7 اشتباه مدیران ؛ چطور یک مدیر استثنائی شویم؟
داستان شرکت «انرون» داستان عجیبی است. شرکتی که در سال 2000، بیش از صد میلیارد دلار درآمد داشته، ناگهان یک سال بعد ورشکست میشود! به نظر شما یکی از دلایل این امر چیست؟
شرکت انرون یکی از بزرگترین شرکتهای انرژی جهان، محسوب میشد که در زمینههای گوناگون انرژی فعالیت میکرد؛ اما طی فرایندی بسیار پیچیده، تنها یک سال بعد از درآمد حیرت انگیزش اعلام ورشکستگی کرد.
گفته میشود عدم ثبات مدیریتی یکی از دلایل کلیدی ورشکستگی و سقوط این شرکت بود.
نه تنها شرکت انرون که بارها و بارها شرکتهای بزرگ و کوچک به دلیل اشتباهات مهلک مدیرانشان تا مرز سقوط و ورطه نابودی رفتهاند.
مدیریت کاری ساده به نظر میرسد اما در حقیقت وابسته به تصمیمات است. مدیری بهتر است که تصمیمات بهتری میگیرد و دقت بالایی در پیش بینی شرایط آینده دارد.
در مقاله پیش رو میخواهیم 7 اشتباه مدیران را به شما یادآور شویم. باشد که کسب و کار شما «انرون دوم» نام نگیرد.
حتماً این مقاله جذاب را هم در این باره مطالعه کنید:
7 اشتباه مدیران که می توانند منجر به سقوط شوند
در اغلب موارد، شکافهای خفیف و شاید ناخواسته در ویژگی ثبات قدم مدیران تأثیر بد میگذارد. در نتیجه کارمندان و مدیرشان از قافله عقب میمانند.
این مدیران اگرچه ممکن است شایستگیهای بسیار زیادی داشته باشند اما این تصمیمات دردسرسازشان است که باعث میشود تواناییهای بالقوهشان آشکار نشود.
البته که اشتباه مدیران به تنهایی نمیتواند عامل شکستهای پیاپی یک کسب و کار باشد؛ اما از مهمترینهاست. وارن بافت سرمایه گذار مطرح آمریکایی در مورد شناخت مدیران میگوید:
«در فرد به دنبال سه چیز بگردید: تلاش، انرژی و اخلاقمداری. اگر آخری را نداشت، خودتان را به زحمت نیندازید.»
وارن بافت
مطابق با یافتههای دکتر کیل که بر روی 84 مدیرعامل در بازه زمانی هفت، مدیران اخلاق مدار، به طور متوسط، 5 درصد بازدهی بالاتری داشتند.
همچنین میزان تعهد کارمندان در سازمانهایی که مدیران اخلاقمدار داشتند، 26 درصد بیشتر بود.
یافتهٔ کیل واضح است: شرکتهایی که تحت رهبری مدیران اخلاقمدار و صادق کار میکنند، عملکرد بهتری دارند.
کیل میگوید: «شرکتهایی که تحت رهبری مدیرعاملی ماهر اما خودمحور هستند، در حقیقت خودشان را آماده شکست میکنند».
هر مدیری وظیفه دارد اخلاقمداری خودش را بهبود دهد. در ادامه از اشتباهات مدیران و تلههای مدیریتی که بر سر راه مدیران قرار دارد، صحبت میکنیم:
هیتلر بودن یا گاندی بودن؟ مسئله این است!
در صفحه ویکی پدیا در مورد عبارت «کیش شخصیت» نوشته شده: «یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد. این پدیده جوی ایجاد میکند که در آن شخص خود را فارغ از پاسخگویی یا مصون از اشتباه میبیند».
به زبان خودمانی اگر بخواهیم کیش شخصیت را تعریف کنیم، میشود میل به دیکتاتور شدن!
یکی از اشتباهات مدیران این است که بهجای اینکه به یاد داشته باشند تنها دلیل وجودشان خدمت به دیگران است، فکر میکنند کسب وکار، قلمرو شخصی خودشان است و همه کارها باید فقط به شیوه او انجام شود.
بنابراین اگر میخواهید مدیر خوبی باشید باید به یاد داشته باشید که دلیل بودن شما در جایگاه مدیریت تنها این نیست که کارها به روش شما انجام گیرد.
یک مدیر صادق باشید:
مدیران صادق نه تنها از پرسش و نقد استقبال میکنند، بلکه اصرار به پرسش و نقد هم دارند.
مدیران بد، از پاسخگویی طفره میروند!
حتماً دیدهاید که سیاستمداران چطور با فرافکنی و یا بیراهه رفتن، از پاسخگویی و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
اگر شما هم در مدیریتتان بخواهید چنین روشی را پی بگیرید شما یک مدیر بد هستید.
حتی اگر قرار باشد به جای تمام مخاطبین، تنها تعداد اندکی از آنها اشتباه شما را به عنوان مدیر ببینند، شما وظیفه دارید پاسخگو باشید و مسئولیت آن اشتباه را بپذیرید.
برای مدیر بودن باید با اعتماد به نفس بالا و قاطعانه تصمیم بگیرید اما بپذیرید که اگر آن تصمیم اشتباه بود، شما مسئولش هستید.
