چگونه تصمیم بگیریم؟ تقویت قدرت و مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری یک مهارت بسیار بسیار مهم هست که اگر به آن درست توجه نکنیم، ممکن است برایمان مشکلاتی به وجود آورد. در این مقاله با ما همراه باشید تا گام های مختلف برای اینکه بدانیم چگونه تصمیم بگیریم را با شما مطرح کنیم و قدرت و مهارت تصمیم گیریمان را قویتر کنیم.
امیدواریم که با خواندن این مقاله و البته گوش داد به فایل صوتی ابتدایی مقاله، بتوانید آموزش ببینید که چگونه تصمیم بگیرید و خودتان رو برای سال جدید آماده کنید 🙂
بد نیست ابتدا به فایل صوتی زیر از پیام بهرام پور در زمینه مهارت تصمیم گیری گوش کنید:
پیش از اینکه به سراغ تصمیم گیری و گونگی آن برویم، باید تعریف ان را بدانیم.
تعریف دقیق تصمیم گیری چیست؟
احتمالا همه ما در ذهنمان می دانیم که تصمیم گیری چیست، اما نمی دانیم تعریف دقیق تصمیم گیری چیست؟
وقتی از تصمیم گیری حرف میزنیم، همیشه گزینهها مشخص هستند. ما میخواهیم با اتکا به دانش تصمیم گیری و تکنیکها و ابزارهای آن، بهترین گزینه را انتخاب کنیم. به بیان دیگر، سوالِ تصمیم گیری این نیست که: چه گزینههایی پیش روی من است؟ بلکه این پرسش است که: کدامیک از گزینههای پیش رو را انتخاب کنم؟
بنابراین، اگر میدانیم چه گزینههایی داریم و میخواهیم قدرت ارزیابی و انتخاب خود را افزایش دهیم، باید روی بهبود مهارت تصمیم گیری متمرکز شویم.
در نهایت تصمیم گیری یعنی انتخاب یک یا چند گزینه از بین گزینه های مختلف.
چگونه تصمیم بگیریم؟ نکات تصمیم گیری
رعایت نکات و مراحل زیر کمک می کند بتوانید یک تصمیم صحیح بگیرید. فرقی ندارد بخواهید تصمیم بزرگ بگیرید یا کوچک، رعایت همین نکات کافی است:
1.مسئله را درست بیان کنیم
به این صورت که ببنیم دقیقاً مسئله ما چیست تا بتوانیم راه حل درستی پیدا کنیم. اینکه خواسته ما چیست؟ و نسبت به چیزی که می خواهیم آگاهی کاملی داشته باشیم.
اولین مورد در یک تصمیم گیری صحیح این است که بتوانیم مسئله را درست بیان کنیم! ببینیم که اصلاً مسئله ما چیست و روی چه چیزی می خواهیم تصمیم بگیریم. خیلی وقت ها اصلا مسئله مان این نیست اما داریم راجع به آن تصمیم گیری می کنیم.
یعنی درست تبیین کردن مسئله، برای حل مسئله و تصمیم گیری برای راهکار آن بسیار مهم است.
مثال:
یکی می گوید من با پدرم مشکل دارم! جوانی را به عنوان مثال فرض کنید که پدر او به او آزادی عمل کافی حال به هر دلیلی درست یا غلط نمی دهد و شخص می گوید که من با پدرم مشکل دارم. خب مسئله چیست و شخص بر چه اساسی می بایست تصمیم بگیرد؟
◾️ مسئله این است که پدرم مرا اذیت می کند؟
◾️ یا نه مسئله این است که من باید با پدرم به توافق برسم؟
◾️ یا مسئله این است که من باید از این خانه بروم؟
◾️ یا مسئله این است که من باید یک جر و بحث راه بیندازم تا پدرم بفهمد که نباید مرا محدود کند؟
خیلی وقت ها چون مسئله را درست تعریف نکرده ایم، به مشکل برمیخوریم.
خواسته ی من چیست؟ خواسته ی من دعواست؟ نه قطعاً! شاید دعوا یک وسیله باشد حالا باز درست یا غلط!
