرایط طرف:
مقدمات حرفمان را بگوییم.
حرف اصلی را واضح و روشن بگوییم.
دلیل را بگوییم.
پیگیری کنیم.
وقتی میخواهید چیز مهم و جالبی بگویید، اغلب توضیح کمتر در موردش میتواند مؤثرترین راه برای بیانش باشد. اگر سعی کنید حجم بالایی از جزئیات را بگویید یا برای مدتی طولانی صحبت کنید، احتمال دارد که علاقهی فرد یا توجهاش را از دست بدهید. قبل از شروع به صحبت، فکر کنید از چه راههایی میتوانید حرفتان را مختصرتر بیان کنید.
تمرین:
حرفمان را روی کاغذ بنویسیم. خلاصه و مفید و واضح، آن را بنویسیم. دوباره از آن متن خلاصه که نوشته بودیم، خلاصه و مفید و واضح، آن را بنویسیم. اینطوری یاد می گیریم که از گفتن مطالب اضافی خودداری کنیم.
3-زبان بدنمان را بهتر کنیم.
زبان بدنمان را بهتر کنیم، تا هم بهتر بتوانیم حرفمان را بگوییم و هم بهتر بازخورد بگیریم. مثلا حرکات دست، حالت نشستن، حرکات صورت و….. همه اینها را یاد بگیریم. هرچقدر زبان بدنمان را بهتر کنیم باز هم کم است.
3-مشکلات را به عنوان فرصت ببینیم.
وقتی بحران در کار پیش می آید، کمک کنیم.
گاهی پیش میآید که در محلکار رییسمان احساس می کند نیاز به کمک دارد؛
مثلا در شروع پروژهای جدید، یا زمانیکه مشکلی جدی پیش میآید یا وقتی در مراحل انتهایی پروژه با مشکلی مواجه میشود.
در هریک از این شرایط سعی کنیم از این لحظات حساس و دشوار پیش آمده برای رییس و همکاران خود آگاه باشیم و به آنها کمک کنیم.
برخی از رییس ها، کارها و پروژههای دشوار را کنار میگذارند در حالی که میتوانند از آن به عنوان اضافهکاری استفاده کنند.
می توانید از مشکلات به عنوان فرصتی برای درخشیدن استفاده کنید.
هر چقدر هم که کار شما در مقایسه با دیگر همکارانتان دشوار است، از سختی کار گله نکنید.
باور کنید هیچ کس نمیخواهد بداند شما با چه مشقتی کار میکنید. هر کسی فکر میکند خودش دارد سختترین کار را انجام میدهد.
مشکلات همیشه وجود دارند. باید شیوه برخورد با آنها و روشهای حل مسئله را یاد بگیریم.
اگر در محیط کار فعال باشید، از فشار کاری همکاران خود کم میکنید و این مهارت خوبی در محیطهای کاری است.
افراد موفق در برابر چالشها جا نمیزنند. وقتی شرکت یا یکی از پروژهها با بحران روبهرو میشود و البته کمی سختی و چالش پیش میآید، دواطلب بشوید، نهراسید، پا پیش بگذارید و اقدام کنید. شانه بالا انداختن و فرار کار ترسوهاست. پیروزی با تلاش و پشتکار بهدست میآید.
مثلا میتوانیم با برگزاری یک جلسه طوفان فکری، به رییس و همکارانمان کمک کنیم.
4-لباس مناسب و شیک بپوشیم.
در کسبوکار رنگها و ترکیب رنگهای خاصی نسبت به سایر رنگها پذیرفتهتر هستند. کتاب مناسبی درباره ایجاد تصویر حرفهای تهیه کنید، آنرا از اول تا آخر بخوانید و به پیشنهاداتش عمل کنید.
طوری لباس بپوشید که نشان دهد در زندگیتان هدف دارید. اگر تمام اطرافیان لباس غیررسمی میپوشند، به نفع شما است.
شما به چشم میآیید از دید افراد تاثیرگذار بر کارتان بهتر بهنظر میرسید.
به یاد داشته باشید شرکتها میخواهند کارمندانی را به مشتریها و سرمایهگذاران معرفی کنند که مایه افتخارشان باشند.
باید ظاهرتان طوری باشد که مدیرتان از معرفی شما بهعنوان نماینده شرکت به مدیر دیگر افتخار کند.
5-مسئولیت بیشتر درخواست کنیم.
برای هرکاری داوطلب شویم. حداقل هفتهای یکبار پیش رئیسمان برویم و از او مسئولیت بیشتری بخواهیم.
این کار باعث می شود در چشم رییسمان بدرخشیم. اغلب مردم در محل کار، کاری را انجام میدهند که از آنها خواسته شده باشد.
شما اینطور باشید. همیشه کارهای بیشتری بخواهید و هرگاه مسئولیت گرفتید، آنرا خوب و سریع انجام دهید.
بهیاد داشته باشید: میخواهید به عنوان فردی شناخته شوید که وقتی کاری باید به سرعت انجام شود، شما را انتخاب کنند.
6- اطلاعات مربوط به فعالیتهای کاری خود را ثبت کنیم.
آیا از نظر رییستان کارتان را خوب انجام می دهید؟ آیا در عملکرد شما نقصی وجود دارد؟
با مدیرتان صحبت کنید، با همکاران و سرپرستها صحبت کنید. از آنها بپرسید کجای کار شما میلنگد؟ چهکاری باید بهتر انجام شود؟
به نقاط قوت خود نیز نگاه بیندازید.
در مورد نحوه عملکرد خودتان اطلاعات جمعآوری کنید و بنویسید.
به اهدافی نگاه کنید که به آنها دست پیدا کردهاید، به پروژههایی بیندیشید که با موفقیت انجام دادهاید و دیگر عملکردها و دستاوردهایی که مؤثر بودن شما را نشان میدهد.
7-گاهی اوقات کار نکنیم.
اگر پشت سر هم کار کنیم، خسته می شویم. برای اینکه بازدهی مان در کار بیشتر شود، هر 2 ساعت یکبار به خود استراحت بدهیم.
استراحت کنیم تا فشار کاری تمرکز مان را از بین نبرد.
هر چندساعت از پشت میز بلند بشوید، کمی راه بروید و هوایی تازه تنفس کنید. استراحت 5 تا 15 دقیقهای کافی است. در این مدت زمان اندک، میتوانید تجدیدقوا کنید و باانرژی به کارتان بازگردید.
اگر احساس خستگی بیش از حد میکنید یا از یک جلسهی پُر فشار خارج شدهاید و نیاز به پاکسازی ذهنتان دارید، چند دقیقه تنفس عمیق میتواند مجددا تعادلتان را برقرار سازد. بهسادگی برای 5 ثانیه هوا را به درون ریههایتان بفرستید، نگه دارید و بعد 5 ثانیه از طریق بینی، هوا را خارج کنید.
کلام آخر اینکه:
نگرش مثبت داشته باشید و بیشتر از یک نفر باشید.