یادتان باشد: «مدیران بزرگ، بار مسئولیتها و سرزنشها را بهتنهایی به دوش میکشند اما تشویقها و اعتبارها را با دیگران تقسیم میکنند.»
چقدر خودآگاهی داشته باشیم؟
بسیاری از مدیران خیال میکنند هوش عاطفی یا هیجانی بالایی دارند.
در بسیاری اوقات هم خود را در EQ یک متخصص میدانند اما وقتی پای ادراک خودشان و کنترل امور به وسط میآید، گویی هوش هیجانیشان ناپدید میشود!
مسئله این نیست که این مدیران ریاکار هستند. مسئله این است که آنها در مورد خودشان اشتباه فکر میکنند و «خودآگاهی ندارند.»
کارکردن با چنین مدیرانی کمی دشوار است. آنها ممکن است در برخورد با انتقادات اصلاً خوب عمل نکنند.
یادتان باشد احتمال زیادی دارد شما هم جز این دسته از مدیران باشید. چون بیش از 35 درصد از افراد، در دسته افرادی که خودآگاهی ندارند، قرار میگیرند.
این مقاله جالب در مورد نوع رهبری مربیان بزرگ دنیا را از دست ندهید:
ارتباط، یک خیابان دو طرفه است…
از دیگر اشتباه مدیران این است که فکر میکنند بهترین ارتباط برقرار کنندگان هستند؛ اما پای کار که میرسد، اجازه نمیدهند که طرف مقابل هم صحبتش را بکند و نظرش را بیان کند.
برخی مدیران به خودشان افتخار میکنند که به راحتی در دسترس هستند اما در واقع نظراتی که افراد مختلف با آنها در میان میگذارند را حتی گوش نمیکنند.
چنین مدیرانی برای افراد زیرمجموعهشان اهدافی کوتاه مدت و بلندمدت در نظر نمیگیرند.
این مدیران بازخوردی از کارهای کارمندانشان به آنها ارائه نمیکنند و باعث سردرگمی آنها میشوند.
چه بازخورد شما بد باشد چه خوب، آن را هر از چندگاهی به کارمندان خود ارائه دهید.
کارمندان بد را اخراج کنیم یا نه؟
یک اشتباه دیگر مدیران این است که دلشان برای کارمند بسوزد و از اخراج او علیرغم بد بودن و نامناسب بودن شخصیت او، پرهیز میکنند.
چنین مدیرانی جسارت گرفتن تصمیماتی شجاعانه همچون اخراج یک کارمند را ندارند در نتیجه به خودشان، به طرف مقابلشان و به کسب و کارشان آسیب میزنند.
مسلم است که دلسوزی برای دیگران ایرادی ندارد، اما مدیران قوی میدانند که این کار چه موقعی مناسب هست و چه زمانی مناسب نیست.
به ضرورتها، تسلیم میشوند
مدیران بد، روز خود را صرف انجام کارهای کوچک میکنند. آنها به چیزهای بیاهمیتی توجه میکنند که در مقابل چشمانشان اتفاق میافتند و تمرکز خود را روی چیزهایی که واقعاً مهم است، (یعنی نیروی انسانی) از دست میدهند.
یکی از مهمترین وجوه اخلاق مداری یک مدیر توجه دائمی و فراوان به کارمندان، روحیات و نیازهایشان است.
مدیر باش نه کارمند…
بسیاری از افرادی که از سطح کارمند بودن به «مدیر بودن» ارتقا پیدا میکنند، همچنان در جو کارمندی میمانند.
آنها هنوز ذهنیت کارمندیشان را با ذهنیت مدیریتی تعویض نکردهاند.
می دانید چگونه؟
کارمندان اغلب در پایان روز به دنبال نکتهای میگردند که به آن اشاره کنند و احساس مفید بودن داشته باشند.
اما مدیران باید بدانند که معنای مدیریت چیزی متفاوت است.
اگر تا حد جنون مدیریت ذرهبینی کنید، سطح جایگاهتان را پایین میآورید؛ بنابراین سعی نکنید بر همه مسائل ریز و درشت نظارت داشته باشید.
بخش مهمی از اخلاقمداری مدیر، در آزادی دادن و ایجاد فضای باز برای همه است.
مسائل ریز را به کارمندان خوب خود واسپاری کنید.
سخن پایانی
اشتباهات مدیران که در بالا به آن اشاره شد میتوانند همان قدر که مخرب و زیان آور هستند، عادی باشند!
بنابراین خبر خوب این است که رفع این اشتباهات خیلی آسان است و با تمرین و تکرار کاملاً دست یافتنی.
۸ دیدگاه دربارهٔ «7 اشتباه مدیران ؛ چطور یک مدیر استثنائی شویم؟»
خیلی جالب بود.دوباره باید باتمرکز بهتری بخوانم.عادت کردم اخرشب +۱ راببینم .این مقاله برایم جذاب بود.
سلام همراه عزیز
خوشحالیم که به محتوای آموزشی توجه دارید؛ تبریک به شما
امیدواریم بازهم بتونیم با محتوایی مفید در خدمتتون باشیم.
بیشتر ازیک نفر
اوکی
چقدر خوب که اهل مطالعه هستید؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
خیلی ممنون عالی
از این که اهل مطالعه و یادگیری هستید بسیار لذت میبریم؛ موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.
خیلی ممنون عالی
سپاس بابت همراهیتون