اما خواسته ی من چیست؟ خواسته ی من این است که بگذارم و بروم؟ نه کلی دردسر دارد! دوری، هزینه ها و …
خواسته ی من پس چیست؟ خواسته ی من آزادی است. همین که آگاه باشم که در آن لحظه، خواسته من چیست، خودش بسیار و بسیار اهمیت دارد! خب حالا که خواسته ام را دانستم، آن وقت می بینم که چه گزینه هایی برای آن خواسته دارم.
هر اتفاقی که افتاد به عنوان یک جمله، حتماً بنویسید که خواسته تان چیست! باز تاکید می کنم بر این نوشتن.
نوشتن فوق العاده مهم و ضروری است، پس حتما بنویسید که خواسته ی شما چیست!
تا مسئله درست تبیین بشود و بدانیم که باید چه کار بکنیم. خب پس، از این به بعد هر جا که خواستیم تصمیم بگیریم ، حتما خواسته ی خود را دقیق بنویسیم.
2.مشورت کنیم
وقتی می خواهیم از کسی مشورت بگیریم به این صورت باشد که از او اطلاعات بگیریم نه اینکه بخواهیم آن شخص یک راه مشخص رو برای ما انتخاب کند. قرار نیست شخص برای ما تصمیم بگیرد! بلکه قرار هست با کسب اطلاعات بتوانیم خودمان تصمیم بگیریم و دقیق تر بررسی کنیم…
نکته ی دوم بحث، مشورت کردن است. مشورت کردن خیلی عالی است. اما اکثر افراد متاسفانه یک طوری مشورت می کنند که بعد می خواهند مقصریابی کنند. یعنی چه؟ یعنی به من می گوید، “ببخشید به نظر تو من کارم را رها کنم یا اینکه آن را ادامه بدهم؟”
خب هر جوابی که من بدهم و اتفاق ممکن است که رخ بدهد یا جواب درست است وشخص با خود می گوید: عجب تصمیمی گرفته ام و می رود، یا جواب غلط است و می گوید خدا لعنتش کند مرا بدبخت کرد، با آن حرفی که به من زد.
به همین جهت من پیشنهاد می دهم یک تغییری در ادبیات خود ایجاد کنیم و از این به بعد مشورت کردن خیلی خوب است، وقتی مشورت می گیریم از کسی, بهتر است این جمله را به کار ببریم. “میخواهم بروم به خارج ازکشور چه اطلاعاتی می توانی به من بدی که من بهتر تصمیم بگیرم؟”؟
عجب جمله ی زیبایی! در این صورت دو اتفاق می افتد!
یک آنکه شخص می تواند خیلی دقیق تر به ما راهنمایی و مشاوره بدهد و می داند که سهم او اطلاعات دادن است نه اینکه بیاید وبه جای ما تصمیم بگیرد که ببین به آنجا نری ها بدبخت می شوی ها، برو، برو تا راحت بشوی! نمی دانم، برو آنجا که می توانی حقت را بگیری!
با این جمله اولاً به شخص می فهمانید که من میخواهم تصمیم بگیرم و اطلاعات تو ممکن است به من کمک کند.
دوماً خودمان حواسمان جمع می شود که به دنبال مقصر یابی دیگر نمی توانیم برویم چون خود ما گفته ایم که اطلاعت بده تا من تصمیم بگیرم! حالا شخص ممکن است اصلا اطلاعات دروغ بدهد! خب، شما تصمیم می گیرید که دقیق تر بررسی نمایید. همین!
تصمیم می گیرید که به این اطلاعات صدق اعتماد نکنید پس این نکته ی دوم هم خیلی کمک می کند.
ویدئو زنگ تفریح: چطور تصمیم های سخت بگیریم؟
3. جدول T بکشیم
یک جدول بکشید و مزایا و معایب یک تصمیم را بنویسید. نوشتن این مورد خیلی مهم هست و به اینکه در ذهنتان هست بسنده نکنید!! با این کار می تونیم ارزش گذاری بیشتری روی تصمیم مان بگذاریم.
بعد از اینکه نوشتیم شروع می کنیم به هرکدام نمره می دهیم و در آخر می توانیم بهتر تصمیم بگیریم.
یک جدول مثل شکل پایین بکشید. مزایا و معایب یک تصمیم را بنویسید. نوشتن این مورد خیلی مهم هست و به اینکه در ذهنتان هست بسنده نکنید!! با این کار می توانیم ارزش گذاری بیشتری روی تصمیمماتمان بگذاریم. بعد از اینکه نوشتیم شروع میکنیم به هرکدام نمره میدهیم و در آخر میتوانیم بهتر تصمیم بگیریم.
