چطور بچه های شاد و موفقی داشته باشیم؟ (تربیت فرزند – قسمت آخر)
من محمدحسن نادری هستم. متخصص روانشناسی کودک و دانشآموخته موسسه بینالمللی ویلیام گلسر
این بار در هفتمین قسمت از مجموعه مقالاتم در مورد تربیت فرزند در سایت بیشتر از یک نفر، به این موضوع پرداخته ام: « چطور بچه های شاد و موفقی داشته باشیم؟ » ویدئو را تماشا کنید.
مدت فیلم: حدود 10 دقیقه
توضیحات در مورد این فیلم:
شادی یعنی چه؟
اینکه واقعا شادی چیست پرسشی است که انسانها قرنهاست در تقلای یافتن پاسخ مناسب برای آن هستند. اما علم به تازگی بحث و بررسی درباره این سؤال را آغاز کرده است. بگذارید ببینیم میتوانیم یه تعریف خیلی ساده از شادی داشته باشیم:
تحقیقات نشان میدهد، شادی در واقع مجموع کیفیت دو احساس درونی ماست، یکی حس رضایت ما (مثلا وقتی معنای واقعی کار یا عملکردمان را درک میکنیم) و دیگری کیفیت احساسات خوبی است که در طول زندگی دریافت میکنیم، که هردوی اینها منجر به شادی میشوند و هردو پدیدههای نسبتا پایداری در زندگی هر فرد هستند.
خبر خوب این است که با تلاش مداوم میتوان در این مورد تعادل برقرار کرد.
آیا شادمانی، ذاتی و ارثی است؟
خانم پروفسور سونیا لوبومرسکی، روانشناس و استاد دانشگاه هاروارد، پژوهشهایی در مورد شادی در زندگی انجام داده و به این نکته پی برده که در حدود 50 درصد از رضایت درونی و شادی در زندگی، وابسته به ژنتیک و مولفههای فیزیولوژیکی ماست. در واقع ما روی 50 درصد از شادی خودمان تقریباً نمیتوانیم تاثیر زیادی بگذاریم.
میماند 50 درصد بقیه. از این 50 درصد، 10 درصد به عوامل محیطی و بیرونی وابسته است. عوامل محیطی مثل کشوری که زندگی میکنیم، محله و شهری که در آن هستیم و میمزان داراییها، تحصیلات، دستاوردها و چنین عواملی.
40 درصد مابقی، مربوط به رفتارهایی است که انجام میدهیم. در واقع این 40 درصد، کاملاً تحت کنترل ماست و میتوانیم آن را تغییر دهیم.
اغلب ما روی آن 10 درصد تمرکز کردهایم!
اغلب ما متاسفانه روی آن 10 درصد تمرکز کردهایم. در حالی که به راحتی میتوانیم 40 درصدی که مربوط به رفتارهای ما و سبک زندگی ماست را تغییر دهیم.
برای اینکه بچه های شاد و موفقی داشته باشیم، باید سعی کنیم روی «رفتارهای آن ها» کار کنیم.
اما چگونه؟
اول: به بچهها بفهمانیم که یاد بگیرند به دنبال این بروند که از زندگیشان چه می خواهند و رسالت زندگیشان چیست؟
ارزشهای زندگی آنها چیست؟ شمابهعنوان والدین وظیفهدارید تا ارزشهای والای اخلاقی و انسانی را به بچههای خودتان یاد بدهید.
دوم: از روشهای گوناگون تلاش کنیم بچهها رفتارهای بیشتر و بیشتری را برای رسیدن به آن رسالتها و اهداف انجام دهند.
بچهها هرچه در راستای رسالت و هدفشان رفتارهای بیشتری کنند، احساس رضایت بیشتری دارند.
در مورد رسالت:
بیشتر بخوانید:
چرا رسالت زندگی مان را پیدا نمی کنیم ؟
گوش کنید:
ترازوی ذهنی ما
همه ما یک ترازوی خیالی در ذهنمان داریم. یک طرف این ترازو، چیزهایی است که میخواهیم و یک طرف دیگر، چیزهایی که داریم.
اگر این دو کفه با هم برابر و متعادل باشند، احساس رضایت بیشتری خواهیم کرد. وگرنه باید تلاش کنیم تا به خواستههایمان دست پیدا کنیم.
البته همیشه نمیتوانیم در زندگی به همه خواستههایمان برسیم. این را هم به بچهها یاد بدهید که همیشه قرار نیست به همه چیزی که میخواهند برسند. آنها باید طعم شکست خوردن را هم بچشند تا ناکامیها و چالشهای زندگی برایشان طاقت فرسا و دشوار نباشد.
برخی از والدین می خواهند بچه هایشان در همه حوزهها عالی و مترقی باشند. این موضوع هم اغلب امکان پذیر نیست. فرزند شما لزوماً در همه چیز نمیتواند اول و از همه بهتر باشد. توجه کنید که در این موارد، فشار مضاعف بر بچهها نیاورید.
دو رویکرد اساسی فرزندپروری
روانشناسان دو رویکر اصلی را برای فرزند پروری در نظر میگیرند:
رویکرد مجسمه!
رویکرد اول، مجسمه نام دارد. والدینی که به این رویکرد معتقدند، فکر میکنند بچهشان گِل رس است و هر شکلی که بخواهند می توانند به آن بدهند.
رویکرد باغبانی!
معتقدان به این رویکرد، بچه را درست مثل یک دانه میدانند که قرار است رشد کند. آنها میدانند هر دانه، یک گیاه مخصوص میدهد. اگر سیب بکاریم، درخت سیب و اگر زردآلو بکاریم، درخت زردآلو خواهد داد. بنابراین توجه میکنند به علایق بچههایشان و آنها را به مسیری که برایشان مناسبتر است هدایت میکنند. نه لزوماً مسیری که خود والدین دلشان میخواهد.
در این باره در ویدئو بالا، توضیحات تکمیلی من را ببینید.