این جدول میتواند به شکل فهرستی از نکات مثبت و منفیای باشد که حول یک انتخاب مشخص وجود دارد. با ترسیم چنین جدولی اطمینان پیدا میکنید جنبههای مثبت و منفی هر تصمیم یا جهتگیری را در نظر گرفتهاید.
در شکل دیگر این جدول، دو انتخاب ممکن با هر یک از نکات، استدلالها و اثرات مثبت آن فهرست میشود.
فرض کنید قرار است برای سپردن تبلیغات کسب وکارتان به بیرون از شرکت یا انجام آن توسط خودتان یکی را انتخاب کنید.
اجازه بدهید در مورد جدول T کشیدن قدری بیشتر توضیح دهم:
یک حرف T را در نظر بگیرید. عملاً شبیه به یک جدول دو ستونه می شود، در ستون اول مزایای این تصمیم را می بایست بنویسید و در ستون دوم معایب آن را. این را همه می دانید، مزایا ومعایب آن را ! بله دیگر می دانیم که چی است.
ولی دقت کنید! من عرض کردم که بنویسید. بارها و بارها من این را گفته ام بنویسیم باز دوستان می آیند می گویند من چه کاری انجام بدهم؟ من کارم را رها کنم یا بمانم؟ یا مثلاً این کار را انجام بدهم ویا آن کار را انجام بدهم!
دائم تردید در تصمیم گیری دارند. می گویم خب جدول T را بیاورید، می گوید نه در ذهنم جدول T هست! دوستان زمانی که چیزی در ذهن باشد، در ارزش گذاری آن نمی توانیم خیلی دقیق باشیم. به محض اینکه می آید بر روی کاغذ، معجزه ای اتفاق می افتد و واقعا اثر دارد.
بنابراین از شما خواهش می کنم حتماً در یک جدول مزایا و معایب را بنویسید. شما می خواهید شغلتان را رها نمایید. چه مزایایی دارد؟ خب، راحت می شوم! با این مدیر هم که دیگر سر و کار ندارم، احساس خوبی دارم و همه ی این ها را می نویسم.
معایبش: دیگر آن امنیت شغلی را ندارم و …
دانه دانه معایب آن را هم می نویسیم. خب حالا می خواهم بروم سر کار دوم، دوباره جدول T را می کشم ، چه مزایایی دارد؟ به نظر می آید این راهم دقیق می نویسم. به نظر می آید که مدیر بهتری دارد، چون هیچ تضمینی وجود ندارد که مدیر بهتر باشد. به نظر می آید که مدیرش بهتر است، محیط آن بیشتر است، کارش را دوست دارم و … .
معایب آن چیست؟ امنیت شغلی آن احتمالاً کمتر است و چیزهایی از این دست. زمانی که این ها را نوشتم، حالا شروع می کنم به امتیاز دادن که این چیست؟ مثلاً این برای من چقدر مهم است؟ این مهمترین ارزش زندگی من است. این ارزش کمتری دارد و بعد بر اساس آن می توانم یک تصمیم احتمالاً بهتر بگیرم!
به شرط اینکه جدول T را درست نوشته باشم. خودم به خاطر اینکه به اهدافم برسم، این را فیلتر نکرده باشم!
4. خب بعدش چی!
از این تکنیک بارها استفاده کنیم و ببینیم با گرفتن این تصمیم بعدش چه می شود! شاید اتفاقات بعد از یک تصمیم با خواسته هایمان منطبق نباشد.
بگذارید در مورد تکنیک “خب بعدش چه؟” توضیح بیشتری بدهم. دقیقا، خیلی از اهدافی که ما داریم ، یک اصل خیلی مهم در آن فراموش شده است و آن هم این است: خب بعدش چه؟
مثلاً شخص می گوید من می خواهم یک میلیون دلار به دست بیاورم. خب سئوال این است، بعدش چه؟ بعدش دیگر می روم و یک خانه می خرم و یک ماشین و عشق می کنم. خب بعدش چه؟ بعدش دیگر با همسرم به زندگی خود می چسبیم و کِیف می کنیم. خب همین حالا به زندگیت بچسب و کِیف بکن دیگر!
یعنی صرف پول میخواهد چقدر اثر بگذارد؟ تحقیقات بسیاری است و آن را در یک سری از سخنرانی ها مطرح کرده ام که ثروت زیبایی و شهرت درصد بسیار کمی، کمتر از 10 درصد برروی کیفیت زندگی برای طولانی مدت دارند.
در حد مثلاً دوماه، سه ماه و یا چهار ماه ممکن است که حال ما را خوب بکند. ولی در بلند مدت به هیچ عنوان نمی توانند اثر بخش باشند به آن معنی. بنابراین بهترین چیز، همین بحث روابط و ارزش هایی است که خودمان داریم.
خب پس خیلی دقت بکنیم اگر خواسته ای داریم این سئوال را بپرسیم. خب بعدش چه؟
من بشوم رئیس اینجا! خب بعدش چه؟ چه می شود دقیقاً؟ هیچی دیگر پول و درآمد و این ها بیشتر می شود. خب بعدش چه می شود؟ بعدش از زندگی ام راضی تر می شوم. خب حالا آیا واقعا راضی تر می شوی؟ چه چیزی تو را راضی می کند؟ صرف این درآمد است؟
وقتی این بعدش چه را بارها بگوییم. من خیلی وقت ها شده، کلی تصمیم گرفته ام ، بعد سئوال پرسیده ام؛ خب بعدش چه؟ و بعد دیدم که چه خوب شد که این کار را نکردم، چون بعدش را نمی خواستم.
یکی از بهترین گزینه ها این است؛ دیدن افرادی که به آن بعدش رسیده اند. ببینیم که چه اتفاقی می افتد؟
برایتان مثال می زنم:
فضا نوردانی که رفته اند ماه، نیل آرمسترانگ، اودین آگرین، خب جزء با افتخار ترین انسان ها بودند و درآمد خیلی و خیلی بالایی داشتند، به خاطر اینکه پروژه آن ها پروژه ی سخت و عجیب غریبی بود، از آن طرف شهرت بسیار زیادی داشتند. از تمام سیاست مداران وبازیگران معروف تر بودند، چون همه می گفتند که این ها از کره ی ماه آمده اند.
اکثر این افراد هم از لحاظ ظاهری و زیبایی خوشتیپ و خوش اندام بودند چون که اصلاً یکی از دلایل انتخاب شدن این ها در کنار دلایل فنی، زیبایی و ظاهرشان بود . چون آمریکا می دانست که این ها قرار است نماینده آمریکا باشند در همه جا بنابراین باید خوشتیپ، خوش سیما و خوش صدا و همه ی این ویژگیها را داشته باشند.
خب پس افرادی را می بینیم که خوشتیپ هستند ، افرادی را می بینیم که ثروتمند هستد، افرادی را می بینیم که شهرتی بسیار خوب و بالایی دارند یعنی حُسن شهرت دارند ، اما اکثر این افراد بعد از برگشتن به کره زمین افسرده شدند.
دلیلش این است که اغلب نمی دانستند خب بعدش باید چه کار کنیم؟ یعنی هیچ هدف بعدی دیگه ای نداشتند و این خودش خیلی اتفاق بدی بود. به افسردگی رسیدند چون دیگر چیزی بالاتر از شهرت و ثروت و پول برای خودشان تعریف نکرده بودند و به آن رسیده بودند، دیگر دلیلی وجود نداشت که فعالیت جدیدی انجام بدهند.
ویدئو زنگ تفریح: سه راه برای تصمیم گیری بهتر
5. بین دو گزینه محدود نشوید
خیلی وقت ها خودمان را در شرایطی قرار می دهیم که بین دو گزینه یکی را انتخاب کنیم! اما همیشه راه سومی وجود دارد…
خیلی وقت ها ما موقع تصمیم گیری خودمان را گیر می اندازیم بین دو گزینه!
می گوییم یا این و یا این!
خب سئوال این جاست!
بگویم خب راه سوم چیست؟
خیلی وقت ها یک راه سوم بهتری وجود دارد و خوب است که روی آن فکر کنیم و پیدایش کنیم. یا این و یا این معمولا ً بسیار و بسیار خطرناک است.
6- مراقب فرار از تصمیم های بزرگ به تصمیم های کوچک باشیم.
و نکته ی آخر اینکه مراقب فرار از تصمیم های بزرگ به تصمیم های کوچک باشیم. خیلی وقت ها باید یک تصمیم بزرگ بگیریم. تصمیمی که تعیین کننده است. از آن جایی که ترس از تصمیم گیری داریم، سعی می کنیم با تصمیم های کوچک گرفتن کمی حالمان را بهتر کنیم که این عملاً اثر خیلی خیلی بدی دارد برروی ما!
چرا؟
به خاطر اینکه شما مثلاً میخواهید یک خانه بخرید ، بعد می بینید خب من این همه چک باید بدهم، هزینه، وام و … می آیید و خانه را یک بار رنگ می کنید، یعنی خرید خانه یک تصمیم بزرگ است. رنگ کردن یک تصمیم کوچک! فرار می کنیم به آن تصمیم کوچک.
من باید از کارم استعفا بدهم، میخواهم تصمیم بگیرم از کارم استعفا بدهم می روم و سر حقوق مذاکره میکنم. حالا ببینیم می توانیم یک ذره بیشتر کنیم یا یک روز مرخصی بیشتر در ماه دارم. خب به این ها اگر دقت بکنید می بینیم که خیلی از ما در زندگیمان این کار را می کنیم و این یکی از بزرگترین اشتباهات تصمیمگیری است.
مرور بحث قدرت و مهارت تصمیم گیری
یک مرور بکنیم وببینیم که راجع به تصمیم گیری چه گفتیم!
اولین نکته درست بیان کردن مسئله است. ببینم که واقعاً مسئله ی من چه است؟
دومین نکته اینکه به جای اینکه بگوییم تو اگر به جای من بودی چه کار می کردی؟ بگوییم که چه اطلاعاتی می توانی به من بدهی که بهتر تصمیم بگیرم!
سومین نکته جدول T بود، جدولی که معایب ومزایا را می کشیدیم.
چهارمین تکنیک خب بعدش چه بود! بعدش چه می شود؟ تا ببینیم که اصلاً میخواهیم به آن انتها
برسیم یا نه؟
نکته پنجم محدود نشدن بین دو گزینه بود، ببینیم که شاید گزینه سومی هم وجود داشته باشد.
و آخرین نکته مراقب باشیم که از تصمیمات بزرگ به تصمیمات کوچک فرار نکنیم.
سایر مقالات مرتبط با قدرت تصمیم گیری
چطور تصمیم بگیریم؟ (پادکست های آموزشی)
چگونه تصمیم های مالی بهتری بگیریم؟
همه چیز درباره ترس از تصمیم گیری (decidophobia)
چگونه قدرت تصمیم گیری مان را افزایش دهیم؟
همانطور که در اواسط مقاله گفتم، برای یادگیری عمیق تر و بهتر تصمیم گیری که مهارت فوق العاده مهم و حیاتی ای برای زندگی همه ما و فرزندانمان است، می توانید در دوره زیر شرکت کنید. در این دوره، پیام بهرام پور تازه ترین تکنیک های تصمیم گیری را بر پایه عملکرد مغز به شما آموزش می دهد. روی تصویر زیر کلیک کنید:
پیروز ، موفق و بیشتر از یک نفر باشید…
۸ دیدگاه دربارهٔ «چگونه تصمیم درست بگیریم؟ 6 تکنیک تقویت قدرت تصمیم گیری»
سلام خیلی خوب بود ممنون
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که به فکر رشد فردی خود هستید؛ مرسی که نظرتون رو با ما به اشتراک می گذارید.
ممنونیم بابت همراهیتون؛ بیشتر ازیک نفر
بسیار عالی کاربردی .ممنونم
دوست گرامی سلام از شما ممنونیم که در این مسیر ما رو همراهی میکنید موفق، شاد و بیشتر از یک نفر باشید
ممنونم ، جدول T خیلی کاربردی بود.
من همیشه فکر میکردم چرا باید جوانی خودم رو صرف درس خوندن کنم اما حالا فهمیدم که عمر من فقط جوانیم نیست، بعد ها از خودم تشکر میکنم..
خوشحالیم که اهل مقاله آموزشی هستید.
موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
وقتی که مزایا و معایب تقریبا برابر هستن اونوقت باید چیکار کنیم؟
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که همراهمون هستیدو دغدغه آموزش و یادگیری دارید.
اگر واقعا همه چیز یکسان است (که به نظر نمی رسد) سکه بیاندازید!
بیشتر ازیک نفر